این داستان تقدیم به شما
سلام ب دوستان من اسمم ارشه خیلی شهوتیم از اولشم خیلی دوس داشتم کون بدم تا بکنم …
این خاطره که براتون مینویسم به چند سال پیش بر میگرده که من حدودا 17 سال داشتم که فیسم عالی بود و خودمم پوست نسبتا سفیدی دارم کونمم خوب و گرده اون زمان من که کلاس دوم دبیرستان بودم خودم یکم اخلاق سردی داشتم برا همون کسی جرعت نمیکرد کاری باهام بکنه خلاصه من یه دوست صمیمی داشتم که بعد دو سال دوباره پیداش کرده بودم و خیلی وابستش بودم
خلاصه اون و من همه جا باهم بودیم همه بهمون میگفتن دو قلو های افسانه ای که کم کم باهام بحث سکس رو باز کرد هر روز باهم فیلم سوپر میدیدیم و کلی حالش رو میبردیم که بالاخره از مدرسه ما رو به استخر بردن اواخر سال بود و هوا سرد ما یکم تو اب شنا کردیم و رفتیم اب گرم کسی اونجا نبود که یهو دیدمدش رو پام که یه لحظه جا خودرم و خودم رو عقب کشیدم چند روز قبلش یه فیلم گی بهم داده بود کم کم اومد جلو یه بوس ازم گفت و گفت کجا میری باهت کاری ندارم کم کم شروع کرد به نوازش پاهام که داشت حالم خراب میشد پاشدم یکم راه برم تو اب تا دست از سرم ورداره تو اب ایستاده بودم داشتم بچه هارو
نگاه میکردم یهو از پشت چسبید بهم خاستم برم جلو که نگهم داشت و نزاشت در برم وقتی که چسبید بهم قشنگ معلوم بود بد جور راست کرده بود من که دیگه داشتم شهوتی میشدم یه لحظه خودمم همراهیش کردم و کونمو دادم عقب که مثل این که اونم منتظر این لحظه بود خودشو قشنگ چسبوند بهم داشت حال میکرد گردنمو میخورد و سینم رو نوازش میکرد که یهو چند تا پیر مرد وارد شدن که بزور خودمون رو جمع جور کردیم و تو اب نشستیم هر دومونم شق کرده بودیم یکم دیگه تو اب بودیم تا کیرامون بخوابه بعدش بهم گف که پاشو بریم بخار منم گفتم نه نمیام ولی با هزار تا حرف منو برد اون تو که چند نفر از بچه های خود
مونم اون تو بودن که یکم بعد رفتن
منم پاشدم برم از پشت منو گرفت و چسبید بهم کیرشو کاملا حس میکردم شده بود یه تیکه سنگ منو نشوند و گفت باید برام بخوری منم گفتم الان یکی میاد تو بد میشه گفت چپاشو بیرم یکم بالا تر اونجا بخار زیاده دید نداره منم که دیدم چاره ای ندارم رفتم اونجا وقتی کیرشو برای اولین بار دستم گرفتم ترسیدم اخه درسته خیلی کلفت نبود ولی دراز بود حدود 18 سانتی میشد با هزار دردرسر سرشو که کردم دهنم یه اخ گفت که گفتم همه الان میان تو دیگه نخوردم اونم ناراحت شد و گهر کرد منم چون بد جور وابستش بودم رفتم سراغش گفتم که بابا حالم بد میشه نمیتونم گف باشه پس بخواب برات لاپایی بزنم منم بد جور ترسیده بودم خوابیدم اونم روم دراز کشید کیرشو کرد لای رونام و بد جور تلنبه میزد که یلای پام گرم شد گفتم چیه که گفت ابم اومد منم سریع پاشدم گفتم اخه چرا این کار و کردی که یکی اومد تو ما هم برای این که لو نره زدیم بیرون گفتم راحت شدی گف اره خیلی عالی هستی دوست دارم ولی من که ارضا نشده بودم گفتم پس من چی گف نگران نباش یه مکان سراغ دارم الان میریم اونجا خودتو اماده کن گفتم باش
از استخر که اومدیم بیرون یه راست رفتیم اونجا با خودم صابون اورده بودم از استخر گفت اول من میکنم بعد تو گفتم باش صابون رو که مالید به کیرش یکم با سوراخم ور رف که واقعا داشتم دیوونه میشدم دیگه نتونستم خودم رو نگه دارم گفتم بکن دیگه اونم چه باش گفتو فشار داد که دادم رف هوا یکم که حالم خوب شد گفتم حالت داگی بکن گف هر جور راحتی بعد کلی روغن مالی یه فشار داد که دکلش رو فو داشتم از درد به خودم میپیچیدم ولی تحملش کردم یکم جا باز کرد بعد همش رو کرد تو داشتم میمردم که گفت حاظری گفتم اره کم کم شروع کرد تلنبه زدن
داشت وحشیانه میزد تو کونم که یهو گوزیدم که گف اخ جون
داری وا میشی هاااا من که اه و نالم داشت میرفت هوا الان که یادش میفتم باز کونم میخاره اونم داشت قربون صدقه کونم میرفت که بعد از 10 دقیقع تلمبه زدن کشید بیرون گف به پشت بخواب پاهاتو بده بالا منم که بزور داشتم حرکت میکردم کونم میسوخت حالت رو گرفتم پاهامو گرفتو کلهشو کرد تو که باز درد اومد سراغم ولی این بار حال میداد صدای اه اهم فضا رو پر کرده بود که دیدم تلمبه هاش داره قوی تر میشه فهمیدم که داره ابش میا نا مرد تا اومدم بهش بگم همش رو ریخ تو کونم که با اخرین تلمبه اب منم اومد هر دو مون بی حال افتادیم رو هم که اولین سکسمون بود بعد گفت میخوای تو هم بکنی گفتم نه
دیگه حسش نیس دیره پاشو بریم که بعد اون روز خیلی باهم حال کردیم که همش اون منو میکرد اگه دوستای همیشه حاظر خشتون اومد میتونم براتون بنویسم .
نوشته: آرش که که
( ادمین: تمام که کههای اصفهان و حومه تو حلقت کونی اینقدر که که کردی که که که اعصابمون رو اسفالت کرد ننه که که )
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید