این داستان تقدیم به شما

سلام از همين الان بگم كه داستان گى هس
 
من الان ١٩سالمه اين داستانى كه ميخام بگم زياد سكسى نيست ولي خب تجربه هامه. وقتى خيلي كوچيك بودم ٦ يا ٧ سالم بود يه پسره تو كوچمون بود اسمش يحيي باهم كارت بازي ميكرديم اكثر اوقات يه داداش هم داشت كه ١٥ سالش اينا بود، يه روز تابستون كه رفته بوديم بيرون پشت خونمون يه زمين خاكي بود با كاميون هامون رفته بوديم خاك بازي عصر بود داشتيم بازي ميكرديم كه يهو داداشش اومد دعوامون كرد و به يحيي گفت گمشو برو خونه مامان كارت داره اونم رفت منم كاميونمو گرفتم ميخاستم برم كه داداشش بهم گفت بيا با من بازي كن ولى من دلم نبود اونم زياد اصرار كرد منم خب بچه بودم ديگه هيچى نميفهميدم از پشت خودشو چسبونده بود بهم ازم تعريف ميكرد و ميگفت تو خيلي باهوش و زرنگي و اينا ميخواست شلوارمو بكشه پايين كه نزاشتم و رفتم خونه خيلي حسه بدي بهم دست داد، خلاصه چند وقت بعدش رفته بودم نونوايي كه توى صف اومد خودشو بهم چسبوند و چون خيلي شلوغ بود كسي توجه نميكرد و من فك ميكردم حتما كمر بندشه كه ميخوره به كونم :/
 
خلاصه چند سال گذشت و من تازه فهميده بودم سكس اينا چيه اون موقع تازه ١٢ سالم شده بود، كه دوباره همين داستان تكرار شد يه روز كه رفته بودم نونوايي يه مرد گنده به كونم چسبيده بود منم خيلى ترسو منگل بودم هيچى نميگفتم و اونم داشت حال ميكرد، خلاصه وقتي راهنمايي بچها انگولكم ميكردنو و من اولش نميزاشتم ولى بعدش حشرى خوشم اومد و دوس داشتم هميشه يكى كونمو بماله تا اينكه يه روز داشتم تو پارك بازى ميكردم يه پسره چند سال بزرگتر از خودم اومد پيشم و گفت مياى بريم اون پشت مشتا من اولش نفهميدم ولي اصلا محلش ندادم و رفتم خونه بعدش فهميدم ميخواسته بكنه و گفتم ايكاش ميرفتم:/

 
رفتم دبيرستان و به پسراي بزرگتر از خودم علاقه داشتم و هميشه تو كلاس تو مدرسه دستمالى ميشدم و با اينكه حال ميكردم ولى هميشه نقش بازي ميكردم كه بدم مياد و اينا. خلاصه خيلى دوس داشتم كون بدم ولى شنيده بودم خيلي درد داره، و توى اينترنت سرچ كردم كه بايد ادم خودشو تميز كنه و اينا، يه روز كولرمون خراب شده بود بابام زنگ زد گف دوستش مياد كولرو درست كنه درو واسش باز كنم و هيشكي خونه نبود وقتي دوستش اومد بهش سلام كردمو اونم رفت بالا پشت بوم بهم گفت وقتي داد زدم كولر رو روشن كن ، خلاصه بعد چند دقيقه فهميدم كه الان بهترين موقعيته واسه حال كردنو اينم كه زياد پير و چاق نيست و خوشتيپو و سبزه ست، رفتم دسشويي و خودمو تميز كردم و منتظر شدم تا بياد پايين وقتى اومد واسش چايي بردم و كنارش نشستم اونم داشت با كليد كولر ور ميرفت ولي چشش به من بود پرسيد مامان بابات نميان گفتم نه تا شب نميان گفتم ميشه يكم بمونى حوصلم سر ميره تنهايي، قبول كرد و گفت چيكار كنيم خنديدم گفتم نميدونم، گفت بيا بشين رو پام ببينم چند كيلويي!

 
اصلا باورم نميشد خودش بهم پيشنهاد داد و منم قبول كردم و اونم فهميد كه كونم ميخاره و شروع كرد گردنو لبامو خوردن رفتيم روي تخت و لخت شديم دراز كشيد و پاهاشو باز كرد منم كيرشو گرفتم دهنم واسش ساك زدم و تخماشو ميك زدم وقتى خواست شروع كنه به سوراخم كرم زد و مثه اوسگلا يهو كيرشو هل داد طرف سوراخم و سرش رفت تو ولي چنان دردي گرفت كه جلو چشام سياهى رفت بيحال نشستم هى گفت چيزي نيس و بيا ولي من قبول نكردم، گفتم بلند شو برو گفت عه اينجورى كه نميشه خلاصه لاپايي زد و ابشو ريخت رو كونم و رفت، يبار ديگه هم قرار شد بكنه با ژل لوبريكانت كه بازم خيلي دردم اومد و نشد بعدشم ديگه بهش ندادم فقط ساك ميزدم واسش تا اينكه ازونجا رفتيم، بعدش هم ميخاستم به يه مغازه دار بدم كه بازم خيلي دردم اومد و از دستش فرار كردم چون ميخاست بزور بكنه، الان هم كلا بيخيالش شدم فقط با يه دختره سكس كردم(اونم نكردم توش فقط لا پستونى و لاپاش زدم) كه بعد سكس ازش بدم اومد :/  ولى دوس دارم يه روز بتونم كون بدم بدون درد 🙂  البته یکی‌ از دوستام که کون خیلی‌ داده  بهم گفت برای کون دادن بدون درد باید به بغل بخوابی کسی‌ هم که میکنه به بغل بخوابه و آروم بکنه تو کونت البته قبلش با انگشت و روغن زیتون باید کون رو حسابی‌ حال آورده باشه و یه کم گشاد کرده باشه. منتظر فرصتم که یه کیر کلفت حشری پیدا بشه که باهاش این مدل کون دادنوتجربه کنم.
 
مرسی که داستانمو خوندین به امید روزی که یکی‌ از شما‌ها منو بکنین

 
نوشته: علیرضا ع
 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *