این داستان تقدیم به شما

 

سلام دوستان.اسمم عرشیا هستش و این داستانی که می خونید واقعیه متاسفانه و یکی از تلخ ترین و…. شاید مسخره باشه ولی در عین حال لذت بخش ترین خاطرات منه. من الان یه پسر ۱۷ ساله ام تو تهران. تنم سفید و بی مو و کیرمم سایز متوسط. تو بچگی جدا خیلی خوشگل بودم موهام بور و لخت بود و پوستم کاملا سفید و یکم تپل هم بودم ولی نه خیلی. خلاصه هنوزی که هنوزه بهم میگن که واااای عرشیا تو بچگیت چقدرررر خوشگل بودی!
 
خلاصه…این خوشگلی یه روز کار دستم داد. من تو 6 سالگی رفتم پیش دبستانی که سالش بعدش برم مدرسه….یه مهدکودک بود که خب طبیعتا مختلط بود و معلماش زن بودن و یه آشپز هم داشت که برامون ناهار درست میکرد که مرد نسبتا جوونی بود…. که هر وقت تو سالن چشمش به من میوفتاد از دور میبوسید منو منم لبخند می زدم و سرمو مینداختم پایین و این کار اونو به من بیشتر نزدیک میکرد هر بار تا جایی که یه بار وقتی میخواست غذا رو بذاره جلوم موهامو ناز کرد و صورتمو بوسید و رفت….این کاراش هیچ وقت یادم نمیره!
یه روز من رو مادرم برد و خودش برگشت خونه تا حدودا ساعت ۱ بیاد منو بیاره. اون روز بچه ها بیشتر کارشون تو حیاط بود و بازی با گل و…. کارهایی که بچه ها عاشقشن تو اون سن! یکیم بود اونجا مراقبمون بود و به بچه ها ساختن یه چیزایی با گل یاد میداد. هر کیم نمیخواست بره اونجام میتونست بره پایین تو کلاسا با بچه های دیگه بازی کنه یا توی سالن بشینه…
 
من وقتی حوصلم سر رفت رفتم پایین توی سالن. تنها بودم چون بقه یا بالا بودن یا توی کلاسا بودن. وقتی اونجا بودم اون آشپز جوون که اسمش یادم نیست اومد پیشم. گفت عزیزم چرا تنهایی؟و رو زانوهاش نشست کنارم و شروع کرد به ناز کردنم…. منم یه چیزی جوابشو دادم که یادم نیست ولی اون بهم گفت که پس بیا بریم با من ببین چه غذاهایی درست کردم براتون امروز!!! بیا عزیزم پاشو…
رفتیم باهم تو آشپز خونه…چون قدم به قابلمه ها نمی رسید منو بغل کرد نشوند رو دستاش تا بهم نشون بده‌. چند ثانیه بعد همون جور که نشسته بودم رو دستش دیدم با اون یکی دستش داره کونمو میماله. تنم اون موقع خب خیلی نرم بود و بهش خیلی حال میداد تا سفت تر و محکم تر این کارو بکنه. منم اون موقع خیلی متوجه نبودم که چرا این کارو میکنه و گذاشتم کارشو بکنه. خیلی دوسش داشتم چون فک میکردم همیشه داره بهم محبت میکنه و دوستم داره و باهاش راحت بودم…منو برد کنار یخچال و یه لحظه از مالید کونم دست برداشت و یه آب میوه بهم داد تا بخورم….وقتی داشتم میخوردم برگشت بهم گفت بعدش که اینو
خوردی عموجون ما باهم یه بازی میکنیم که توش من دوباره یه چیزی بهت میدم تا باید سریع بخوریش باشه؟ منم قبول کردم…کم کم دستشو آورد سمت کیرم و لای پاهامو میمالید که من با اینکه بازم نمیفهمیدم ولی ایندفعه دیگه با خنده از بغلش اومدم پایینو یهو دیدم کیرش سیییخه سیخ شده!
چون صورتم کنار کیرش بود یهو الکی برگشت تا کیرش بخوره بهم… بعدش که خورد ازم الکی عذرخواهی کرد و کنار لبم رو بودسید ولی خود لبمو نه!

 
کم کم بازیش رو شروع کرد… منو برد تو اتاق پشتی که دیگه هیچ کس واقعا نیاد! و اون جا مواد غداییش رو نگه داری میکرد. گفت بازی کنیم؟ گفتم آره. گفت ولی عزیزم به هییییچ کس این بازیو نمیگی ها. چون اگه بگی…..
بعد شروع کرد به ترسوندنم که واقعا تو بچگی ترسیدم و به هیچ کس نگفتم!
قبول کردم که نگم. اونم سریع کیرشو در آورد! تعجب کردم و خندیدم ولی بهم اشاره کرد که ساکت باشم. کیرش دراز بود و سیخه سیخ! آوردش تقریبا تو ۳۰ سانتی متری صورتم و دستمو گرفت و آروم گذاشت روش و عقب و جلو کرد. پوستش نرم بود و روش میلغزید و منم بدم نمیومد از گرماش. یه مقدار که این کارو کروم طاقت نیاورد دیگه و با پشت دستش یواش صورتمو ناز کرد و لبامو بوسید. وقتی دید من چیزی نگفتم دوباره بوسید. و دوباره و دوباره و دوباره و محکم تر…… منو گذاشت رو زمین و خوابید روم و چند باری دوباره بوسید لبمو و موهامو محکم گرفته بود و وقتی دید داره دردم میاد لبامو بوسید و عذرخواهی کرد.
تیشرتمو از تنم سواش در آورد و یکم تن سفیدمو با دستاش فشار داد و بعد شروع کرد به لیسیدن! سینه هام و نوکشون رو میخورد و تا جایی که میشد دستم مالیم کرد! منم فقط وقتی قلقلکم میومد یکم میخندیدم و مشکلی با کاراش نداشتم و خودمم یه حس جالبی داشتم!
گرنمو و لب هامو میلیسید و میبوسید! خیلی حشری بود!
بعدش بغلم کرد و گذاشت رو یه جعبه و کفشامو در اورد و پاهامو بوسید. و بعد از حدود یک دقیقه شلوار و شرتمو باهم در آوردم و دیگه کامل لخت بودم. منو دوباره خوابوند رو زمین و این دفعه از پشت. گفت عمو جون این قسمت بهترین قسمت بازیه! و هی صورتشو میبرد لای کونم و هی میاورد بیرون و منم دوس داشتم! و بعد با زبونش سوراخ کونم رو می لیسید. به حدی بهش لذت داده بودم که محکم دوتا لب کونمو گرفته بود و دستاش باز داشت میلرزید! و بعد برم گردوند و اوما جلو تر و باز خوابید روم. لبامو یواش بوسید و رفت پایین تر کیرمو بخوره… کیرم یه ذره بود اونم موقع و خیلی هم سیخ نشده بود. البته شده بود
کلی یه ذره!
 
یه ذره که خورد حدود ۲ دیقه بعد بهم گفت حالا عزیزم نوبت توئه! و منو نشوند و اون هیولا رو گذاشت دهنم! نفس ره زور میکشیدم وفتی دهنم بود و دیگه کم کم داشتم می ترسیدم. هی در میاورد و هی دوباره تا جایی که میتونست میکرد تو و سعی میکرد که من سرفم نگیره! ول نمیکرد. بهم گفت که مثل آب نبات براش لیس بزنم کیرشو و منم زیرو روی کیرشو برای لیس زدم. چون تمیز بود بدم نمیومد و طعمش طعم بدی نبود! وقتی ساعتو نگاه کرد دید خیلی وقت نداره یه چند باز کیرشو زد به سرو صورتم ک موهام رو گرفت گفت بلند شم و بعد چسبونم به دیوار. وقتی چند بار دیگه کونم لیس زد و بوسید خوابوندتم رو زمین و کیرشوگذاشت در کونم و یه ذره فشار داد! چون تنم نرم بود راحت سوراخم باز شد و یکم رفت تو! دید دردم اومد از پشت گردنمو بوسید و تنمو مالید و آرومم کرد… کم کم هی بیشتر میکرد تو تا وقتی که بیشتز از نصف اون هیولا تو کونم بود! دیگه دید داره صدام در میاد بیشتر نکرد و همون رو هی عقب جلو کرد…هی کرد….هی کرد….و بوسید!

 
خودش خیس عرق شده بود منم تنم عرق کرده بود یکم ولی اون دوس داشت و مشکلی نبود. وقتی جا باز کرد تند تندش کرد و دیگه میخواست تمام زورش رو بزنه! وسطش بلندم کردم و با دستاش منو گرفت تو بغلش و ایستاده یکم کرد منو….منم دیگه داشتم خسته میشدم و بهم کیف هم می داد خیلی! وقتی داست میومد گذاشت منو و کیرشو گذاشت لب دهنم گفت بخور زود!! و منم گذاشتم دهنم و اون سرمو گرفت و عقب جلو کرد تا اینکه کامل ریخت تو دهنم و کیرشو در آورد و با دهن و صورتم خشک کرد! آب کیرش شور بود به خاطر همین تفشون کردم بیرون! و بعد نشست کنارم… چند باری لبمو بوسید و گفت که بازیمون تموم شد!لباسامو پوشید و شلوار خودشم پوشید و منو برد بیرون…. یکم همونجا نگه داشت و باهام حرف‌زد و بعدش من اومدم بیرون

 
تا الانم به هیچ کس‌جز شماها نگفتم…..هم لذت داشت….هم الان تبدیلم کرده به یه بده!
هنوزم میدم…با ۴‌نفر‌از هم کلاسیام سکس داشتم…همه کیر کلفت و مهربون و خوب و همشون به شدت لذت بردن! از خوابیدن با پسرای خوش کیر لذت میبرم و اونهم هم همین طور و این همش به خاطر اون آشپزه
امیدوارم لذت برده باشین…
 
 
نوشته: عرشیا

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *