این داستان تقدیم به شما
آخ….. که چقد دوس داشتم یکی بکنه تو سوراخ کونم….از بچگی این میل و شهوتو داشتم و در طول سالیان همیشه این آرزو رو با خودم داشتم….همیشه و همه جا ولی هیچوقت جراتشو نداشتم.خیلی از شبهایی مثل عید که خونه تنها بودم شهوت دادن واقعا تمام وجودمو داغ میکرد.توی سن 13 سالگی بودم که جق زدنو یاد گرفتم و دیگه واقعا تشنه کیر بودم.البته خیلی ها چون کون باز بودن و یا اینکه چشمشون منو میگرفت که باهام حال کنن علیرغم اینکه بیشترشون میفهمیدن من میخارم ولی خودم نمیدونم چی میشد از روی ترس یه کاری میکردم بپرن. تا اینکه آتیش شهوت بهم غلبه کرد و طی یه نقشه با رضا دوست و بچه کوچمون یه شب تا دیر وقت بیرون نگهش داشتم.زمستو بود و هوا خیلی سرد و محله پر از برق و یخبندان و دیگه ساعت 10 شب هیچکسی بیرون نبود .توی محله آروم قدم میزدیم اونو مقداری دورت بردم و شروع کردم و پرسیدم دوست دختر داری؟دختری رو تاحالا کردی؟راستی تو هم شنیدی یه سری از پسرا کون میدن؟یعنی لذتی هم میبرن؟
من یکی رو میشناسم که یکی دیگه از دوستام میگه کردتش.میگفت خیلی به هردوشون حال میداده…..تو چی تاحالا پسری رو کردی؟مممم نه ….راستش منم نکردم تا حالا کسی رو ولی خیلی دوس دارم بکم……سکوووت…کیر هردومون که هنوز نارس بود حسابی چوب شده و کاملا از زیرشلواری که به تن داشتیم خودمایی میکرد و هیچکدوم تجربه اینو نداشتیم که چجوری جمع و جورش کنیم.خودمون به چپ میزدیم و به روی خودمون نمیاوردیم که کیرامون اونجوری شق شده.سکوت مطلق بود و من حس کردم کیرم داره از جا میپره..خیلی شهوتی شده بودم.رضا که یه سال از من کوچکتر بود بادازه من حشری نشده بود.وقتی اوضاع رو کم مساعدتر و تمایل رو دررضاهم میدیدم دور زدیم و دورتر شدیم من پرسیدم تاحالا کسی رو انگشت کردی گفت آره منم بدروغ گفتم منم همینطور و بعد پرسیدم کسی هم تورو انگشت نکرده؟فوری گفت نه…گفتم چیزی نیس که انگشت کردن.اتفاقی که نمیافته با انگشت کردن…
بردمش انتهای خیابون.تاریک تاریک بود دیگه میتونستم بفهمم شهوت اون باندازه من رسیده…پیشنها دادم با پائیدن اطراف همدیگه رو انگشت کنیم و ببینیم چه حالی میده….ناگهان بدون اجازه و هماهنگی با رضا اگشتای دست راستمو لای کونش و به سوراخش البته از روی زیرشلواریش رسوندم.مثل برق گرفتگی شوکه شد و دستمو پس زد و یه فحش کوچیک بهم داد خندیدم و گفتم چیزی نشده که….یهو رضا که خودشو عقب میدید کار منو تکرار کرد و من که له له میزدم واسه این لحظه خودمو به ناراحتی و دستشو پس زدم ولی چند لحظه بعد گفتم بیا همدیگه رو انگشت کنیم و بردمش گوشه کوچه بن بست خیلی تاریک اونم همراهی کرد ته کوچه که رسیدیم کمی اوضاعو چک کردیم و شروع به انگشت کردن همدیگه البته بنوبت کردیم….در عین حالیکه اولین تجربه ردو داشتیم تجربه میکردیم هردومون و بشدت حشری شده بودیم از سر ترس و نگرانی که کسی مارو نبینه با ترس و لرز و با نفسهای شهوتی بشماره افتاده دیگه همزمان با شهوت همدیگه انگشت میکردیم و………
الان که دارم اینو مینویسم پر از شهوت کون دادنم……فففففففف……… همینطوری که یه کیر مصنوعی دست ساز خیلی خیلی باحالو بوسیله پائین بند پشت کونم بستم و داره خودش آروم آروم میره تو سوراخ کونم و اوج لذت و شهوت سراغم اومده وجودم واسه کیر واقعی له له میزنه و آب از سوراخ کون و لب و لوچه ام راه افتاده و سوراخ خودمو تجسم میکنم که در حال دادنه و داره لذت میبره شهوتی تر و شهوتی تر میشم….باور کنید به جنون رسیدم و بطرز عجیبی هوس کیر کردم…..وای که خیلی دوس داشتم یه مرد حشری حشری الان لخت مادرزاد از پشت افتاده بود روم و کیرش الان لای کونم که با شهوت و ظرافت قنبلش کرده و تکونش میدادم و بسمت اون فشارش میدادم بود و فرو میکرد تا ته توی سوراخم……آخ خ خ خ جججججججوننننن شهوت…..شهوت….دادن پرلذت…..به یه کیر داغ و لذیذ…..
ابوالفتح
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید