این داستان تقدیم به شما
طبق معمول بعدازظهر ها رفتم خونه نزدیک ساعت پنج بود که کلید رو انداختم روی در و رفتم تو … دیدم خونه ساکت ساکته باخودم فکر کردم هیچکی خونه نیست و میتونم یه قلیون میوه ای حسابی بزنم تو رگ ……. البته شیطونی دیگه هم کنارش انجام میدادم آدم وقتی تنهاست فکرای شیطونی زیادی به سرش میزنه …… مثه : فیلم سوپر س و عکس و داستانهای سکسی و ور رفتن با خودش و کلی کار دیگه که تو یه سنی کلی حال میده به آدم …… اما متوجه شدم دیدم یکی خونه است اونم پدر خوانده ام یا همون ناپدریم ..حالم گرفته شد .نه بخاطر وجود اون بلکه بخاطر اینکه نمیتونستم خیلی ازاون کارا رو انجام بدم .. اگه بخوایم بی انصافی نکنیم والحق والنصاف پدر خونده باحالی داشتم که همجوره پایه همه چیز بود …خودشم خیلی خوشتیپ و خوش استایل و رو فرم بود با اینکه از من بیست سال بزرگتر بود اما عین یه پسر سی ساله رفتار میکرد قیافه اش خیلی خوش استایل و تیپش که دیگه حرف نداشت واسه همین مامانم عاشقش شده بود …
خیلی عالی از نظر فکری و اجتماعی و شخصیتی به نظر میرسید هرچند که من و پ خیلی کم باهم حرف میزدیم ….. اونم بخاطر فکرایی بود که اطرافیانم تو ذهنم کاشته بودن که حواست باشه بهت دست نزنه حواست باشه شب نیاد طرفت حواست باشه به زور کاری نکنه حواست باشه تنها نشی باهاش توخونه و ازاین مزخرفات اما اگه بخوام بی انصافی نکنم تا حالا هیچکدوم ازاین موارد حتی به اندازه یه نگاه هیز مانند از طرف پ برام پیش نیومده بود که بخوام اذیت بشم یا باعث ناراحتی یا فاصله گرفتن ازم بشه هرچند که یکی دو مرتبه دعوای شدیدی بینمون پیش اومد که از سوبرداشت و نحوه رفتار همه تو خونه ازجمله مادرم بود .اما اینقد اخلاقش باحال بود و جسارت عذرخواهی داشت که به مرور فراموش میشد و جاش به خاطرات خوب میداد .. خلاصه سرتون رو درد نیارم …
دیدم تو حموم صدای آب میاد البته از مستر اتاق خواب بود یواش اومدم تو و یه سلام خارجی بلند کردم …..گفتم هلوو ……اونم با لحن طنزآمیز همیشگیش یه جواب باحال داد گفت بپر جلوو ……خلاصه اینجوری اعلام حضور کردم که اونم متوجه باشه من برگشتم خونه و حواسش به نحوه پوشش باشه ……. یه چند دقیقه ای از حموم کردنش گذشت که دیدم پ اومد بیرون و صدای سشوار بلند شد پ خیلی به خودش میرسید چه تو خونه چه بیرون همیشه شیف کرده و شیک لباس میپوشید حتی لباسهای تو خونه اش ست و جالب بود بگذریم …… بعد از پوشیدن لباساش که شامل یه شورت سفیداسپورت کوتاه پاچه دار بود یه رکابی سفید رفت سمت کابینت آشپزخونه منم داشتم فیلمی رو که از کلوپ گرفتم نگاه میکردم …… دیدم شیشه مشروب اسمیرونوف رو آورد پایین و یه لیوان که شروع کنه به مشروب خوردن …… همینجوری که مشروب میریخت با همون لحن همیشگیش یه تعارف زد و گفت بفرما بریم فضا تگری بزنیم …… و یه لیوان پر مشروب رو سر کشید …… بعد هم شیشه رو گذاشت تو یخچال رو رفت سراغ سیگارش منم غرق فیلم دیدنم بودم … جایی که من فیلم رو میدیدم دقیقا روبروی اتاق خواب بود ساعت حدود شش و نیم بعدظهرشده بود .. دیدم پ شروع کرد به ترانه خوندن وگیتار زدن بعد از ده دقیقه دیدم تلو تلو خورن رفت طرف اتاق خواب و گفت ما که خوشیم خدایا بقیه رو هم خوش کن .. و خودشو انداخت روی تخت و ولو شد روی تختش
لامپ اتاق خواب خاموش بود ولی نور سالن کاملا داخل اتاق رو نیمه روشن میکرد و راحت میشد توی اتاق و روی تخت رو دید ……تو همین لحظه متوجه شدم که پ داره توی خواب بالا میاره و میخواد تگری بزنه ….. که دویدم و یه پلاستیک براش آوردم خلاصه روم به دیوار پ جان تگریشو زد وخودشو راحت کرد تو همین گیرو دارها بود که دیدم شورت پ رفته بالا و لای پاهاش کاملا مشخصه البته چیزی که خودش نمیفهمید ……. داشتم حالی به حالی میشدم با این صحنه که رفتم بیرون اتاق و پلاستیک رو انداختم تو سطل اشغال آشپزخونه و دوباره نشستم روبروی اتاق روی مبل به فیلم دیدن …….که دیدیم از گوشه شورت پ یه چیزی زده بیرون خوب که دقت کردم دیدم کیر پ که واقعا هم کیر بود از گوشه شورتش زده بیرون ……. اونموقع بود که دیگه داشتم احساسی میشدم …… توجه ام از فیلم جلب اتاق خواب شد و افکار سکسی اومد سراغم بیشترازاون که به فیلم نگاه کنم توجه ونگاهم لای پای پ بود … پ هم مثل مرده ها خواب خواب بود ولی فکر کنم داشت خوابهای سکسی میدید چون کیرش داشت بزرگ و بزرگتر میشد و من احساسی تر ….. ناخوداگاه دستم رفت لای پاهام و شروع کردم به مالیدن و ماساژ دادن کوسم که دیدم حسابی حشری شدم … و کیر پ هم روبروم داره منو صدا میکنه اینقد کیرش لات و راست شده بود که رگ هاش زده بود بیرون ……به یه بهونه رفتم توی اتاق خواب که ببینم واقعا خوابه ….. رفتم سراغ وسایل آرایشی مامان دیدم هیچ تکونی نمیخوره عمدا یه چیزی رو انداختم پایین تا ببینم عکس العمل پ چیه بازم دیدم اون خواب خوابه و مشروب کارخودش رو کرده و اونو عین یه بچه خوابونده …..به خودم جرات دادم و رفتم جلوتر و صداش کردم دیدم جوابی نمیده با دستم تکونش دادم به بهونه پرسیدن وضعیتش و چند بار این کار رو تکرار کردم دیدم یه عکس العمل کوچیک از خودش نشون داد که فهمیدم … یه حال حسابی و سکس باحال میتونم داشته باشم …..داستان ازاینجا شروع شد آهسته دستمو بردم طرف کیر راست شده پ و با دوتا انگشتم لمسش کردم داشتم از ترس و لذت میمردم که دیدم کیرش سفت تر شد و دل دل میکنه .. یواش یواش گرفتم تو دستم و آهسته نوازشش دادم با یه دستمم داشتم کوسمو میمالیدم که حشری تر بشم … متوجه شدم صدای پ هم در اومد و داره آه و اوخ میکنه ولی از خواب تکون نمیخورد نمیتونستم جلوی خودمو روبگیرم ….دهنمو بردم طرف کیرش و نوک زبونم رو زدم روی سر کیرش ولیسیدم بعد گوشه شورتش رو زدم کنار و کل کیرشو کردم تو دهنم که دیدم پ داره تلمبه میزنه و بالا پایین میشه ولی اینقد اثر مشروب زیاد بود که نمیتونست چشماش رو باز کنه و حتی فکر کنه که توی خوابه یا بیداره یا تشخیص بده مامانه یا یه کس دیگه ……. بهرحال دیگه اگه بیدار هم میشد نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم …ساک زدنمو شروع کردم و حسابی کیر پ رو ساک زدمو خوردم خایه و باسنش رو همینطور … و سینه هامو آوردم طرف کیرش و کیرش رو گذاشتم لای سینه هام و مالوندن کیر پ….. کوسم خیس خیس شده بود …
شلوارمو کامل در آوردم آهسته نشستم روی کیرش و از اونجایی که من پرده ارتجاعی داشتم واین موضوع رو میدونستم کیرشو آهسته گذاشتم توی کوسم و شروع کردم بالا و پایین شدن که دیدم دستهای پ از پشت رفت روی باسنم و کون بزرگم رو گرفت و از پایین شروع کرد به تلمبه زدن ……. لامصب اینکاره بود اینقد سریع و قشنگ تلمبه میزد که تو چند ثانیه آبم اومد و تو همین لحظه منو از روی خودش خوابوند روی تخت و پاهامو از دوطرف باز کرد و شورتشو کاملا در آورد و اصلا به روی خودش نیاورد که من مامان نیستم اینقد مست و حشری بود که فقط تلمبه میزد پاهامو تا جایی که میشد باز کرد و سریع و تند و سکسی تلمبه بارونم کرد اینقد تواینکار حرفه ای بود که دوباره آبم اومد ……… منو به بغل برگردوند طوری که نیم تنه من روبروش بود و نصف کونم طرفش روی زانوهاش خم شده بود و کیرش کاملا توی کوسم داشت قلقلم میداد سینه هامو کامل گرفت توی دستاش و شروع کرد به تلمبه زدن ……ناخن هاشو از بالا تا پایین کمرم کشید …و دستشو گذاشت روی کونم و شروع کردن مالیدنش …..برمگردوند و کاملا منو به پشت خوابوند طوری که کونم به طرف بالا بود …
پاهامو از دوطرف باز کرد و نوک زبونش رو از پایین کوسم کشید تا سوراخ کونم و اینقد مکید که داشت ابم میومد که تو همین لحظه کیرشو گذاشت تو کوسم و تلمبه زد دستاشو از پشت حلقه کرد دور سینه هام و جفت سینه هامو تو دستاش گرفت که دیدم داره آبم میاد تو همین نیم ساعت از بس حسابی منو میکرد چهار بار آبم اومد .. ولی بازهم دلم میخواست این سکس تموم نشه و پ منو بکنه …البته بخاطرمشروبی که خورده بود باعث دیر اومدن آبش میشد و اونم که تو سکس حرفه ای بود چیزی واسم کم نذاشت و تقربیا همه مدلی منو کرد … طوری که دیگه نای بلند شدن از روی تخت نداشتم ….. تو آخرین لحظه ها دیدیم منو برگردوند روی تخت و کیرش رو از کوسم در آورد و یکی از سینه هامو شروع کرد به مالیدن و بااون دستش جق زد تا آبش بیاد و اینقد زد که آبش رو کل سینه هام پخش کرد عجب آب گرم و سفیدی منم که باز حشری شده بودم با دستام آبشو روی تمام سینه هام کشیدم … پ یه لب ازم گرفت و ازم بابت سکس خوبم تشکر کرد …
نوشته: کیر پرست
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید