این داستان تقدیم به شما
سلام. میدونم که سکس با خواهر بد ترین فکری که تو کله ادم میتونه بره و خیلی ها از اون بدشون میاد یا حداقل اینطورنشون میدن چون وجود این کارو ندارن ولی دلشون پر پر میزنه و تو فکرشون سکس و شهوت با خواهرشون موج میزنه منم اول نمیتونستم ولی بعد از دو بار ازدواج وطلاق خواهرم نمیتونستم قبول کنم که هر کی از راه رسید خواهرم رو عقد کرد و بعد از یه مدت که که کسش رو گاییدن ازش جدا شدن والان تو خونه تنها و من که میدونم که دیگه پرده کسش پاره شده و دیگه دختر نیست ویک زن بیوه هستش واین فکر همیشه تو کلم بود یه بار هم که شده من کسش را بکنم بیفتم روش تا میتونم کسی که اب دهنم و اب کیرم براش راه میفته حسابی بکنم …
خلاصه همیشه براش نقشه میکشیدم و چون من تو کار طلا وجواهر بودم ودرامد نسبتا خوبی داشتم همیشه بهش پول و هدیه میدادم ورابطه مون خیلی خوب بود و یواش یواش بعضی وقتها بغلش میکردم وی غلغلکش میدادم و یا از پشت بهش میچسبیدم خلاصه سعی میکردم که هر روز با هاش ارتباط بدنی داشته باشم طوری بغل کردنش و یا دستمالی کردنش بینمون عادی شده بود مدتها از طلاق دومش میگذشت و من دیونه گرمای تنش شده بودم واون سفیدی پوست تنش منو دیونه تر میکردخلاصه انقدر من بهش نزدیک شده بودم که در مورد همه چی باهم صحبت مکردیم و من همیشه صحبت را میکشوندم به اینکه هیکل سکسی داره و مردا رو دیونه میکنه که اگه یه همچین زنی داشتم از تخت بیرون نمیومدم اون مخندیدوخیلی راحت جواب میداد که بعدش چی ومن بیشتر راجب سکس باهاش صحبت میکردم و بلخره روزی رسید که ما خونه تنها بودیمو من براش یدست لباس زیر خریدم و بهش دادم بهش گفتم اگه بخواهی میتونی نشونم بدی حتما خیلی بهت میادو اونم مثل اینکه منتظر بود رفت و اونها رو پوشید من دیگه داشتم دیونه میشدم
خواهرم لخت با یک شورت وکرست جلوم وایستاده بود قرمزی لباس زیر روتن سفیدش دیوانه کننده شده بود جلو رفتم گفتم که من دیگه نمیتونم تحمل به موهاش دست کشیدم و روی شونه هاش دستهش رو گرفتم وبوسیدم وبردم تو اطاق خوابش تنم داشت میلرزید و حسابی کیرم راست شده بود خوبوندمش رو تخت ودیگه فرصت رو از دست ندادم مثل ادمهای گشنه شروع کرد به خوردنش از بالا تا پایین لیسش مزدم گوشت تنش زیر دندونام بود نمیدونستم از کجا شروع کنم پستوناش رو مک میزدم دستمو برای اولین بار تو شورتش کردم غیر قابل باور بود کس خواهرم تو چنگهای من بود و داشتم میمالوندمش خواهرم دیونه شده بود میپیچید به خودش و اه وناله میکرد کرستش رو باز کردم و شورتش رو پایین کشیدم شروع کردم دوباره به خوردن پستوناش وبا کسش بازی مکردم و چوچولش را با زبونم لیس میزدم خواهرم دیونه تر شده بود و بهم مگفت که بکنم توش دلم میخواد منو جر بدی کسم رو پاره کنی با شنیدن این حرفها کیرم مثل اهن سفت شده کلفت تر ازحد معمول داشت میترکید کیرم تو مشتم بود وخواهرم داشت نگاهش میکرد با چشمهاش داشت کیرم رو مخورد بهم گفت بکن توش لعنتی بکن توش بعد لای پاش رو باز کرد کسش خیس خالی شده ابش داشت میومد
یبار دیگه کس خیسش رو لیس زدم وپاهاش رو تا متونستم باز کردم اروم کرم تو کسش مثل تنور داغ بود اروم عقب جلو میکردم و وقتی کیرم تو کسش بود گوشت کسش که کیرم توش فرو میرفت دور کیرم رو داغ میکرد غیر قبل تصوربود یواششروع کردم محکم تر همزمان پستوناش رو میخوردم با سوراخ کونش بازی میکردم خلاصه حسابی میمالوندمش تمام تنش رو لیس زدم تمام تنش قرمز شده بود بهش گفتم با اینکه میدونم خواهرمی ولی میخواهم مثل وحشیها بکنمت مثل یه جنده بهت رحم نمیکنم دوست دارم کست رو جر بدم پارت کنم جوری هر دومون لذت ببریم وقتی کردنم تمو شد هر دومون از کردن سیر باشیم دوست دارم که وقتی زیر کیرمی و جرت میدم صدای اهو نالت رو بشنوم خواهرم بهم گفت منم میخوام که منو جر بدی و به کسم رحم نکنی میخوام تو با کیرت جرش بدی تا سیرشم ابت رو بپاش رو کسم و تنم حسابی منو بگایی تا هر شب به فکر کیرت بخوابم…
دستشو میکشید رو کسش و مگفت همش مالتو تو بکنش و حق تو منو همیشه بگایی تو همیشه اجازه داری همش مال تو من دیونه شده بودم و بعد از اینکه ابم امد پاشیدم رو کسش وبعد از اینکه یکم استراحت کردیم دوباره یدور کردمش و رفتیم حموم وتو حموم شستمش وتمام اون روز دستمالیش میکردم
نوشته: شاهرخ
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید