این داستان تقدیم به شما
سلام من امیر هستم این داستان برمیگردد به سه سال قبل موقعی که 17 سالم بیشتر نبود
قدم متوسط چشمام مشکی پوستم سبزه و 55 کیلو وزنم بخاطره ورزش (از 8 سالگی رزمی کار کردم )
اندام خوبی دارم. داستانم با فطمه دختر عمم ک دوسال از من کوچکتره. ی دختر با 160 قدش چشماش زاغ و اندام منحصر ب فردی دارد. من خیلی اتفاقی با فاطمه در رابطه عاشقانه قرار گرفتم ی روز توی مهمونی شمارم رو گرفت و بعد از چند وقت رابطه تلفنی و بوس و بغل عاشقش شدم.بگذریم اگ بخوام همش رو بگم خیلی طولانی میشد. من بچه روستایی ام و شغلمون کشاورزیه.
یک روز تابستون بود ک داشتم زمین ها رو ابیاری میکردم ک دیدم فاطمه زنگ زد و گفت مامانم با بابات رفتند دکتر و بیا اینجا کادو ولنتاینت رو بگیر منم رفتم زود اونجا در زدم در رو باز کرد و رفتم اونجا دیدم با یه تاب و ی دامن کوتاه ک رون ها خوشگلش پیدا بود در رو باز کرد دست دادیم و بوسش کردم و رفتم تو اتاقش و دوباره بغلش کردم همش از روی علاقه بود چون واقعا عاشقش بودم. بعد از کمی بوس و بغل سینه هاش رو گرفتم و یکم مالیدم از روی لباس و خوردم دیدم چشماش رو بسته فهمیدم ک حشری شده منم فقط سینه هاش رو میخوردم. بعدش رفتم سراغ گردنش و یکم ک گذشت از زیر دامن و روی شرت کسش رو مالیدم و بهش گفتم میخوام کوصت رو ببینم گفت باشد. دامنش رو داد بالا و شورتش رو در اورد وای نمیدونید چی بود ی کوس باد کرده و نرم بود. یکم کصش رو مالیدم و دستش رو گرفتم گذاشتم روی کیرم اونم شروع کر به مالیدنش خیلی حال داد
بعدش شلوارم رو در اوردم و و گفتم بخور ک گفت بدم میاد نمیخورم. منم اسرار نکردم و دامن و تابش رو در اوردم و لختش کردم منم فقط شلوارم رو در اوردم و دوباره لب هاش رو خوردم و خوابید رو زمین منم از بالا تا پایین ب غیر از کصش رو خوردم(چون از کص لیسی بدم میاد) دیم چشماش رو بسته و هیچی نمیگد گفتم فاطمه اماده ای گفت اره منم حالت داگ استایلش کردم و کیرم رو گذاشتم دم سوراخ کونش بدون هیچ مقدمه ای فقط ی تف انداختم تا ته کیرم رو کردم تو کونش دیدم ی جیغ کشید و گریه افتاد نگران شدم چون دوستش داشتم فکر ننمیکردم اینقدر اذیت بشد کیرم رو در اوردم و معذرت خواهی کردم و ارومش کردم یکم تف انداختم لای پاش و یکم هم سر کیرم و گذاشتم لای پاهاش جوری ک کیرم کشیده میشد به لبه های کصش منم بعد از حدود ده دقیه کردن دیدم دارم ارضا میشم اومدم بالا و همه ابم رو خالی کردم لای کونش ولی اون ارضا نشده بودم یکم کصش رو مالیدم دیدم ی اهی کشید و ارضا شد بعدش بلند شدیم یه لب ازش گرفتم و کادوم رو گرفتم و رفتم. خیلی دوستش داشتم ولی به یه دلایلی نرسیدم بهش حدود چند ماه پیش هم عقدش بود براش ارزوی خوشبختی میکنم ببخشید اگ بد بود دفعه اول داستان مینویسم.
نوشته : بروس علی
ادمین: فکر کنم دفعه ی آخرتم باشه که مینویسی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید