این داستان تقدیم به شما
سلام حامد هستم از مشهد 30 ساله زنم آرزو25 ساله…
***
راستش من خیلی زنمو دوست دارم زن خوب وقشنگی سفید پوسته موهاش فر هست باسن برجسته واقعا زیبایی داره بیشتریا تو کف کون خوش فرمشن سینهاش 75یه کوس کوچیک صورتی پفکی ناز داره اینقد سوپر دیدم شبیه کوسش کم کم دیدم 7ساله ازدواج کردیم در هفته دوسه بار سکس دارم تا کوسشو نخورم اروم نمیشم اما دوست داشتم به یه کیر کلفت بده تا ببینم کیر بزرگ چجوری جرش میده حال کنم برای مدتی از خونه دور شدم 10روز برای کار قبلش تو تلگرام بایه کیر کلفت اهل مشهد اشنا شدم گفتم زنم راضی نمیشه به کسی غیر از من بده واقعا گفت اون با من بلخره فکرامون روهم ریختیم تا زنمو بگا بدم بهشم گفتم من سنگین خوابم زنمم میدونه گفت بهش میگی من دوستتم باهم میریم خونتون شب من میرم تو اتاق خوابتون میخوابم توهم توحال کنار خانومت بعد بهم پیام میدی که خوابیدم کارت نباشه
برنامه ریختیم از شهرستان اومدم برم خونه محسن اونو بردارم با اون برم بعد دو روزش کارم تموم شدش هماهنگ کردیم رفتیم خونه محسن تو اتاقش یه چای اورد خوردیم برای اینه منو بیشتر تحریک کنه بشوخی کیرشو در اورد 25سانت کیرش بود وواقعا کلفت دقیقا کیر خر بود بهش گفتم کوس زنم جر میخور لاشی گفت کارت نباشه ماشینشو برداشت رفتیم تو پارکینگ خونمون پارک کردیم رفتیم بالا زنگ زدم ارزو در باز کرد یه ارایش قلیظی کرده بود یه لباس کوتاه باشلوار چسب رفتیم داخل دوستمو بهش معرفی کردم گفتم محسن از همکاراس امشب مهمون مایه …
بعد ارزو بهم یواشکی امشب میخوام بخورمت حال کنیم سر خر اوردی از اینا..شب شد صحبت شوخی خنده و.. شام خوردیم محسن گفت خسته ام میخوام بخوابم اتاق خواب راهنمایی کردم رفت بخوابه زنم گفت دیونه مایه دونه خواب بیشتر نداریم چرا گذاشتی بره بخوابه گفتم زن زشته یه امشبه
ساعت 1شب برق هارو خاموش کردیم بخوابیم ارزو ولم نمیکرد مدام کیرمو از رو شلوار گرفته بود میگفت حامد من اینو میخوام لبام قفل کرده بود فقط میخورد راستش من زنم حشری هستیم خودمو که سختم بود از ارزوکندم گفتم بذار برا فرداشب تموم شد یه نیم ساعتی گذشت دیدم خوابه زنم به محسن پیام خالی فرستادم یعنی بیا محسنم بعد دودقیقه اومد تو حال فقط یه شرت پاش بود یواش بقل ارزو خوابید منم از تشک کناره گرفتم خودمو بخواب زده بودم ولی صورتم سمتشون بود
قلبم تندتند میزد تپش قلب داشتم ارزو یه تکونی داد خودشو کونشو به محسن چسپوند فک میکرد منم رفت تو بقلش محسنم یه دستشو انداخته بود رو کون زنم و دست چپشم زیر سر ارزو بود شلوارشو یواش لخت کرد ارزو با ناز فک میکرد منم که زده به سرم تا محسن کیرشو گذاشت دم کون زنم متوجه شد من نیستم تا برگشت دید محسنه جیغ زدش محسن دم دهنشو گرفت گفت ساکت باش تا شوهرت بیدار نشده هی میخواست زنم از دستش در بره که نمی تونست محسنم شلوار زنم در اورده بود کیرشو گذاشته بود لای پاش خیسم شده بود فک کرده بود من کم کم تکونای ارزو نرم تر میشد تا اینکه اصلا وایستاد به شکم دراز کشش کرده بود یه بالشت گذاشت زیر شکمش کیرشو گذاشت دم کوسش یکم که رفت ارزو اخ اوف میکرد میگفت کلفته نمیره محسن میگفت جاش میکنم جنده …
کم کم همشو کرد تو ارزو بالشت گاز میگرفت از شدت درد بعد چند دقیقه شروع به تلمبه زدن کرد کم کم ارزو خودشو ول کرده بود زیر محسن اونم گردن زنمو میخورد سینه هاشو مشت میزد تا اینکه گفت محسن صورتت بده سمت من حالت شو عوض کرد پاهشو انداخته بود رو شونه های محسن محسنم حسابی میکردش منم کیرم سیخ رفته بود شدت شهوتم زیاد شده بود لب تو لب بودن تاحالا سکس از نزدیک ندیده بودم مخصوصا زنت باشه ارزو تکون خورد ارضا شد محسنم بعد چند دقیقا تمام ابشو ریخت تو کس زنم باشلوارش زنم دم کوسشو گرفت ابها نریزه رفت تو دستشویی محسنم پشت سرش رفت منم کیرمو یه فشار دادم تو شرتم ابمو ریختم
پایان …
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید