این داستان تقدیم به شما
سلام اسم من ساناز . یه دوهفته ای هست که با این سایتآشنا شدم وسوسه شدم اتفاقی رو که تو دوران مدرسه واسم افتاده بود رو بنویسم …
***
سال اول دبیرستان توی مدرسه نمونه دولتی شبانه روزی قبول شدم اولش فکر وذکرم فقط درس خوندن بود تا اینکه بادختری به اسم میترا دوست شدم میترا خیلی دختر زیبایی بود خیلی هم حشری اونروزها کمتر کسی از بچه ها موبایل داشت که یکی از اونها هم میترا بود یه گوشی با کلی عکس و فیلم سکسی شبها مینشستیم تو اطاقمون چندین ساعت فیلم وعکس سکسی تکراری نگاه می کردیم دوتاییمون خیلی می رفتیم تو کف . شبها که هم اطاقیهامون که سه نفر بودن خواب می رفتن می افتادیم به جون همدیگه اول ک.س و کونمون رو تمیز میشستیم واسه همدیگه لیس میزدیم وای که چقدر حال میکردیم کـس وکون میترا از من خوش فرمتر بود واسه همین من خیلی با حرص وولع می خوردمش طعمش هنوز رو زبونمه بعد از چند ماهی دیگه به لاس زدن قانع نبودم دلم می خواست خودم رو جر بدم
حالم خیلی بد بود همون روزها بود که فهمیدم میترا باکره نیست همین باعث شد که منم قید پرده ام روبزنم از مشاورمون شنیده بودم که قابل ترمیمه . یه شب که با خیارسبز افتادیم به جون همدیگه میترا کار خودش رو کردو راهم رو باز کرد . بعد از چند روزی دیگه به انگشت کردن و لاس و خیارسبز راضی نبودم دلم بدجورکیر میخاست ازهمون کیرکلفتهایی که تو فیلمها بود . همون روزها بود که یه ساختمون قدیمی رو تو مدرسه مون تخریب کرده بودن وداشتن جاش یه ساختمان جدید میساختن یه پسری به اسم میلاد که مهندس بود اونجا مسئول کارگاه بود تیپ نسبتا خوبی داشت یه عینک دودی که بهش می یومد با یه شلوار کتون تنگ که کیرش قلمپ کرده بود بیرون خیلی جلب توجه میکرد زنگهای تفریح من فقط اون رو نگاه میکردم بد جور تو کفش بودم بهش نگاه می کردمو کیرش رو تصور میکردم شبها هم توفکر میلاد ارضامیشدم
وقتی که کس میترا رو میخوردم تصور می کردم دارم کیر تخیلی میلاد رو میخورم یه روز که میلاد متوجه نگاههای من شده بود بهم سر تکون داد که یک دفعه تمام بدنم یخ کرد سرکلاس فقط به اون فکر میکردم زنگ ناهار که خورد هول هولکی یه نامه واسش نوشتمو رفتم تو حیاط انداختم جلو پاش اونهم برش داشت مثل دیوونه ها بودم مست مست یه چندروزی گذشت عصرها ساعت 4 که کارگاهشون تعطیل میشد و تموم کارگراشون میرفتن میلاد میرفت و برق کارگاه رو که از تو سالن سوله اجتماعات گوشه مدرسه قطع می کرد . یه روز عصر که من الکی کتابم رو گرفته بودم دستم و به بهونه خوندن داشتم دور مدرسه میچرخیدم فرصت رو مناسب دیدم و افتادم دنبالش و پشت سرش رفتم تو سالن تابلو برق پشت پرده سن بود من همون جلو درب وایستادم و بیرون رو دید میزدم که یه دفعه کسی ندیده باشه میلاد که پرده رو زد کنار و من رودید خیلی جا خورد بدون مقدمه گفت کسی که ندیدت منم گفتم نه و رفتم طرفش بدنم سرد سرد بود بی اختیار نگاهم رفت به سمت اون قلمپ جلوی شلوارش دهنم خشک شده بود و زبونم تو دهنم نمیچرخید
بهش سلام کردم اون هم دستش رو اورد جلو که بهم دست بده منم دستم رو بردم جلو دستم رو گرفت دستش گرم گرم بود بهم گفت چقدریخی منم که صدام میلرزید گفتم خب دیگه میترسم بهم گفت همین جاباش برم یه سروگوش اب بدم از درسالن رفت بیرون منم رفتم پشت پرده سن پاهام سست شده بود نشستم روی یه چهارپایه ده دقیقه ای طول کشید تا اومد در سالن رو از پشت بست اومد پشت پرده نزدیک که شد بی اختیار از جلوش پا شدم اون هم که فهمیده بود حال من دست خودم نیست من رو گرفت تو بغلش و یه دستش رو گذاشت روی سینه هام و اون یکی دستش رو روی کونم قلبم داشت وایمیستاد قدمن تا سر شونه میلاد بود ومن کاملا در اختیارش به همه جام دست میکشید و قربون صدقه ام میرفت یک دقیقه نشد که بی اختیار جلوی کیرش زانو زدم زیپش شلوارش رو کشیدم پایین تعجب کرده بود خودش کمک کردو شلوارش رو کشید پایین تشنه کیر بودم دلم میخاست زودتر ببینمش اولین بار بود که میخواستم کیر رو از نزدیک ببینم از رو شرتش کـیرش رو لمس کردم سفت و بلند شرتش رو کشیدم پایین و بی اختیار سرش رو کردم تو دهنم و شروع کردم به مک زدن بو میداد ولی من تشنه بودم شاید دهها ساعت با گوشی میترا کیر خوردن رو دیده بودم و در ارزوش بودم اینقدر با ولع میخوردم و میمالوندم که میلاد میخواست آبش بیاد و کیرش رو از تو دهنم کشید بیرون نمیخاست به همین جا ختم بشه زیاد وقت نداشتیم هر لحظه ممکن بود یکی بیاد .
دامن وشلوارم رو باهم کشید پایین و بینیش رو از رو شرتم گذاشت وسط کـسم گفت همیشه دوست داشتم بدونم کـس یه دختر 16ساله چه بویی میده میگفت هر چی که تاحالا دیده بد بو بوده ولی مال من خوشبو بود .من رو برد کنار یه میز که اونجابود و منو خم کرد شرتم رو کشید پایین و زبونش رو کشید روی سوراخ کونم و یه تفت انداخت دمش فهمیدم که میخواد از عقب بکنه نذاشتم کون من تحمل انگشت ظریف میترا رو نداشت چه برسه به کـیـر کلفت میلاد
بهم گفت یواش میکنم طوری میکنم توش که نفهمی گفتم نه و به پشت خوابیدم رو میز و پاهام رو باز کردم و گفتم بکنش اینجا داشت شاخ در میاورد منم که مست مست بودم و فقط میخواستم گرمی یه کیر کلفت رو تو کسم تجربه کنم میگفتم بکن دیر شد الان یکی میاد.چشمهای میلاد داشت برق میزد بدون وقفه سرش رو برد وسط پاهام و کـس و کون کوچیکم رو باهم میخورد( ناگفته نمونه خوردن میترا خیلی باحال تر بود) بهش گفتم بکن توش دیر شد کـیرش رو گذاشت وسط چاک کسم و فشارش داد تو داشتم بال در میاوردم به ارزوم رسیده بودم و کسم داشت جلو و عقب شدن یه کـیر رو تو خودش تجربه میکرد
احساس میکردم کـیرش داره می خوره ته رحمم تااخر میکردش تو طولی نکشید بدنم لرزید و ارضا شدم محشر بود برا اولین باربود به این کیفیت ارضا میشدم یه لحظه احساس کردم یه چیزی پاشیده شد تو وجودم به خودم که اومدم فهمیدم میلاد آبش اومده و همش رو ریخته تو کسم تازه متوجه شدم چه بلایی سرم اومده فکر اینجاش رو نکرده بودم شروع کردم فحش دادن و گریه کردن میلاد هم که از گریه کردن من خیلی ترسیده بود زود لباسهاش رو پوشید و گفت برو دستشویی داخلش رو بشور منم میرم واست از داروخونه قرص بگیرم اون موقع اطلاعاتم در این موارد کم بود چاره ای نداشتم جز اینکه هرچی که او میگه عمل کنم میلاد از پنجره سالن رفت بیرون لباسهام رو پوشیدم و از در سالن پریدم بیرون و رفتم تو دستشویی تو دستشویی شلنگ رو کردم تو کـسم و یه نیم ساعتی کسم رو آب میکشیدم رفتم تو حیاط مدرسه شب شده بود قرص رو از میلاد گرفتم و چهار تا رو با هم خورم داشتم از ترس میمیردم شب تا ساعت 3خوابم نبرد مجبور شدم موضوع رو به میترا بگم میترا دلداریم میداد که قرص بخوری هیچی نمیشه صبحش نرفتم کلاس ساعت نه ده بود که احساس کردم شرتم خیس شد نگاه کردم دیدم پریود شدم
خیلی خوشحال شدم با خودم عهدبستم دیگه آخرین بارم باشه که از این غلطها میکنم چند روز بعد فهمیدم که میترا هم با میلاد دوست شده و میلاد هم ترتیبش رو داده البته با کاندوم . دوهفته ای که گذشت دوباره کـسم شروع کرد به تاب تاب کردن یه قرار دیگه گذاشتم و دوباره با میلاد رفتیم تو سالن این دفعه بیشتر حال داد چون روزقبلش میترا رو کرده بود آبش دور اومد ولی من دو دفعه ارضا شدم . دو سه روز بعدش هم دوباره رفتم باهاش این دفعه مجبور شدم بهش کون هم بدم تجربه خوبی بود ماهرانه کون میکرد . کم کم فهمیدم که اون با میترا بیشتر میجوشه میترا هم خوشکل بود هم کس و کونش خیلی خوش فرم وخوش تراش یه هفت هشت باری میترا رو توی همون سالن کرد . ولی این حال کردنها خیلی طول نکشید رئیس شرکت میلاد که قضیه رو فهمیده بود یه شب میلاد و میترا خانم رو روی کار گرفت و اون رو از شرکت انداخت بیرون ولی مردونگی کرد ومیترا رو لو نداد . این هم از خاطره من ببخشید که خوب نوشته نشده بود و مثل اولین س.ک.س.م عجله ای بود . الان هم 23 سالم است و ازدواج کردم و یه شوهری که دوست داشتم گیرم اومده کیر کلفت و خوش تیپ . خیلی باهاش حال میکنم . امیدوارم همه دوستان از سـکـس هاشون خاطره خوبی داشته باشن.
نوشته: ساناز
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید