این داستان تقدیم به شما

سامانم ،١٦ سالمه  ، قد ١٧٠ ، وزن ٦٥، با مادرم تنها زندگي ميكنيم ، براي بار دوم بود كه رفته بوديم دكتر ، اين دكتر هم بهم گفت كه مشكل هرموني داري ، بدنم يدونه مو هم نداشت ، پوست سفيدم ، روناي گوشتي و كون گندم ، مثل دختراي تازه بالغ يكم سينه داشتم ، صورت صاف و بدون مو ، لباي سرخ و كمي درشت، اگه اين كير ٥ سانتي هم نداشتم يه دختر كامل بودم ، وقتي با دكتر تو اتاق معاينه تنها بودم ، كامل لختم كردم ، به بهونه معاينه سينه هامو ميماليد ، كونمو ماليد بعد با كف دست يه سيلي به كونم زد ، عين ژله لرزيد كونم ، يه جووون آروم زير لب گفت بعد كيرشو فشار داد ، دودول ٥ سانتي مو گرفت بين انگشتاش ، بعد انگشتش رو گذاشت رو سوراخ كونم كه با يه فشار راحت رفت تو ، خنديد و گفت مثل اين كه زياد اين كون گندتو مورد عنايت قرار دادن ، منم خجالت كشيدم و سرم پايين بود ، يه نامه نوشت برا پزشك قانوني و تأييد كرد كه مشكل جنسي و هرموني دارم ، گفت تو ٨٠ درصد دختري خوشگلم ، مامانم و صدا زد ، اومد داخل ، يه كفش پاشنه دار با جوراب شلواري نازك و مانتو تا زير كون گندش ، انقد جوراب شلواريش كش اومده بود كه ميشد روناي سفيدشو ديد ، يه زنجير نازك طلا دور ساق پاش بود و بالاي ممه هاي خوشگلش بيرون ، دكتر فقط چشش به كون مامانم بود و براش توضيح ميداد مشكل منو .
 
تا رسيديم خونه زدم زير گريه ، مامانم اومد بغلم كرد ، گفت مگه تقصير تو ؟ خيلي دوست داشتي پسر باشي ؟ من يه نه با سر گفتم و گريه ميكردم ، گفت بيا بريم حموم ، لخت شد ، واييي چه كون بزرگي ، چه سينه هايي ، اما من اصلا حس اين كه بخام بكنم نداشتم ، حتي دودولم راست هم نميشد ، يه شورت توري صورتي تنش بود ، با هم رفتيم حموم ، تو وان بغلش دراز كشيدم ، سرمو گذاشتم رو سينه هاي بزرگش ، چه نوك صورتي خوشگلي داشت ، بازم گريم گرفت ، مامانم سينه هامو ميماليد و نوازشم ميكرد ، گفت اشكال نداره سعي كن كنار بياي و لذت ببري از اين كه دختري ، رفتيم بيرون حموم ، يكي از شورتاي سكسيش كه تاحالا نپوشيده بود رو بهم داد ، پشتش فقط يه بند بود كه رفته بود لاي كون گندم و جلوش تور بود ، رفتم جلو آيينه ، واييي از ديدن كونم توي اون شورت حشري ميشدم ، چقدر كونم زيبا شده بود ، لوازم آرايشش رو آورد ، ابرو هامو نازك كرد ، و يه آرايش غليظ ، يه كلاه گيس شرابي گذاشت ، باورم نميشد اين منم ، فردا با تيپ پسرونه رفتيم بيرون با مامانم ، كه چنتا لباس دخترونه بخريم…
 
اول رفتيم مغازه لباس زير زنونه ، چنتا شورت مختلف سكسي با سوتين اسفنجي خريديم و دوتا لباس خواب تور سكسي ، بعد رفتيم يه مغازه كه شلوار لي و ساپورت و جوراب شلواري و تاپ ميفروخت ، فروشنده يه پسر جوون خوشتيپ بود ، داشت با چشاش ، روناي سكسي و كون گنده مامانم رو ميخورد ، مامانم بهش گفت يه شلوار لي جذب سايز ايشون بديد ، پسر با تعجب رفت آورد ، رفتم اتاق پرو ، شلوار خيلي تنگ بود ، از كونم بالا نميرفت ، مامانم پسررو صدا زد اومد ، پسره به من گفت برگرد ببينم ، برگشتم ، وقتي كون گردو و گندمو با اون شورت زنونه ديد كف كرد ، گفت ماشالا ، معلومه خب بالا نمير ه ، شما دختري ؟ گفتم بله ، خيلي براش عجيب بود ، مامانم با عشوه گفت يكي ديگه بيار ، بدجوري كيرش گنده شده بود ، مامانم بهم گفت ديدي چطور برات راست كرده بود ،؟ گفت اره ، معلومه كيرش خيلي بزرگه ، مامانم خيلي حشري بود ، يه جوراب شلواري نازك هم خريدم كه تمام سفيدي پاهام و رونم معلوم بود ، ديگه درش نياوردم ، يه نيم تنه هم پوشيدم و يه مانتو تنگ مثل مامانم تا زير باسن ، يه كفش پاشنه دار مشكي ، مامانم كلاه گيس رو در آورد و روسري سرم كرد ، نصف موهامم ريخت بيرون ، همونجا جلو پسره آرايشمم كرد ، پسره فقط كيرشو ميماليد ، گفت چقدر خوشگلي تو ، خيلي سخت بود برام راه رفتن با اون كفشا ، موقع راه رفتن كونم ميلرزيد ، شبيه مدل هاي پورن شده بودم موقع حساب كردن لباس ها ، ٧٠٠ هزار تومن ميشد كه پسره فقط ١٠٠ هزا تومن گرفت ، شمارشو هم داد گفت هروقت خواستين من در خدمتتون هستم ، اومديم بيرون ، پاساژ خيلي شلوغ بود ، همه نگاه ها به منو مامانم بود ، موقع بالا رفتن از پله ها حسابي كون گنده منو مامانم رو ديد ميزدن ، انقد مانتو كوتاه بود و جوراب شلواري نازك ، كل باسن و رونمون و حتي شورتمون رو هم ميتونستن ببينن ، چند نفري شماره دادن بهم ، و بعضي ها هم كونم رو انگشت كردن ، موقع برگشت تصميم گرفتيم بامترو برگرديم ، رفتيم قاطي مردا ، خيلييي شلوغ بود ، بزور سوار شديم …

 
 
دست بود كه روي كونم و لاي پام كشيده ميشد ، خيلي حس خوبي بود ، حس زن بودن ، حس جنده شدن . دوست داشتم لختم كنن و كير همشون رو بليسم ، مامانم در گوشم گفت اين پسره كه پشتمه كيرشو در آورده گذاشته لاي كونم ، دستمو بردم پشت مامانم و كير پسررو گرفتم تو دستم ، اونم دستشو برد لاي كونمو ميماليد ، سرشو آورد جلو در گوشم گفت دختر و مامان عجب كون گنده اي دارن ، شمارشو گذاشت توي كيف مامانم ، آبشو ريخت تو دستم ، واييي چه آب داغي داشت ، ما پياده شديم ، رفتيم خونه ، از اين كه دختر بودم خيلي خوشحال بودم ، به مامانم گفتم ميخام جنده بشم ماماني ، زنگ بزنيم اون پسره كه بوتيك داشت و خوشكل و خوش هيكل بود ؟
ميخام كونمو جررر بده ، مامانم گفت منم خيلي هوس كييير كلفت كردم ، برا شب زنگ ميزنم

 
براي شب يه شورت فانتزي مشكي پوشيدم ، پشتش فقط يه بند بود لاي كونم ، كه قسمت وسطش يه فلز طلايي نوشته بود sex و جلوش تور مشكي بود ، بغلاش هم زنجير طلايي داشت ، كون گنده ام معركه شده بود ، يه زنجير طلا انداختم دور موچ پام ، يه سوتين مشكي پوشيدم ، خط چشم و روژ لب زدم ، موي طلايي گذاشتم و كفش پاشنه ١٠ سانتي قرمز پوشيدم ، مامانم هم يه شورت و سوتين قرمز ست ، آهنگ گذاشتيم و با مامانم شروع كرديم رقصيديم ، كونمون رو ميلرزونديم ، از هم لب ميگرفتيم ، حسابي تشنه كييير بوديم ، پسره اومد ، اسمش محسن بود ، تا در رو باز كرديم چشاش قفل شد رو بدن ما ، ميگفت چيكار كردين با خودتون ، اومد داخل ، همون اول كلي لب گرفت از منو مامانم ، دست به كيرش زدم ، خيلي سفت بود ، تيشرت و شلوارش رو در آوردم ، شورتش رو كيشيدم پايين ، وايييي ، عجب كير گنده اي ، رفتم خط كش آوردم ، اندازه بزنم كيرشو ، باورم نميشد ٢٣ ساااااانت بود ، كردم تو دهنم ، با زبون ميليسيدم از پايين به بالا ، با دست تنه كيرش رو گرفته بودم و ميكوبيدم به صورتم …
 
مامانم منو هل داد اونور ، كير محسن رو عين وحشيا ميخورد ، گفت محسن عجب كيري داري ، محسن منو بغل كرد برد انداخت رو تخت ، شروع كرد كونمو ليسيدن ، دودولمو كه ديد تعجب كرد ، گفت اين چيه ؟ مگه پسري ؟ دودول ٥ سانتيه منو ميليسيد ، سوراخ كونم رو كه ميخورد رو ابرا بودم ، مامانم هم كير محسن رو ميخورد هنوز ، مامانم رفت كرم آورد شروع كرد سوراخم رو چرب كردن ، گفت خدا بدادت برسه با اين كير ، سرشو فشار داد ، وايييي ، داشتم پاره ميشدم ، گفتم درار محسن ، دارم پاره ميشم ، محسن كيرشو درآورد ، دوباره گذاشت و اين بار محكم تا ته فشار داد ، كونم خيلي ميسوخت ، عين وحشيا تلمبه ميزد و از مامانم لب ميگرفت و سينه هاي بزرگ مامانم رو ميخورد ، كونم عين ژله با هر ضربه تكون ميخورد ، مامانم خابيد و پاشو وا كرد ، محسن كيرشو عين وحشيا كرد تو كوسش ، مامانم خيلي حال ميكرد ،- مامانم : به اين ميگن كييير ، دوست پسرام هيچكدوم كيرشون مثل اين نيست ، عجب هيكلي داري محسن ، جررررم بده ، دست كشيدم به كونم ، خيلييي ميسوخت ، ديدم دستم خوني شده و از كونم يكم خون ميداد ، محسن مامانمو برگردند ، شروع كرد سوراخ كونشو ليسيدن ، -محسن : از اون روز كه كون شما دوتا رو ديدم هر روز دوربين مدار بسته رو كه ظبط كرده اون روزو نگاه ميكنم و جا ميزنم ، كيرشو كرد تو كون مامانم ، منم سينه مامانمو ميخوردم ، مامانم بهم گفت دوبار ارضا شدم ، دهنمو سرويس كرد اين كيرت ، محسن گفت ميخاي نكنم ؟ مامانم گفت خفه شو ، جررررم بده
شب خونمون موند و تا صبح سه بار سكس كرديم .

 
قرار شد سري بعد دوتا از دوستاي خررر كيرشو بياره و من و مامانم هم  منتظریم که اینبار با سه تا کیر گأییده بشیم. راستی‌ مامانم کیر مصنوعی از اینا که میپوشن سفارش داده براش بیارن چون میخواد به قول خودش کون من همیشه آماده باشه. مرسی‌ خدا جون که منو اینجوری آفریدی عاشق دادن هستم .
 
 
سامان

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *