این داستان تقدیم به شما
سلام
اسمم دلارامه 17 سالمه و سینه ها و کون خیلی خوش فرمی دارم یه دوستی تو مدرسه دارم که اسمش سیما (اسم مستعار) است سیما همیشه به شوخی تو مدرسه سینه های منو میمالد و دوس داشت منم خیلی دوس داشتم باهاش لز کنم یه روز اومد خونمون من بهش پیشنهاد کردم که فیلمای سکسی و پورن ببینیم مقاومت کرد ولی بالاخره راضی شد با هم که داشتیم نگاه میکردیم من بهش گفتم که میبینی چقد خوبه بیا امتحان کنیم ولی سیما اصلا خوشش نیومد و چند تا فوش بارم کرد و گفت نه ولی من بهش نزدیک شدم و هی انگولکش میکردم و هی به لب و سینه هاش دست میزدم آروم نزدیک گردنش شدم و زمزمه کردم جوون عجب چیزیی کوسمو بلیس پلیز …
اینو ک نگفتم سیما یه آهی کشید و گفت نکن دلارام بسه ولی من ادامه دادم چون میدونسم یه ذره دسمالیش کنم از خود بی خود میشه و دیگ بقیش راحته آروم گوششو لیس زدم و گردنشو بوسیدم و لیس زدم
سیما آه آه میکرد و منو تحریک کرده بود آروم لبامو گذاشتم رو لباش و محکم میک میزدم و دستمو آروم رو سینش میکشیدم
خیلی تنش داغ کرده بود دیگ داشت باهام همکاری میکرد لباسشو دراوردم و یه سوتین صورتی توری خوشگلو ک دیدم نتونسم طاقت بیارم سینه هاشو گرفتم دسمو ومیالیدم صدای سیما بلند شده بود دیگ تو خودش نبود فقط میگفت جوون بمال سوتینشو دراوردم و از نوک سینه هاش بوسیدم و آروم لیس زدم و
بعد همشو گذاشتم تو دهنم و محکم میک میزدم مثل بچه ای که شیر میخورد محکم میک میزدم اروم رفتم پایین تر و شلوار و شورتشو با هم دراوردم کسش خیسه خیس بود داغه داغ آروم بوسش کردمم و زبونم گذاشتم لای چوچولش و تند تند میخوردم ه بعد از چند دیقه سیما جیغ میزد و آخ اوخ میکرد فهمیدم ک داره ارضا میشه سرعتمو زیاد کردم و دیدم که جیغ بلندی کشید و لرزید بعد از چند دیقه مثل وحشی ها اومد و سینه هامو از رو سوتین گرفت تو دهنش و گاز میگرفت و میمالید سوتینمو دراورد و سینه هامو میخورد وای که چ حالی میداد اصلا عالی میخورد اونقدر خورد ک نوک سینه هام سفت و سرخ شده بود به سیما میگفتم سیما بسه توروخدا دیگ درد میکنه سینه هام اونم میگفت من هنوز سیر نشدم و باز میخورد که
وقتی دید دیگ حالم داره بد میشه رفت سراغ کسم
از رو شرت انگشتشو میکشید ومن تو فضا بودم دیگ انقد که حال میداد بهش گفتم زود باش زبونتو بزن میدونی چند وقته منتظر این لحظه ام اونم شرتمو دراورد و اولین لیسو که زد من یه آه بلند کشیدم وای خیلی حال خوبی بود بعدش شروع کرد به خوردنه تند و تند که من دستمو کردم تو موهاش و فشار میدادم به سمت کسم تند تند زبون میزد که من یه جیغ و زدم و یه جوون بلندی گفتم و با تمام وجود ارضا شدم دوتایی رو هم افتادیم سیما باز سینه های منو میخورد و ول نمیکرد و بازم انگشتش تو کسم میچرخید و این بهترین خاطره من بود مرسی که وقت گذاشتی و خوندی
نوشته: دلی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید