این داستان تقدیم به شما
من جعفرم با قدو ۱۷۵و وزن ۵۵. قضیه ازینجایی شروع میشه ک من یه شب فیلم سوپر داشتم میدیدم بعد اونشب ابجی کوچیکم مریض بود هی مامانم میومد توی اشپزخونه و میرفت منم چون تو هال خابیده بودم نشد جق بزنم فیلم سوپرم نیمه کاره موند. فرداش ک بلند شدم اعصابم کیری بود بخاطر دیشب به زور بلند شدم دستشویی رو رفتم غذا رو خوردم میخواستم یه دیقه بشینم برم تو ایسناگرامی تلگرامی چیزی ک مامانم گفت پسرخالم زنگ زد گفت ک برم اونجا کامپیوترشو درست کنم. اول میخواستم نرم ولی چون جق نزده بودم که ای کاش زده بودم رفتم چون خالم کص و کون خوبی داشت و ممه هاشم بزرگ بود.
پاشدم رفتم اونجا دیدم شوهرخالم نیس دخترشونم مدرسه س فقط خالمه با پسرش ک مریض بوده خونه مونده . باهاشون سلام و علیک کردم بعد رفتیم سر کامپیوتر اونجا یکم دستکاریش کردم کامپیوترو بعد به بهونه یه قطعه فرستادم پسرخالمو بیرونگ بره بخره. وقتی رفت رفتم سریع رفتم میش خالم خالم شربت تعارفم زد و رفت اشپزخونه ک بیاره منم پشت سرش رفتم و وقتی در یخچالو باز کرد ک شربتو بگیره منم از پشت بهش چسبیدم لباساشو کندم و گاییدمش بعد پسرخالم اومد داخل وقتی منو دید دارم ننشو میکنم توی اشپزخونه اومد میخواست منو بزته ولی گرفتم اونم کردم دخترش از مدرسه اومد اونم کردم و بعدش میخواستم فرار کنم ک رفتم تو خیاطشون دیدم ی گربهس اونجا اونم کردم و دم در شوهرخالمو دیدم میخواستم اونم بکنم ولی بی وجدان گرفت منو برد زیرمینشون و بهم قناریشو نشون داد. ازون به بعد دیگه حس مردانگی ندارم و هروقت قناری میبینم یا خونواده خالمو جیغ میکشم و اخرشم غش میکنم.
جعفر پی تی اس دی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید