این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان علی هستم ۲۵ ساله یک ساله با همسرم ملیکا ازدواج کردم و سر خونه زندگی خودم هستم من وضع مالی پدرم خیلی خوبه یه آپارتمان ۳۶۰ متری طبقه ۱۵ یه برج یه جای خیلی خوب تو شهرمون واسم خریده با یه ماشین کوپه و تو شرکت پدرم هم کار میکنم که تو کار واردات موبایل هست در واقع اسمی فقط کار میکنم هر وقت عشقم بکشه میرم
با همسرم تو دانشگاه آشنا شدم و چند سالی با هم بودیم و چون خیلی دوستش داشتم و اونم خیلی دوستم داشت با هم ازدواج کردیم کلا از اول خیلی دنبال دختر بازی نبودم و کلا هم چند تا دوست دختر بیشتر نداشتم با ملی ازدواج کردم خانواده ملی وضع مالی معمولی داشتن نه خیلی خوب نه خیلی داغون یعنی پدرش خونه و ماشین از خودش داشت ولی چون کارمند بود درآمد آنچنانی نداشت واسه همین وقتی من دامادشون شدم خیلی منو تحویل میگرفتن من یه خواهر زن دارم که اسمش نازی هست ۳۷ سالشه و متاهل بچه هم نداره شوهرش یه مغازه لباس فروشی کوچیک داره و خودش هم تو یه شرکت نزدیک خونه ما منشیه وضع زندگیشون از نظر مالی تعریف آنچنانی نداره ولی رابطشون خیلی خوبه قضیه از این قراره که ما خیلی با هم رفت و آمد داشتیم تقریبا هر هفته شاید هم هفته ای ۲ مرتبه دور هم جمع میشدیم البته همیشه هزینه ها پای من بود یعنی حتی خونه اونا هم میرفتیم شام و میوه و مزه رو من میخریدم معمولا مشروب جز برنامه همیشگیمون بود و هر از گاهی گل هم اگه من داشتم میکشیدیم این نازی خانوم خیلی شوخ بود و همیشه از روز اولی که دامادشون شده بودم با من خیلی شوخی های دستی یا بعضا شوخی های جنسی میکرد بعد از مدتی هم که رفت و امدمون زیاد شد دیگه کاملا روش باز شده بود مثلا بعضی وقت ها که از روی هیزی نگاهش میکردم جوری که بقیه متوجه نشن به شوخی میگفت اگه الان شوهرم نبود چیکار میکردی دیگه یا مثلا بعضی وقت ها که دیدش میزدم میگفت همشو خوردی یه کم هم واسه رضا (شوهرش) نگه دار موقع رقصیدن به شوخی با کونش میزد به کونم یا بعضی وقت ها که خم میشدم مثلا چیزی از زمین بر دارم میزد در کونم ولی همه اینکارا مخفیانه بود جوری که زنم و شوهرش متوجه نشن
ولی من همیشه کاراشو به حساب شوخی میزاشتم و اصلا برداشت بدی ازش نمیکردم آخه ۳ تا مسأله بود اول اینکه خواهر زنم بود و چون اختلاف سنیش با زنم زیاد بود یه جورایی نقش مادر دومش هم داشت هم اینکه خودش متاهل بود و از همه مهتر اینکه رابطه اش با شوهرش خیلی قوی بود اصلا واسم قابل باور نبود که بخواد به شوهرش خیانت کنه اونم با شوهر خواهرش واسه همین کلا فاز جدی روش نمیگرفتم و فاز پیشنهاد دادن و اینا نداشتم ولی منم همیشه جواب شوخی هاشو میدادم نازی یه زن با قد متوسط تقریبا ۱۶۰ وزنش رو نمیدونم ولی هیکلش فوق العاده سکسی بود یعنی سینه های گنده و سفت و سر بالا کون خیلی بزرگ و رون های خیلی سکسی بدون شکم واقعا هر وقت میدیمش کیرم راست میشد و چه شب هایی با تصور نازی زنم رو میکردم خیلی لباس های لختی نمیپوشید ولی همیشه لباس های تنگ و جذب میپوشید یعنی شلوار و تیشرت ولی خیلی جذب جوری که همیشه حس میکردم لباس هاشو هر لحظه ممکنه جر بخوره و کون و پستونش بیوفته بیرون یه شب که خونه ما بودن من و خانومم تو اتاق خواب بودیم داشتیم لباس عوض میکردیم چون با هم رسیده بودیم خونه که من سریع لباس عوض کردم در و باز کردم رفتم تو هال که دیدم اوه اوه نازی با یه سوتین آبی کاربنی با شلوار وسط هاله تا منو دید سریع داد زد علی میخوای بیای بیرون یه چیزی بگو دیگه همینجوری میای منم سریع عذر خواهی کردم سرم انداختم پایین گفتم هیچی ندیدم
برگشتم تو اتاق زنم یه کم غر زد که چرا بی هوا رفتی و اینا خلاصه اون شب گفتیم و خندیدیم اونا هم رفتن خونشون من خیلی حشری بودم از دیدن سینه های گنده نازی تو اون سوتین سکسی هر چی به زنم اصرار کردم گفت خسته ام و حوصله ندارم و خوابم میاد و این حرفا (شاید پیش خودتون بگین زن بگیرم هر شب میکنمش یا هر وقت کیرم راست شد میزنم توش ولی از این خبرا نیست البته یکی دو سال اول آشنایی چرا هر وقت موقعیت جور شه اونم میده ولی بعد ازدواج بعد یه سال دیگه بعضی وقت ها باید کیر به دست بخوابی) خلاصه ملی خوابید منم حشری کیرم راست راست بود ۲ رول گلم کشیده بودیم منم تخیلم به کار افتاده بود دائم تصور میکردم نازی اگه بود چجوری میکردمش یه دفعه تو تلگرام برام یه پیام اومد به رسم هر شب بعد مهمونی نازی پیام میداد ازم تشکر میکرد منم معمولا یه خواهش میکنم وظیفه است و لطف کردید تشریف آوردید و خیلی خوش گذشت میگفتم و تموم میشد ولی اون شب خیلی حشری بودم و هنوز هم یه کم چت بودم دلو زدم به دریا گفتم یه چیزی میگم نهایتا میگم منم شوخی کردم یا میگم چت بودم اصلا دلو زدم به دریا و اولین بار تو مدتی میشناختمش سعی کردم به هوای زدن مخش باهاش لاس بزنم بهش پیام دادم راستی آبی هم خیلی بهت میاد نازی چند لحظه مکث کرد
+ابی؟منکه امشب یه دست مشکی پوشیده بودم
داشتم فکر میکردم چی بگم که یک دفعه دوباره پیام داد
+خیلی بیشعوری کامل دیدی؟؟؟؟؟؟؟
-کامل که قسمت نشد ولی خوب بود همون قدرش هم
+مرررررررگ کثافت عوضی آشغال خجالت کشیدم
-خجالت نداره بابا
+علی خیلی بیشعوری بی هوا میای
-تا باشه از این بی هوا اومدن ها
+درد مثل اینکه خیلی خوشت اومده
-خیییییییلی
+بچه پرو همین الان از ذهنت پاکش میکنی
-پاکش کنم؟یه لحظه از جلو چشمم کنار نمیره
+وای علی خیلی بیشعوری نگو خجالت میکشم
-حملشون سخت نیست؟
+به تو چه بچه پرو خجالت هم خوب چیزیه ها
-خداییش گردن درد نمیشی همیشه ۲ تا طالبی با خودت حمل میکنی؟
+طالبی؟؟؟؟کثافت طالبی چیه اناره
-ولی اونایی که من دیدم طالبی بود
+حالا خوبه مال من یه کم از ملی بزرگتره ها وگرنه میگفتی هندونه
-فقط بزرگی مسأله نیست آخه فرمش هم هست
+علللللیییییی خیلی بیشعوری نگو اینجوری خجالت میکشم
-کوفت رضا بشه
+چیییییی؟دیگه واقعا پرو شدی ها به روت خندیدم
-باشه بابا قاطی نکن
+ملی نبینه داری این مزخرفات رو به من میگی
-خوابه
+پاک کن صبح بیدار شد نبینه
-فعلا بیدارم خواستم بخوابم پاک میکنم
+چرا نخوابیدی؟
-چشمامو میبندم همش یه تصویری میاد جلو چشمم خوابم که نمیبره هیچ تازه یه چیزی هم بیدار میشه
+یعنی چی؟
-هیچی بابا
+نگو منظورت همون چیزیه که فکر میکنم
-چی فکر میکنی؟
+در این حد دیدی؟؟؟
-نه حالا اونجوری که فکر کنی ولی همینقدری که دیدم هم کار داده دستم ملی هم که خوابه من موندم و دست راستم
+زهر مار خجالت بکش بچه من ۱۲ سال ازت بزرگترم
-واقعا خیلی بزرگه
+مرررض هر چی میگم یه تیکه میندازه
-از این به بعد هر موقع اومدین من میرم تو اتاق بی هوا میام
+بچه پرو خوشت اومده؟؟؟فردا به رضا میگم به زنش نظر داری
-شوخی شهرستانی نکن دیگه
+ترسیدی؟
-نه ولی خوب دوست ندارم رابطمون قطع شه از دیدنشون محروم شم
+واقعا امشب زدی به اون در دیگه ها نمیگی از دیدن خودتون میگی از دیدن …
-اسم ندارن؟
+کوووووفتتتت
-رضا نبینه چت هامون رو
+خوابه
-تو چرا بیداری ؟نکنه تو هم به مشکل من دچاری؟؟؟
+نه من مثل تو هول نیستم با همچین چیزی بی خوابی بزنه به سرم
-معمولا با دیدن چی بی خوابی میزنه به سرت؟
+دیگه واقعا پرو شدی برو بخواب بچه
-تا اینو نخوابونم خودم نمیتونم بخوابم
+آخه مال من چه فرقی با ملی داره که اینجوری شدی؟
-بزرگتره خوش فرم تره به نظر خوردنی تر هم میاد سوتینت هم خیلی سکسی بود مزید بر علت شده
+خاک تو سرت آدم به خواهر زن بزرگش همچین چیزایی میگه؟؟
-خودت پرسیدی
+میخوای از همین ست واسه ملی هم بخرم؟فکر کنم خیلی خوشت اومده
-ست بود؟؟؟؟حیف پس ست کاملش رو ندیدم
+درررررد بگیری پسره ی دریده
-اره بگیر واسش فقط میشه قبلش اون تیکه دیگه اش هم ببینم شاید از اون خوشم نیاد
+دیگه چی امر دیگه ای ندارین؟
-نع ممنون
+نمیشه
-چرا؟
+نمیشه دیگه
-خب چرا
+ای بابا چقدر فضولی تو میگم نمیشه
-اها الان تنته؟
+زهر مار توی هیز رو که من میشناسم الان اونم تصور میکنی تو اون ذهن خرابت
-من هیزم خدایی؟
+واقعا رو که نیست سنگ پا قزوینه تا الان رضا هزار بار گفته این علی خیلی بد نگاهت میکنه من هر دفعه یه جوری پیچوندم یعنی رضا هم فهمیده از بس تابلو دید میزنی منو
-خب تقصیر منه اینقدر سکسی هستی؟
+واقعا دیگه زده بالا نمیفهمی چی میگی این مزخرفات پاک کنی فردا ملی نبینه منو بیچاره میکنه
-چشم پاک میکنم فقط اون تیکه دومش هم بفرست که من هم تصمیم بگیرم ست میخوام یا نه هم شاید تونستم بخوابم
+چه ربطی به خوابیدنت داره؟
-داره دیگه
+علللللیییییی عوضی امشب دیگه آمپر چسبوندی هرچی دلت میخواد میگی
-خودت میدونی من اصلا آدمی نیستم تو شرایط عادی همچین حرفایی بزنم ببین چیکار کردی با … دیگه
+با چی؟؟؟؟
-۳ حرفی جوهره مرده
+خیلی اشغالییی بی حیا خجالت بکش
-نمیدی؟
+بدم میری میخوابی؟
-اگه بدی که صد درصد میخوابم
+درد منکه میدونم منظورت چیه
-بفرست دیگه
به قدری شهوتی بودم که اگه به کیرم دست میزدم آبم میومد انتظار داشتم بپیچونه ولی بعد چند دقیقه یه عکس واسم فرستاد قلبم تو دهنم بود در حالی که دستم میلرزید زدم روی عکس خدای من اصلا انتظار همچین چیزی نداشتم شلوارش دقیقا تا زیر کسش کشیده بود پایین از بالا عکس گرفته بود جوری که تپلی بالای کسش و قسمتی از شکمش تو عکس بود و چون پاهاش به هم چسبانده بود رون های گوشتی سکسیش هم مشخص بود نمیدونم چقدر داشتم به عکس نگاه میکردم و چقدر گذشته بود یه دفعه پیام داد
+زدی؟
-ماشالا کلوچه که نیست کیکه دیگه
+زهر مار خوشت اومده ؟
-خوشم اومد؟حاضرم یه دست و یه پامو بدم فقط از نزدیک ببینمش
+بچه پررو من ستو میگم خوشت اومد ؟بگیرم واسش؟
-اره حتما بگیر جووون چه شود
+درررررد
-اینم کوفت رضا بشه
+خجالت بکش دیگه هیچی نمیگم
-خداییش چجوری الان خوابیده؟
+خوابیده دیگه فردا باید بره سرکار همه مثل تو که نیستن
-اها حتما کاراشو کرده بعد خوابیده
+زهر مار
-خودتو ببینم
+جانم؟
-میگم خودتو ببینم
+دیگه زدی به اون درش اره؟
-یه امشبه دیگه از فردا برمیگردیم روال قبل
+والا روال قبلت هم فقط حرفشو نمیزدی وگرنه چشمت همه جای بدنم میچرخید
-اگه فرقی نداره که از این به بعد حرفش هم بزنم
+دیگه پرو نشو گفتی بفرستی میرم میخوابم چرا هنوز بیداری
-بابا شیر آب نیست که بازش کنم طول میکشه خب
+بیست دقیقه است داریم چت میکنیم از قبلش هم که گفتی بیدار بوده چقدر طول میکشه مگه
-معمولا ۴۰ دقیقه یک ساعت
+کنتور هم نمیندازه دیگه
-از ملی بپرس
+کوفت همینم مونده همچین چیزی از خواهرم بپرسم
-مدرک بدم؟
+چه مدرکی؟
دیگه مغزم کار نمیکرد یه شورت مشکی جذب پام بود کیرم که در راست ترین حالت ممکن بود رو یه کم دادم به راست بعد با دست جوری که سایزش و اندازه اش کامل مشخص باشه گرفتمش ازش یه عکس گرفتم فرستادم واسه نازی
+عللللللیییییییی
-ترسیدی؟؟
+خیلی چندشی یه دفعه همچین عکسی میفرستی
-به این خوشگلی
+آرزو بر جوانان عیب نیست از اینترنت برداشتی؟
-نع بابا الان گرفتم
+جون عمت
-به خدا
+منم که خرم خوب می گشتی یه بزرگترش پیدا میکردی تو که میخوای خالی ببندی
-بزرگتر؟؟؟همینم ملی شاکیه همش آخ و اوخ میکنه
+صبر کن ببینم این رو تختی خودتونه؟
-اره دیگه
+ملی طفلک چند بار تو لفافه گفته بود ولی فکر نمیکردم اینقدر باشه دیگه
-چطوره؟
+کوفت خجالت بکش آدم این سوالو از خواهر زنش که جای مادر زنش هم هست میپرسه؟
-خب اینو ول مال رضا چقدره؟
+علللللییی خفه شو خیلی بی حیایی
-پس کوچیکتره
+درد بی حیا
-چقدر؟
+چقدر چی؟
-چقدر کوچیکتره؟
+ای کوفت بگیری تو امشب چه مرگت شده اینقدر وحشی شدی؟
-والا هر کی دیگه هم اون چیزایی که من دیدم میدید وحشی میشد
+مرض
-۱۹
+چی؟
-سانت
+خفه شووووو
-رضا چند؟
+نمیگم
-بگو دیگه
+نمیگم
-خب خودتو ببینم پس
+مرگ انگار دوست دخترشم دائم میگه عکس بفرست
-بابا از صورتت میگم
+صورتم رو پروفایلم هست
-میخوام چهره الانت ببینم
+جاهای اصلی رو که دیدی میخوای صورتم هم ببینی قشنگ تصویر سازی کنی
-اره دیگه صنایع دستی و هنرهای تجسمی
+خاک تو سر جقیت کنن
اولین بار اینقدر واضح دیگه داشت حرف های جنسی میزد کیرم قشنگ به حد انفجار رسیده بود
-خب تقصیر خواهرته پشتش کرده به من خوابیده
+بی لیاقته
سریع پیامش رو پاک کرد شاید کلا ۱ ثانیه بود
-جووون؟؟؟
+چی؟
-چی گفتی؟
+هیچی
-از قدیم گفتن قدر زر زرگر شناسند قدر گوهر گوهری
+تعریف هم میکنه از خودش
-نمیفرستی؟
+کشتی منو بیا بابا
بعد چند. ثانیه یه عکس از خودش فرستاد در حالی که به پهلو دراز کشیده بود از رو به رو گرفته بود کاملا مشخص بود سوتین تنش نیست چون نه بندی مشخص بود و هم اینکه یه مقدار خیلی زیادی از چاک سینه هاش که افتاده بود رو هم مشخص بود نکته جالب عکس چشمای خمارش بود دقیقا مثل وقتایی شده بود که ملی مسته شهوته و چشماش خمار میشه
-چشارو تو هم حالت بدتر از منه ها
+به خاطره گله
-شبا هم که سوتین نمیپوشی دیگه
+مرض چشات تا کجا ها رو که نمیبینه قرار بود صورتم ببینی
-خوش به حال رضا تو خواب هر وقت دستش دراز کنه میتونه قشنگ یه انار بچینه
+علی دیگه خیلی حالت خراب شده ها
-میخوای منم یه عکس از خودم بفرستم؟
+نمیدونم دلت میخواد بفرست
سریع شرتم کشیدم پایین خدا رو شکر صبحش پشمامو کامل زده بودم یه عکس از زیر کیرم گرفتم جوری که تخمام هم معلوم باشه سریع واسش فرستادم
-علللللللی خیلی خری بیشعور خجالت بکش
+خجالت بکشم؟افتخار میکنم اونی که زیر ۱۵ سانته باید خجالت بکشه
-اینو دیگه از اینترنت برداشتی مطمئنم
+صبر کن
من دو تا گوشی دارم سریع عکسی که واسم فرستاده بود فرستادم به گوشی دیگه ام در حالی که عکسش کنار کیر راستم بود یه عکس دیگه گرفتم واسش فرستادم
+تو رو خدا اینا رو پاک کن ملی بیدار شه اینا رو ببینه بیچاره میشیم ها
-حواسم هست
چند دقیقه پیام نداد منم منتظر موندم بعد چند دقیقه پیام دادم فکر کنم دستت جایی بنده من دیگه مزاحمت نشم سریع جواب داد
+نه هستم
-چیکار میکردی
+به تو چه
-دستت بند بود
+به تو چه بچه پرو
-رضا رو بیدار کن
+بیدارش کنم هم اصله کاری بیدار نمیشه
-واقعا؟؟؟؟
+اوهوم
-یعنی رضا الان بیدار شه دوباره میخوابه؟
-اوهوم
+لیاقت نداره
سریع مثل خودش پیامم پاک کردم ولی اون چیزی نگفت دوباره پیام دادم
-میخوای من برم راحت به کارت برسی
سریع جواب داد
+نه نرو بمون
-بمونم چیکار کنیم؟
+نمیدونم حرف بزنیم
-فقط حرف بزنیم؟
+دررررد
-تصویری بگیرمت؟
+نمیتونم صحبت کنم
-راست میگی
+بگیر صحبت نکنیم میخوام ببینمت
-الان
صدای گوشیم میوت کردم تو واتساپ تصویری زنگ زدم بهش وقتی جواب داد چشماش کاملا خمار بود از دور داد میزد کیر میخوام من فوری دوربین چرخوندم رو دوربین عقب گرفتم رو کیرم تا کیرم دید قشنگ از لباش معلوم بود گفت جووون من اگه به کیرم دست میزدم ابم میومد واسه همین آروم تخمام میمالیدم اونم یواش یواش دوربین برد پایینتر جوری که سینه های گنده اش کاملا مشخص بود با دستش نوکشون پوشونده بود جوری که کف دستش روی یک سینه اش و آرنجش روی سینه دیگه اش بود آروم سینه اش رو میمالید بعد چند دقیقه دیگه بیخیال پوشوندن نوک سینه هاشو شده بود کاملا میچلوندشون یا با نوکشون بازی میکرد نوکش میگرفت میکشید بالا من تو اوج شهوت بودم که یه دفعه از حالت دراز کش نشست به تاج تخت تکیه داد گوشی رو قشنگ آورد پایین جوری که کسش هم از رو شرت کاملا مشخص بود اول با دست از روی شرت کسش میمالید بعد دست کرد داخل شرتش شروع کرد مالیدن کسش ، کاملا مست شهوت بود از حالت لباش مشخص بود داره سعی میکنه ناله نکنه دستش از شرتش در آورد اوه اوه انگشتاش خیسه خیس بود آب کسش بین دو تا انگشتاش کش میآورد گوشی رو گذاشت رو تخت تکیه داد به بالشت گوشی رو بعد همونجا قمبل کرد در حالی که انگشتای یه دستش تو دهنش بود و داشت حالت ساک زدن انجام میداد. با دست دیگه اش رفت سراغ کسش چشماش دیگه باز نمیشد تو همون حالت شروع کرد مالیدن کسش با لبخونی بهم فهموند منم بزنم تا شروع کردم زدم چشماش قفل کرده بود رو صفحه گوشی و تند تند کسش میمالید و از لبش مشخص بود هر از گاهی میگه جون من بعد چند ثانیه ابم شدت پاشید جوری که یه مقدارش هم روی گوشیم ریخت اونم سرعتش بیشتر کرده بود تا بلاخره ارضا شد
بعد اون سکس چتی که در حالی که ۲ تایی کنار همسرهامون دراز کشیده بودیم جفتمون بدون خداحافظی همزمان قطع کردیم دیگه اصلا با هم در تماس نبودیم تا هفته بعد قرار شد اونا بیان پیش ما شب موعود رسید و نازی و رضا اومدن نازی دائم چشمش رو ازم میدزدید که باهام چشم تو چشم نشه اون شب نازی یه شلوار خیلی گشاد پوشیده بود که به علت گنده بودن بیش اندازه کونش یا شاید هم دوخت شلوار جای کونش و قسمت کسش کاملا چسبیده بود به بدنش جوری که خط شرتش هم معلوم بود و اینکه جنس شلوار خیلی نرم بود یعنی با هر قدمش کل کونش میلرزید و لرزشش مشهود بود یه تاپ هم پوشیده بود که یقه اش مقداری باز بود البته در حالت عادی چیزی دیده نمیشد ولی وقتی خم میشد چاک سینش کاملا دیده میشد و روی شونه اش هم بند سوتین صورتیش مشخص بود تا اومدن سریع یه چایی زدیم منم یه گل ایندیکا سم گرفته بودم که بعد چند دقیقه سریع آدم رو لش میکرد من چون نسبت به اونا زیاد میکشیدم خیلی اثرش شدید نبود روم ولی اون ۳ تا حسابی کشیدن و بعد یه ربع ۳ تایی فس فس بودن من که از قبل برنامه داشتم گفتم شام میخوام جوجه درست کنم ملی و رضا که پاره پاره بودن عمدی به نازی گفتم تو حالت بهتره تو بیا کمکم نازی هم که خودش بدش نمیومد قبول کرد و رفتیم تو آشپزخونه ملی و رضا رو به تی وی نشسته بودن و داشتن ماهواره رادیو جوان نگاه میکردن و کسشر میگفتن و میخندیدن منو نازی هم تو آشپزخونه درست پشت اونا بودیم نازی دوباره چشماش شهلا شده بود و کاملا مشخص بود چته کنار هم جای جزیره ایستاده بودیم و داشتیم جوجه ها رو سیخ میزدیم آروم جوری که ملی و رضا نشنون بهش گفتم
+صورتی هم قشنگه
-زهر مار پسره ی هیز
+اینم سته
-اروم صداتو میشنون
+اونا الان تو یه دنیای دیگه آن
-مطمئنی؟
+خیالت راحت نگفتی سته
_به تو چه بچه پرو
+خودم نگاه کنم؟
-جرات داری دست بزن به من جرت میدم علی
+خب خودت بگو دیگه
یه نگاه شهوتی بهم کرد گفت بله سته ما خیلی آروم حرف میزدیم جوری که اصلا اونا متوجه ما نشن بهش گفتم
+دفعه دیگه ازم بپرس چه رنگی دوست دارم
-زهر مار بچه پرو همینم مونده واسه تو یه الف بچه ست دلخواهت بپوشم
+از اون ست قبلیه گرفتی واسه ملی؟
-نع یادم رفت
+خوبه بزار این صورتی رو هم ببینم بعد انتخاب کنم
نازی یه نگاه حشرناک بهم کرد چشماشو ریز کرد گفت
+الان منظورت اینه اینم میخوای ببینی دیگه؟
-دقیقا
+واقعا تو قرار بوده سنگ پا قزوین بشی شدی آدم
-ببینم
+چیییی؟الللاااان؟اینجااااا؟
-پشت جزیره ایم اصلا دید ندارن
+عمرا
-بابا منکه همه جاتو دیدم دیگه خودتو لوس نکن
+خیلی بیشعوری
-زیر لفظی میخوای؟
+شاید
گوشیم برداشتم از قبل شماره حسابش داشتم ۱ تومن زدم به حسابش
+الاغ شوخی کردم این چه کاری بود کردی
-خودت گفتی
+حقوقم گرفتم پس میدم بهت
-نازی میخوام یه مغازه بزنم خودت که میدونی اهل در مغازه وایستادن نیستم دنبال شریک بودم تو اومدی تو ذهنم
نازی یه دفعه گل از گلش شکفت خیلی مشتاق پرسید
+جدی مغازه چی؟
-لباس زیر فروشی
+خیلی بیشعوری خوشحال شدم
-جدی میگم
+من نمیفهمم الان داری مسخره بازی در میاری یا جدی میگی
-به جون نازی جدی میگم
+خب من پول ندارم شریکت بشم
-پول از من کار از تو سود نصف نصف
+کجا میخوای بزنی؟
-بزنی نه بزنیم اگه تو اکی باشی شریکیم با هم
+خب حالا کجا
بهترین منطقه تجاری شهرمون که آرزوی هر کاسبی اینه اونجا یه مغازه بزنه رو بهش گفتم
+الکی نگو
-جدی میگم
+میدونی اونجا چقدر اجاره اش هست؟
-یه مغازه ۱۸۰ متری تو دو طبقه اونجا داریم مستاجرش بابا اجاره اش زیاد کرده گفته میخواد بلند شم
+وای علی اونجا خیلی خوبه
-پایه ای؟
+علی به نون و نمکی که با هم خوردیم داری اینا رو میگی که خرم کنی یا جدی میگی؟میدونی بدون این حرفا هم من دوستت دارم
سریع پشت بندش درستش کرد گفت مثل داداشم
-نه جدی میگم میخوام یه بیزنسی خودم شروع کنم
+جون من؟
-اره
+حتما قراره مدل همه لباس زیر ها خودم بشم آره
-نه مدل زیاده به یکی پول میدیم میاد
+لازم نکرده همین بوده این دافای اینستاگرامی بیان برات بزنن
-یعنی خودت اوکی هستی؟
+کوووفت نیشش باز شد
-چه شود
+الان دقیقا چی من با ملی فرق داره که تو اینجوری میکنی؟
-بگم؟
+آره
-اون کون سکسی گنده ات که هر قدم برمیداری مثل ژله میلرزه اون سینه های تپلت که اندازه طالبی هستن اون کیک خوشمزه است
+زهر مار مزه اش هم کردی دیگه
-اگه بدی بکنیم که دعات میکنم
+عمرا خواب دیدی خیر باشه
با حرف های رد و بدل شده بینمون کیرم کاملا راست شده بود نازی چشمم افتاد به کیرم یه دفعه چشماش گرد شد گفت
+خاک تو سرت جمعش کن الان یکی میبینن بدبخت میشیم
-مگه دکمه داره که خاموشش کنم
+تو بیش فعالی به خدا آخه کی یه دفعه اینجوری میشه
-تقصیر توئه
+به من چه
-بوت حشریم میکنه
+ساکت صداتو میشنون
آروم صورتم بردم نزدیک گردنش برای اولین بار پوست بدنش با شهوت لمس کردم آروم لبم مالیدم به گردنش یه نفس عمیق کشیدم نازی یه دفعه یه جوری شد گفت
+آخ علی نکن کل بدنم مور مور شد
-کل پوستت دون دون شد
+یه جوری شدم
-چه عطری میزنی؟
+عطر نمیزنم من پول مفت دارم عطر بگیرم
-یعنی بوی بدنت اینقدر جذابه
+نمیدونم تا حالا کسی بهم نگفته بود
-رضا هم نگفته بود؟
+نه…
-بی لیاقته دیگه
+علی در مورد رضا درست صحبت کن
-چشم
+آفرین
کارمون تموم شد ملی و رضا داشتن چرت طلا میزدن منو نازی رفتیم رو تراس پای باربیکیو چون خونه طبقه ۱۵ بود اصلا هیچ کس دید نداشت به ما از طرف اون ۲ تا هم خیالم راحت بود اگه میومدن از یه تیکه از پنجره میدیدمشون رفتیم رو تراس من داشتم باربیکیو رو راه مینداختم نازی پشتم بود گفت
+اگه کسی بیاد متوجه میشی
-اره چرا
جواب نداد دوباره پرسیدم جواب نداد سرم برگردوندم وای خدای من چی میدیدم نازی شلوارش تا زیر کونش کشیده بود پایین تاپش هم تا بالای سینه هاش داده بود بالا با دستاش هم صورتش پوشونده بود پشمام ریخت تا حالا همچین کسی ندیده بودم خیلی سکسی بود لعنتی گفتم جووون چی ساختی نازی گفت دیدی؟
+آره خیلی خوبه
پشتش کرد بهم تازه کون گنده اش رو دیدم شرتش به زور یک سوم کونش پوشونده بود لباسش درست کرد برگشت گفت اینم از سوژه امشبت بهش گفتم تو چی
+من چی؟
-تو چیکار میکنی؟
+به تو چه بچه پرو خجالت بکش من شوهر دارم
-با این حالش فکر نکنم امشب بکنت ها
نازی یه دفعه صورتش سرخ شد اومد نزدیکم با حالت بچه گونه شروع کرد مشت زدن به سینه ام و فحش دادن که خیلی بیشعور و بی حیایی
+یه کم دیگه جلو بیای شکمت سوراخ میشه ها
-جمع کن دسته بیلتو زشته
+خیلی هم خوشگله
-از خود متشکر
+میخوای بهش سلام کنی
-همینجوری سلام میکنم
+نمیخوای دست بدی بهش
-پرو نشو دیگه
+پس حداقل رو در رو سلام کن بهش
سریع کش شلوارکم انداختم زیر تخمام کیرم صاف وایستاد
+نکن الان یکی میبینه زشته
-کی میبینه اینجا مارو
نازی زیر چشمی هر از گاهی به کیرم نگاه میکرد منم دیگه داخل نکردمش همینجوری با کیر راست پای منقل بودم بعد چند دقیقه یه سیگار روشن کردم یه کم که کشیدم نازی گفت منم میخوام خواستم یکی دیگه بهش بدم گفت همینو بده با هم بکشیم بهش دادم چندتا پک زد داد بهم تا گذاشتم تو دهنم گفتم جون چقدر شیرین شده
+تو این زبون نداشتی چیکار میکردی
-من که اصلا اهل زبون بازی نیستم
همینجوری که گاهی اون باد میزد گاهی من موقع رد شدن دیگه قشنگ کیرم میمالیدم بهش اونم هیچی نمیگفت تا اینکه دلو زدم به دریا وقتی داشت باد میزد از پشت رفتم چسبوندم بهش جوری که کیرم قشنگ وسط شکاف کونش بود الکی سرم با جوجه ها بند کردم که مثلا پخته یا نه بعد چند دقیقه نازی گفت
+حواست هست دیگه کسی بیاد متوجه میشی
-اره خیالت راحت
بعد چند دقیقه احساس کردم داره با کونش کیرم میماله یعنی قشنگ داشت کونش میمالید به کیرم
+اینا داره حاضر میشه کارت تموم کن بریم
-کدوم کارم
+همین کارت که الان داری انجام میدی
-من کاری انجام نمیدم متوجه نمیشم
+علی لوس نشو دیگه
-نمیدونم منظورت چیه
+حتما باید به زبون بیارم؟
-اره
+ابت بیار بریم
-جون اینجوری که میگی حشری تر میشم
+زهر مار پس چرا نمیاد ده دقیقه است دارم سعی میکنم
-خب یه کم سعیت بیشتر کن
+چیکار کنم
-مثل اون موقع که لباس هات دادی بالا
+میاد؟
-اره
نازی شلوارش داد تا زیر کونش پایین تاپش هم داد بالای سینه هاش الان فقط شرتش فاصله بین کیر من با کون لختش بود تا کیرم چسبوندم بهش رفت لای قاچ کونش نازی هم کونش و شل و سفت میکردم تا من آبم زودتر بیاد بعد چند دقیقه من دستهام روی پهلوهای لختش بود تا خودش دستم گرفت از روی شورت گذاشت رو کسش با خواهش گفت بمال منم آروم شروع کردم مالیدن کسش کاملا خیس شده بود شرتش وقتی کسش میمالیدم خیلی حشری شده بود دائم کونش فشار میداد به کیرم من داشتم ارضا میشدم سر کیرم از کنار شرتش دادم داخل و کل ابم ریختم لای پاش تو شرتش تا ابم اومد خودشو مرتب کرد گفت تو اینا بیار من برم دستشویی خلاصه خودمو مرتب کردم هنوز هم از اتفاقی که افتاده بود هنگ بودم رفتم تو هال دیدم ملی همچنان خوابه ولی اثری از نازی و رضا نبود میز چیدم ملی رو بیدار کردم نازی و رضا هم اومدن نشستیم یه شام مفصل زدیم اونا هم که کرده کرده بودن چتی شون کم شده بود بعد شام یه کم حرف زدیم گفتیم . خندیدیم تا غذا بره پایین بعدش مشروب آوردم و ریختم و خوردیم واسه ملی و رضا بیشتر میریختم حسابی که مست شدن یه رول هم پیچیدم کشیدیم دیگه کاملا تو فضا بودیم زدیم رقصیدیم منم از موقعیت استفاده کردم هرجا فرصت میشد خودم میمالیدم به نازی بعد یک ساعت دیگه نور هم کم کرده بودیم حسابی هم رقصیده بودیم رضا گفت من میرم یه چرت بزنم مستیم بپره که شب رانندگی کنم رفت تو اتاق رو تخت ما ۳ تا هم یه کم حرف زدیم تا ملی هم رفت حالت استند بای منو نازی مونده بودیم کنار هم نشسته بودیم آروم صحبت میکردیم
+اومدم نبودی با رضا کجا رفتی؟
-شوهرمه باید به تو بچه پرو جواب بدم با شوهرم کجا رفتم؟
+پس رفتین کارهای زنو شوهری
-نه بابا راست نشد شانس گه من
+پس چیکار کردین
-به تو چه فضول
+جان من
-خورد واسم
+خوب شستی قبلش من ریخته بودم لای پات
-دیگه واقعا به تو چه
+یعنی نشستی؟
-نوچ
+چرا
-برای اینکه جنابعالی اینقدر منو مالیده بودی که مغزم درست کار نمی کرد
-یعنی همونجوری با آب من دادی خورد
+آروم صحبت کن یه کلمه از حرفات ملی بشنوه بیچاره ایم
-اونم الان گیج خوابه جدی دادی خورد
+اوهوم
-چیزی نگفت؟
+نه بابا اینقدر چت بود اصلا حالیش نشد
-حال داد؟
+علی خیلی پرویی ها
-حال داد؟
+اووووم آره تقریبا
-چرا تقریبا؟
+خب خوردنش که حال نداد ولی فکر اینکه داره آب تو رو از روش میخوره حشریم میکرد
-شدی؟
+نه بابا
-خب یه کم واسش میخوردی شاید راست میشد
+خوردم دو دقیقه ای آبش اومد
-تو دهنت؟
+آره
-دستمال بود تو اتاق؟
+قورت دادم
-بدت نمیاد؟
+به تو چه
-جون من
+نمیگم خجالت میکشم
-پس خوشت میاد
+به تو چه علی نگو داری حالمو بدتر میکنی تو ارضا شدی من هنوز نشدم
-کاری از دستم بر میاد؟
+چه کاری مثلا
-نمیدونم
+خوب میدونی نمیخوای بگی
-اره
+چرا میخوای من پیشنهاد بدم؟
-چون درست نیست من پیشنهاد بدم
+درد تو آخر سر ما رو به باد میدی
-میخوای بمالمش
+ملی بیدار نشه یه وقت
-نه بابا خواب هفت پادشاه رو میبینه
ملی پشت به ما رو کاناپه خوابیده بود نازی کامل چسبید بهم پاهاشو یه کم باز کرد دستم رسوندم به کسش حرارت میزد از کسش شروع کردم مالیدن از رو شلوار
+چقدر داغه
-دوست داری؟
+خیلی
-مال من تپل تره یا ملی
+مال تو
-اااه دستت بکن تو
خواستم بکنم تو شرتش که دستم گرفت گفت نه نه از رو داخل مال شوهرمه
+فعلا که شوهرت آب پاک کن کن
-اااااههههه خیلی بدی نگو اینجوری گناه داره شوهرم
+اصلا تو رو میکنه که اسمش شوهر گذاشتی
-ااااه علی نگو خجالت میکشم
+وقتی دادی ابمو بخوره خجالت نمیکشیدی
-خب حشری بودم
+چرا حشری بودی
-ااااااه چون کلی منو مالیده بوده
+ابت راه افتاده بود
-اوهوم الان هم دوباره راه افتاده
+جووون میخوای سینه هاتو بمالم
-اووووف آره نکش محکم فشار بده دردم بگیره خوشم میاد
+دوست داری درد بکشی
-ارررره حشری میشم
+دیگه چی دوست داری
-دوست دارم بهم سیلی بزنی به کل بدنم دوست دارم همه جام قرمز شده
+شوهرت میفهمه زنش دستمالی شده
-اووووف نگو
+حشری میشی؟
-اررره
+دوست داری کبودت کنم ردش بمونه رضا ببینه؟
-اره دوست دارم روم آرم بزاری بفهمه صاحب جدید پیدا کردم
+از این به بعد فقط مال منی رضا دیگه شوهرت نیست
-اااااههههه علی نگو دارم میمیرم
خودش دستم گرفت فرستاد داخل شرتش کاملا خیس بود منم شروع کردم با سرعت مالیدن
+علی بگوووو
-چی عزیزم
+بگو صاحبمی
-جون از الان متعلق به منی
+بگو دوستم داری
-دوستت دارم
+بگو منو از ملی بیشتر دوست داری
-معلومه تو رو از ملی بیشتر. دوست دارم
+علی به خدا اگه ولم کنی بری خودمو میکشم باید همیشه باهام بمونی
-میمونم عزیزم
در حالی که چشماش خیس اشک بود اومد از رو به رو نشست تو بغلم کن همچنان کسش میمالیدم شروع کرد خوردن گردن و گوشام و دائم صورتم بوس میکرد
+علی نمیخوام از پیشت برم میخوام امشب تو بغلت بخوابم
-نمیشه عزیزم
+تند تر بمال
سرعتم بازم بیشتر کردم تا بالاخره ارضا شد و تو بغلم ولو شد…
نوشته: امیر علی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید