این داستان تقدیم به شما

سلام به همه دوستان
از خودم شروع کنم من سجاد ۲۲ سالمه از تهران قد ۱۷۵ تیپ و قیافه خوب
***
از عمم‌ لیلا بگم یه زن ۳۳ ساله قد ۱۶۰ پوست سفید سینه ۸۵ بدن توپر و کون بزرگ که من میمیرم براش. من از پارسال رفتم تو کف عمم از زمانی که همه هم سن و سالای فامیل بهم میگفتن کاش عمت یه شب مال ما بود همشون ارزو داشتن عممو بکنن از من شمارشو هم میخواستن‌. همینا باعث شد تا من به فکر کردن عمم بیوفتم. همیشه دنبال فرصت بودم تا بکنمش . یه بار رفته بودم خونشون پسرش ۱۰ سالشه داشت با کامپیوتر بازی میکرد به من گفت بیا دو نفری بازی کنیم من هم رفتم یه ۲۰ مین باهم بازی کردیم اون خسته شد دیگه بازی نکرد رفت و به من گفت تموم شد کامپیوترو خاموش کن. من بازی کردم بازیه تو دیسک D بود همینجوری که داشتم میومدم بیرون چشمم خورد به یه پوشه که نوشته بود لیلا. بازش کردم انگار به کیرم برق سه فاز زده باشن درجا راست کردم.
 
وای چی میدیدم عکس های عمم با شرت و کرست و بیکینی همونجا شیطونه میگفت درو ببند و یه کف دستی اساسی برو ولی چاره نبود نمیشد تصمیم گرفتم عکسارو کپی کنم تو گوشیم سریع کابل رو برداشتم و کپی کردم و کامپیوترو خاموش کردم اومدم خونه و با عکسا کلی وررفتم و یه کف دستی مشتی هم به یاد لیلا رفتم. از اون به بعد کارم شده بود این. با خودم عهد بستم هرجور هست من باید اینو بکنم. گذشت و گذشت تا این که پدر و شوهر عمم رفتن جنوب تا جنس بیارن.(اخه باهم همکارن) گفتن یه هفته طول میکشه تو کونم عروسی بود روز اول ودوم عمم و پسرش اومدن خونه ما پنج شنبه و جمعه بود ولی جمعه شب عمم گفت سینا(پسرش) درس داره و باید بریم. ناراحت شدم یه دفعه مامانم گفت پس سجاد هم باهاتون بیاد که تنها نباشین اونم قبول کرد مامانم و خواهرم و داداشم خونه ما بودن و من هم رفتم خونه عمم۴-۵ روز وقت داشتم باید میکردمش لامصبو میدیدی ابت میومد از بس سکسی بود. شب اول گذشت و من هیچ کاری نتونستم بکنم شب دوم هم همین طور شب سوم دیگه داشتم دیوونه میشدم تا این که دلو زدم به دریا.

 
عمم و پسرش تو اتاق خواب بودن و جای منم تو هال انداخته بودن داشتم با عکسای عمم ورمیرفتم رفتم تلگرام دیدم انلاینه بهش پ دادم سلام هنوز نخوابیدی گفت خوابم نمیاد بهش گفتم عمه منو دوست داری؟ گفت این چه حرفیه معلومه دیگه منم گفتم یه چیزی ازت بخوام قول میدی به کسی نگی گفت بگو. داشتم میلرزیدم بهش گفتم بی خیال بعدا میگم ولی اون اصرار کرد بگو که منم‌ بهش گفتم باید قول بدی قبول کنی در مورد خودته. گفت درمورد من؟ دوباره پرسیدم قول شرف میدی قبول کنی؟ گفت بگو ببینم دردت چیه؟ بهش گفتم عمه چند وقته با دیدن بدنت از خود بی خود میشم جون بچت بذار یه بار باهات بخوابم . اینو گفتمو داشتم سکته میکردم که جواب اومد بعد چند مین نوشته بود واقعا برات متاسفم خجالت بکش من عمتم منم گفتم نمیتونم هر وقت میبینمت حالم بد میشه فقط به تو فک میکنم وبس. گفت چون قول دادم به کسی نمیگم ولی فردا صب پاشو برو خونتون دیگه نمیخوام ببینمت. اعصابم خورد بود تا فردا صب با صدای پسر عمم بیدار شدم سریع پتورو از خجالت عمم کشیدم روم عمم رفت پسرشو بذاره و بیاد کلافه بودم یه اب به صورتم زدم و رخت خواب روهم جمع کردم تا صدای در اومد عمم اومد تو گفت پدرسگ تو هنوز نرفتی؟ دیگه ابروم رفته بود گفتم هر چی میشه بشه بهش نزدیک شدم و گفتم تو مال منی دست خودم نبود جیغ زد گفتم توروخدا داد نزن عمه فقط ۱۰ دیقه طول میکشه یه چک بهم زد و منم که عصبانی پرتش کردم روی تخت و مانتوشو به زور دراوردم شلوارشم دراوردم

 
 
انگار اشتباه میدیدم عمم با یه شرت و یه تاپ جلوم بود تاپشم دراوردم افتادم به جونش دیگه نمیتونست کاری کنه فقط التماس میکرد منم گفتم عزیزم تموم میشه تو خودت هم نیاز داری شوهرت هم که نیس بهت حال بده اینارو گفتم سریع گردن و اطرافشو خوردم و موهاشم همزمان ناز میکردم سینه هاشو خوردم و گاز گرفتم دیگه اروم شده بود رفتم پایین تر نافشو لیس زدم چه لذتی داشت پاهاشم لیس زدم تا این که شرتشم در اوردم رفتم سراغ خوردن کسش یه کس پف کرده بدون یک مو معلوم بود اپیلاسیون میره. عمم حالا به جای جیغ زدن لبوشو گاز میگرفت و حال میکرد منم با دیدن لباش بی نصیب نموندمو رفتم رو لباش یه ۳ دیقه لب گرفتم باورم نمیشد دیگه داشت همکاری میکرد لباسامو دراوردمو لخت مادرزاد شدم کیرمو بردم جلوی دهنش گفت این یه موردو ازم نخوا . با کلی اسرار راضیش کردم یه دو دیقه خورد ولی بلد نبود بی خیال شدم و رفتم سراغ کسش انگشتمو توش میکردم و همزمان میخوردمش که یه دفه لرزید و ارضا شد حالا وقتش بود بکنمش کیرمو گذاشتم جلو کسش و عقب جلو کردم یه دفه کردم توش چه لذتی داشت گرم گرم بعد یه کم تلمبه زدن دیدم ابم داره میاد کیرمو دراوردم نمیخواستم زود تموم شه یه کم ازش لب گرفتم تا کیرم بخوابه بهش گفتم برگرده گفت میخوای چی کارکنی درگوشش گفتن کونتو میخوام عزیزم قبول نمیکرد ولی من کار خودمو میکردم…
 
برگردوندمش یه بالشت گذاشتم زیرش تا کونش بالا بیاد کونش کم برامدگی داشت با این کار بیشتر هم شد. یه خورده کرم به کیرم زدم به دور کون اون هم زدم اروم فشار دادم نمیرفت خودش میگفت حتی به شوهرش هم از کون نداده. بالاخره اون قد کرم زدم و فشار دادم تا سرش رفت تو اروم عقب جلو کردم فقط داشت جیغ میزد با دستم جلو دهنشو گرفتم تا صدا نیاد دو سه دیقه تلمبه زدم اروم شد تندتر تلمبه زدم همزمان گردنش رو هم میخوردم احساس کردم ابم داره میاد بدون این که بگم خالی کردم تو کونش و چند دیقه همونجوری خوابیدم روش. بعد کیرمو دراوردم و بردمش حموم همدیگرو شستیم. اونجا هم کیرمو شستم و دادم یه ساک اساسی هم برام زد و ابم اومد. فردا و پس فرداش هم کردمش روز اخر هم وقتی کونشو میکردم از خونشو کونش فیلم گرفتم که بعدها هم بهم بده.

 
 
نوشته: سجاد

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *