این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان حشری اهل مشهدم داستان از جایی شروع شد که ما عروسی مونو گرفتیم یه زن خشکل دارم که نگو سینه 75 سفید پوستخوشکل کون برجسته بحال که حتی شبها من قرص میخورم یه یکی دوساعتی توپ میکنمش از کوس کون حرفه ایش کردم چه جور خیلی حال میکنم مسته زنم موقع حال اول کسشو میخورم سینه هاش و……اونم کیرمو میخوره عین وحشی ها ولی کم کم تکراری شده دوستدارم یه کیر کلفت بکندش منم نگاه کنم کسش واقعا تنگه ولی خودش راضی نمیشه که نمیشه کیر کوچیک من براش بزرگه باورتون نمیشه بعضی وقتا میگم کاشکی یه زوج ضبدری پیدا میکردم و مخ زنمو میزدن منم زن طرف میکردم اونم زن منو میرفتیم باهاشون شمال تو سفر مخ زنمو میزد میکردش منم زن اونو میکردم اما افسوس نمیشه الانم این جریانو نوشتم خانومم خشگل کرده صدام میزنه میگه بیا بکن من رفتم

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *