این داستان تقدیم به شما
نمیگم خیلی آزادی جنسی داشتم ولی دوست دختر کم نداشتم وبا چندتاشون هم سکس رو تجربه کردم و خیلی هم لذتبخش بود. ازپاییز امسال تنها شدم، با دوست دخترم کات کردم. اول زمستون کمبود نیازجنسی و عاطفیم خودش رو نشون داد! ما یه خانواده ی پنج نفره ایم. پدرمادرم هردو فرهنگی هستن. یه برادر و یه خواهر دارم.. من بیست وچهارساله، برادرم بیست و شیش ساله و خواهرم بیست ساله ست. من و محمد برادرم از۱۸ سالگی فیتنس کار کردیم و بدن نسبتا خوبی داریم. خواهرم قدش کوتاهه و تپله یکم. هیچوقت به سکس باهاش فکرنکرده بودم. هرگز. نمی دونم چیشد.
همه چی یهویی اتفاق افتاد. پدرمادرم رفتن شهرستان مراسم عزای یکی از اقوام. من و محمد و مریم نرفتیم و خونه موندیم. شام خوردیم و یه فیلم خارجی گذاشتیم که حوصلمون سر نره. مریم یه پیرهن کوتاه صورتی پوشیده بود بدون شلوار یا ساپورت. که حسابی ناز و خوردنیش کرده بود. نشستیم که فیلمو ببینیم. محمد رو مبل نشسته بود .به مریم اشاره کرد بره بشینه بغلش. مریم هم نشست روی پاهای محمد. من ولی تکیه داده بودم به دوتا بالش و روی زمین روبه تلویزیون نشسته بودم. توی شیشه ی تلویزیون گاهی که صفحه اش تاریک میشد محمدو می دیدم که داره رون های سفید وتپل و کوچولوی مریمو نوازش میکنه .گاهی دستشو بالاتر می برد .روی شکم و سینه های مریم. و مریم هم مشخص بود داره لذت می بره ولی عکس العملی نشون نمی داد. یه صحنه از فیلم مردِ از خانمه لب گرفت و محمد هم همون لحظه صورت مریمو برگردوند سمت خودش و چونشو داد بالا و گردنشو بوسید ویه چشمک هم بهش زد...
هم زمان دستش رو برد سمت رونهای مریم و رونش رو یواش توی مشتش فشار داد که مریم ناخودآگاه یه آه آروم کشید… همین آه مریم کافی بود تا من هم کنترلمو ازدست بدم. پاشدم رفتم سمتشون .نشستم کنار محمد و مریمو از بغلش دراوردم…فکرکردم میخوام مریمو بفرستم توی اتاق و دعواش کنم. ولی اون لحظه شهوت به تموم وجودم نفوذ کرده بود. وحرکاتم یجورایی غیرارادی بود. مریمو بلند کردم گذاشتم بین پاهام. محمد فقط نگاه میکرد.سرشو چرخوندم سمت خودم ولبهامو روی لبهای کوچیک و سرخش گذاشتم. شروع کردیم لب دادن، اونم پرسر و صدا، داغ، خیس و پُرحس… محمد هم بهمون اضافه شد. سر مریمو ازم جدا کرد و خودش لبهاشو شکار کرد… بیکار ننشستم، جای جای بدنشو دست کشیدم و لمس کردم… مریم فقط آه می کشید و لذت میبرد…سینه هاشو از روی لباس می مالیدم .محمد لباس مریمو مدام چنگ میزد و سعی داشت پاره ش کنه انقد هول شده بود. پیرهنشو دراوردم و پرت کردم پشت مبل. جامون نبود روی کاناپه. محمد مریمو خوابوند روی زمین و مریم شد یه تندیس که ما می خواستیم پرستشش کنیم! همزمان خم شدیم روی تنش…یه دستش دورگردن من بود یه دستش دور گردن محمد… نوبتی لباشو به کام می گرفتیم و میک می زدیم…مریم مدام اسممونو زیرلب زمزمه می کرد… آه می کشید و چشماش خمارخمار شده بودن… مست مست بودیم هرسه تامون… محمد سوتینشو دراورد و افتاد به جون سینه های گرد وکوچولو و دخترونش…من رفتم بین پاهاش شورتشو دراوردم. پاهاشو یکم باز کردم و سرمو بردم سمت کص تپل و سفیدش… کصشو بو می کشیدم…تندتند زبونمو به شیار کصش می زدم… لبه های کوصشو می خوردم…. رونهاشو چنگ می انداختم… آه و ناله ی مریم بیشتر شد...
محمد هم با سینه هاش ور می رفت و نوبتی می کردشون دهنش و نوکشونو گازگاز می کرد… دوباره بی طاقت سرشو بلند می کرد و می رفت سراغ لبهای مریم و لبهاشو می بوسید… نمی دونست کجاشو بخوره… لبهاشو…گردنشو…سینه هاشو یا شکمشو…من هم چنان کوصشو میخوردم… میدونستم امشب کونشو می کنیم…واسه همین رونهاشو دادم بالاتر و سوراخ کونشو زبون زدم… تمیزتمیز بودو همین شهوتمو به اوج می رسوند…دبگه حرکات بعدیم کاملا از کنترلم خارج شدن! زبونمو فرو می کردم توی سوراخ کونش…یه انگشتمو کردم تو دهن محمد با رطوبت دهنش خیسش کرد و آروم همون انگشتمو وارد سوراخ کون مریم کردم…محمد هم این صحنه رو نگاه می کرد و شهوتو خیلی راحت میشد از چشماش خوند…یکم انگشتمو عقب و جلو کردم.تا یکم سوراخش نرم شد. این دفعه دوتا انگشتمو وارد کردم و باحوصله توی کونش انگشتامو عقب وجلو می کردم. مریم مشخص بود که حسابی تحریک شده و کصش خیس شده بود… محمد و می دیدم که واقعا بی طاقت شده…دستشو اورد لای پای مریم و شروع کرد تندتند چوچولشو مالیدن…گاهی هم کصشو چنگ میزد و توی صورتش نگاه می کرد و قربون صدقه ی کص و بدنش می رفت… انگشتای منم توی کونش بودن..مریم فقط جیغ می کشید..جیغ هایی از سر لذت…محمد هم یه دستش توی شورت خودش بود و داشت کیرشو می مالید…حسابی شق کرده بودیم هردوتان…من تی شرتمو دراوردم…محمد هم رکابیشو کند…شلوارمو کشیدم پایین و مریم ازپاهام دراوردش..شورتمو هم هول هولکی دراوردم…محمد شلوارک و شورتشو باهم کند… حالا هرسه تامون لخت بودیم…من درازکشیدم روی زمین و محمد مریمو خوابوند روم و خودش هم روی تن مریم خیمه زد…من آروم سعی کردم کیرمو وارد کون مریم بکنم…سرشو که وارد کردم بقیش راحتتر رفت توش… صورت مریمو نمی دیدم اما همون صدای پراز شهوت و پرنیازش من رو به اوج می رسوند… حالا کاملا کیرم توی کونش بود ولی سخت بود تلمبه زدن واسم چون محمد هم روی مریم بود و سنگینی دوتاشون یجورایی رو من بود… محمد کیرشو می مالوند به شیار کص مریم… و ازبالا هم نوک سینه هاشو آروم میک میزد و صورتشو نوازش می کرد… فیلم همینجور داشت می رفت…
محمد که یکم لاپایی زد بلندشد و روی دوزانو وایساد ومریم براش ساک زد…محمد که بلند شد راحتتر تونستم تلمبه بزنم، صدای آه کشیدن های پرحس محمد هم بیشتر تحریکم میکرد …کیرمو از تو کون مریم دراوردم و کمرشو گرفتم و برش گردوندم سمت خودم…کیرمو دوباره توی کونش گذاشتم…حالا صورت مریم روبه روم بود…شروع کردم ریتمیک و آهسته تلمبه زدن…روی ابرا بودم نه زمین! محمد هم دوباره کیرشو نزدیک صورت مریم اورد یعنی بخورش… مریم اونقدر نفس نفس میزد و آه می کشید که خوب نمی تونست ساک بزنه. یکم می خوردش کیر محمد رو و لحظه ی بعد درش می اورد و آه می کشید… وقتی حس کردم آبم داره میاد کیرمو کشیدم بیرون …پا شدم…و مریمو از روی خودم برداشتم …این دفعه محمد رفت بین پاهاش، کیرش هم حسابی خیس شده بود از طرفیم کون مریم جا باز کرده بود.واسه همین راحتتر ازمن کیرش وارد مریم شد.رو به شکم دراز کشیدم روی زمین وصورتشو چرخوندم سمت خودم و لبهاشو با ولع خوردم و میک زدم…محمد پنج دقیقه تلمبه زد و گفت آبش داره میاد. کل بدنش عرق کرده بود. کیرشو دراورد .منم توی اون پنج دقیقه کیرمو می مالیدم تا حسم نپره… دست مریمو گرفتم تا پاشه..روی دوزانو نشست و اول محمد آبشو ریخت روی سینه هاش… بعدم من ارضا شدم و بافشار آبم پاشید روی صورت و سینه های مریم…
خوش باشین
پایان
نوشته: تنها
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید