این داستان تقدیم به شما

سلام کارن هستم 35 سالمه و یکسال میشه که زنم طلاق گرفته  و تنها زندگی میکنم. بعد از زنم خونه رو دادم رهن و رفتم نزدیک قزوین و یه اپارتمان کوچیک خریدم چندروز بود که ساکن شده بودم که یه روز وقتی ازآسانسور اومدم بیرون که برم توی خونه دیدم زن همسایه جلوی در داره با یه زن دیگه حرف میزنه دیدم به به چه کس نازی همسایه دیوار به دیوار منه از اون زنها که وقتی میبینی فقط میخوای بکنیش یه استرج سبز پوشیده بود با یه تیشرت سفید . منم پررو بازی دراوردم و خودم رو قاطی حرفاشون کردم اون یکی زنه که میانسال بود خداحافظی کرد و رفت منم رفتم روی مخ خانم و شماره موبایلشو گرفتم
تا رفتم توی خونه شروع کردم پیام دادن و بهش گفتم که مجردم و تنهایی سخته و خلاصه باهاش رفیق شدم. همون موقع گفت که با شوهرش مشکل داره و از شوهرش بخاطر کتک زدنش شکایت کرده همون شب که شوهرش اومد از سرو صداشون فهمیدم دارن دعوا میکنن منم گوشم رو چسبوندم به دیوار و یه کم به حرفاشون گوش دادم و فهمیدم که بله آقا سوتی داده و خانم خوشگل همسایه مچ شوهرشو با یه زن دیگه گرفته بوده و اصل دعواشون بخاطر خانم بازی شوهرش بوده حدود ساعت یک شب بود که صدای در آپارتمانشون رو شنیدم و چند دقیقه بعد شهره خانم پیام داد و منم شروع کردم نازشو کشیدن و زدن توی سر شوهرش که اصلا لیاقت زن خوشگلی مثل تو رو نداره و از این مخ زنی ها…
ساعت حدود 3 شب شده بود که راضیش کردم بیاد پیش من. خودم باورم نمیشد با این سرعت همچین کس نازی بهم پا بده . در آپارتمان رو باز کردم و شهره خانم بی سر و صدا اومد پیشم
فوری بغلش کردم و همون جلوی در چادرش رو انداختم زمین و توی بغلم آوردمش روی کاناپه و شروع کردم نوازش موهاش و قربون صدقه رفتنش نشوندمش روی پاهام و سینه هاشو چسبوندم به خودم و اروم لبامو گذاشتم زیر گردنش و بوسه های کوچیک از کردنش میگرفتم و یواش یواش گوشهاشو گاز میگرفتم و زیر گوشش از خوشگلی و هیکل نازش حرف میزدم . دستمو بردم زیر تیشرتش و سینه هاشو میمالیدم و اونم خودشو ول کرده بود توی بغلم تیشرتش رو درآوردم و سوتینش رو دادم بالا ، سینه هاش زیاد بزرگ نبود و نوک خوشگل و صورتی داشت توی همین حال لباسای خودم هم کندم و شلوار شهره جون رو هم دراوردم حالا نشسته بود روی کیرم و لب تولب و یک دستم توی کون گرد و خوشگلش حرکت میکرد و یه دستم هم سینه های خوشگلش رو میمالیدم حس کردم کس خانم کوچولو داغ شده و وقتی دستم رو بردم روی کسش دستم خورد به کس باد کرده و خیس که صدای شهره جون دراومد شورتش رو دراوردم و خوابوندمش روی کاناپه خودم نشستم روی زمین و زبون رو انداحتم لای چاک کس شهره جون دیگه صداش اونقدر رفته بود بالا که مجبور شدم بیفتم روش و لب تو لبش بزارم و اروم آروم سر کیرم رو با خیسی کسش خیس کردم و گذاشتم جلوی سوراخش وای بیچاره کس نازنینش از بس گاییده نشده بود مثل دخترا تنگ بود که خودش اعتراف کرد 3 ماهه که اصلا حال نکرده . خلاصه فرو کردم توی کس شهره جون که فشار ناخن هاش بازوهامو زخم کردش برگردوندمش و پوزیشن مورد علاقه خودم یعنی کس از پشت رو اجرا کردم با یه دست سینه اش و با دست دیگه هم کسش رو میمالیدم کون خوشگلش هم زیر شکمم بود و حال دنیا رو میکردیم که شهره جون برگشت و گفت باید بشینه روی کیرم تا بیشتر بهش حال بده و ارضا بشه .

 
نشست روی کیرم بعد چند تا بالا پایین افتاد روم و داغی آب کسش رو روی کیرم حس کردم مثل وحشی ها با ناخن هاش پشتم و سینه هامو چنگ انداخت منم نامردی نکردم توی همون حال درازش کردم و پاهاش رو دادم بالا و چند تا تلمبه زدم تا آبم اومد میخواست از زیرم بیاد بیرون که محکم بغلش کردم و تمام آبم رو توی کسش خالی کردم. همونجور روی کاناپه خوابیدیم و صبح ساعت 7 که بیدار میشم برم سرکار بیدارش کردم و فرستادمش خونشون. از اون وقت تا حالا هم 3 بار دیگه کردمش و بار آخر کون تنگ شهره جون رو هم افتتاح کردم.

 
 
 
نوشته: کارن

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *