داستان سکسی تقدیم به شما
–
دو تا از قاچاقچیا داشتند با یه زن که به شدت محجبه و باند پیچی سیاه شده بود کلنجار می رفتند و دست به یقه شده بودند . بعدا فهمیدم که اون زنه جزو مامورین مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدره و افسر و سروانه . از اون محجبه های خیلی دلیر نشون می داد که با این که اسیر هم شده بود ول کن معامله نبود و از موضع قدرت باهاشون صحبت می کرد . ما با اون سه تا شده بودیم نفر تو دل اون بیابون . یه اتاقکی هم اون گوشه کنارا به چشم می خورد که بوی گندش خفه ام کرده بود بیشتر شبیه توالت عمومی بود . -به من دست نزنین . نامحرمای کثیف .. آدمکشا . خدا جزاتونو میده . منو بکشین و خلاصم کنین . من نمی خوام زیر بار زور و خفت برم . -جنده عوضی تو ومامورات سه تن از بهترین و زحمتکش ترین همکارای ما رو کشتین .. جنده خانوم .. -در عوض شما هم پنج تا پلیسو به شهادت رسوندین . جواب خدا رو چی می خواین بدین . . اون دو تا مرد گردن کلفت اسمشون بود غلام و اسد . خیلی خشن و عصبی بودند . حق هم داشتند . بااین حساب باید هشت تا جسد این دور و برا افتاده باشن . پنج تاش که سه تاشون پلیس بودن مشخص بودن . تا لحظاتی دیگه می دونم که بوی گند اونا فضای اینجا رو پر می کنه و لاشخورا رو به این سمت می کشونه . چندش آوربود . واقعا مردن این روزا چه آسون شده . غلام دستشو برد طرف زن که فکر کنم چند دقیقه ای بیشتر از اسارتش نمی گذشت . از پشت محکم دستشو گرفته بودند . ظاهرا هنوز اسلحه شو نگرفته بودند . دستشو که اسد ول کرد غلام شروع کرد به تفتیش بدنی . -بهم دست نزن .. اگه هفت تیر می خوای من خودم بهت میدم . من خودم بهت میدم -از مشخصاتی که تو جیب این زنه پیدا کرده بودند فهمیدن که اسمش اعظمه -اعظم خانوم نیازی نیست که تو به ما بدی ما خودم می کنیم .. ببخشید تو رو می کنیم .. می گاییمت . مارو کوس خل گیر آوردی ;/; به طرز وحشیانه ای چادر سرشو پاره کرده و اسلحه شو از لابه لای پیرهنش در آوردند .. ضجه و ناله و شیونش فایده ای نداشت . اونو بستن به یکی از ستونهای کاشته شده تو همون بیابون .. استخونهایی هم نزدیک ستون بود . زینال بهم گفت نازیلا جون ما از این ستون برای دار زدن دشمن استفاده می کنیم . و اگه هم بین ما افراد خائنی پیداشن اونا رو هم دار می زنیم . -ببندید این جنده سیاهپوشو . نیازی هم به صیغه خوندن نیست .کاری کنین که تمام گناهانش آمرزیده شه . میگن اگه سر مومن بلا بیاد گناهانش بخشیده میشه -بترسید از خشم الهی .. اگر دامن کسی را لکه دار کنید لکه ننگ تا ابد بر سینه تان باقی خواهد ماند . .. اسد در همین لحظه به حرف اومد و گفت ببینم این کلمات قصاری رو که بر زبان آوردی مال کنفوسیوس بوده یا از یکی از همین ملاهای آبگوشتی تولیدی بعد از انقلاب ما . زنه رو بستند به ستون . غلام و اسد کیرشونو کشیدن بیرون . -بچه ها این خواهر دینی ما از اون جنده های مجحبه و مومن و مبارزه . دو تا کیر کمشه . اونا هر روز تو محفل برادران بسیجی و ارتشی کلی کیر می خورن . میگن در بیابان لنگه کفشی نعمت است . ما فعلا پنج تا لنگه اگه بشیم خیلی عالیه . نازیلا جونم میاد به کمک ما تایی یه حال درست و حسابی به این جناب سروان ناز و ترگل و ورگل خودمون میدیم . اعظم رو طناب پیچش کردند .. حالا دیگه زینال بود که دستور می داد . -بچه ها طوری ببندینش که هم بتونه خوب کوس و کونشو بده و هم این که نتونه فرار کنه . مراقب جفتک بازیهاش هم باشین . اینا از اون کماندو های قهارند . ولی همون کیر اولو که بخوره همچین سست میشه که همه تکنیک ها و تاکتیکها از یادش بره با این که چشم دیدن کلاغ سیاههای شوم و نحس رو نداشتم ولی این یه تیکه رو دلم واسه این زنه می سوخت . شاید جای دیگه توسط افراد دیگه ای همچین بلایی سرش میومد دلم نمی سوخت ولی .. اصلا ولش اون امروز با طعم چند تا کیر آشنا میشه و فرهنگ و فلسفه اش تغییر می کنه . اما یه احساسی بهم می گفت وقتی که حسابی با این اعظم خانوم حال کنن اونو بکشن . چون تاثیری به حالشون نداره جز دردسر . شاید اگه گروگان کسی می شدند می تونستن واسه معاوضه از وجودش استفاده کنند . مخصوصا این که گفته بودند از اونجایی که شب کویر خیلی سرده باید قبل از غروب آفتاب از این ناحیه خارج شیم . یه لباسی بود که به نظرم اومد باید لباس فرم خانومای ارتشی باشه . یه خورده بلند تر از لباس مردا به نظر می رسید . همونو به طرز وحشیانه ای جرش دادند . بعضا از دگمه هاش رو به زور کندند . اعظم تفی به صورت اسد انداخت . و اسد هم چپ و راست زیر گوش اعظم آنچنان می نواخت که زن پلیس از حال رفته بود . غلام موهای سرشو گرفته می کشید -عوضی تو خود تو, دو تا از دوستامو کشتی .. کشتی اونا رو . من با چشای خودم دیدم . اول می کنیمت .ما پنج تا مرد تو رو می کنیم . کیرمونو فرو می کنیم تو کوست .زینال این خانومو نمی شناسم -نازیلا عضو جدید گروه .. یه نگاه خریدارانه ای بهم انداخت و گفت من نمی دونم داری چیکار می کنی زینال ولی بعد از این که ما این جناب سروانو گاییدیم یه اسلحه مبدیم دست نازیلا واسه این که بتونه دوستی خودشو به ما ثابت کنه سرشو فرو می کنه تو کوس اعظم جون .. بوم بوم .. بوم .. بوم .. اونو به درجه رفیع شهادت می رسونه و ما هم همه شهادت میدیم که نازیلا جون که می دونم خوب شما رو سیر کرده از خودمونه … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
نوشته های مرتبط:
جر دادن کس و کون زنِ خواننده مشهور شهر در شب احیاء
هدیه زنِ فاعل
سکس با زنِ همسایه قدیمی
زن نامرئی 64
زن نامرئی 13
زن نامرئی 300 (قسمت آخر )
زن نامرئی 239
زن نامرئی 250
زن نامرئی 216
زن نامرئی 224
زن نامرئی 263
زن نامرئی 240
زن نامرئی 215
زن نامرئی 20
زن نامرئی 274
زن نامرئی 28
زن نامرئی 256
زن نامرئی 23
زن نامرئی 247
زن نامرئی 6
زن نامرئی 17
زن نامرئی 254
زن نامرئی 219
زن نامرئی 4
زن نامرئی 232
زن نامرئی 25
زن نامرئی 280
زن نامرئی 214
زن نامرئی 8
زن نامرئی 255
زن نامرئی 275
زن نامرئی 36
زن نامرئی 32
زن نامرئی 273
زن نامرئی 12
زن نامرئی 83
زن نامرئی 10
زن نامرئی 189
زن نامرئی 91
زن نامرئی 22
زن نامرئی 292
زن نامرئی 251
زن نامرئی 98
زن نامرئی 293
زن نامرئی 227
زن نامرئی 41
زن نامرئی 43
زن نامرئی 270
زن نامرئی 287
زن نامرئی 299
زن نامرئی 228
زن نامرئی 127
زن نامرئی 289
زن نامرئی 38
زن نامرئی 40
زن نامرئی 146
زن نامرئی 14
زن نامرئی 79
زن نامرئی 33
زن نامرئی 113
زن نامرئی 223
زن نامرئی 108
زن نامرئی 148
زن نامرئی 264
زن نامرئی 2
زن نامرئی 105
زن نامرئی 153
زن نامرئی 290
زن نامرئی 18
زن نامرئی 71
زن نامرئی 74
زن نامرئی 246
زن نامرئی 137
زن نامرئی 141
زن نامرئی 89
زن نامرئی 45
زن نامرئی 72
زن نامرئی 278
زن نامرئی 281
زن نامرئی 66
زن نامرئی 59
زن نامرئی 90
زن نامرئی 94
زن نامرئی 202
زن نامرئی 150
زن نامرئی 50
زن نامرئی 69
زن نامرئی 77
زن نامرئی 269
زن نامرئی 57
زن نامرئی 284
زن نامرئی 155
زن نامرئی 75
زن نامرئی 102
زن نامرئی 15
زن نامرئی 157
زن نامرئی 88
زن نامرئی 27
زن نامرئی 56
زن نامرئی 117
زن نامرئی 58
زن نامرئی 123
زن نامرئی 161
زن نامرئی 3
زن نامرئی 49
زن نامرئی 276
زن نامرئی 80
زن نامرئی 60
زن نامرئی 51
زن نامرئی 82
زن نامرئی 149
زن نامرئی 55
زن نامرئی 122
زن نامرئی 190
زن نامرئی 165
زن نامرئی 285
زن نامرئی 159
زن نامرئی 142
زن نامرئی 286
زن نامرئی 120
زن نامرئی 115
زن نامرئی 164
زن نامرئی 130
زن نامرئی 143
زن نامرئی 111
زن نامرئی 166
زن نامرئی 125
زن نامرئی 128
زن نامرئی 210
زن نامرئی 158
زن نامرئی 211
زن نامرئی 178
زن نامرئی 132
زن نامرئی 160
زن نامرئی 134
زن نامرئی 207
زن نامرئی 97
زن نامرئی 156
زن نامرئی 193
زن نامرئی 177
زن نامرئی 197
زن نامرئی 212
زن نامرئی 288
زن نامرئی 188
زن نامرئی 144
زن نامرئی 121
زن نامرئی 174
زن نامرئی 186
زن نامرئی 206
زن نامرئی 195
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید