این داستان تقدیم به شما
سلام میکنم خدمت کاربران سایت
من اسمم امیر حسینه شش هفت ماه پیش بود که دندونام رو خواستم یکم بهشون برسم دنبال یه دندون پزشکی میگشتم که با معرفی یکی از دوستان پیدا کردم یه جایی رو …
من 24 سالمه ساعتای پنج و شش بود که تماس گرفتم و گفتم کی وقت دارید منشی پشت تلفن گفت واسه معاینه احتیاجی به وقت قبلی نیست تشریف بیارید! منم با کلی شلوغی و ترافیک خیابونا خودمو رسوندم مطب دکتر. زنگ زدم در باز شد. بعد از سلام و احوالپرسی و…… با خانوم منشی نشستم روی یه مبلی اونجا بود انصافاً محیط, شیکی بود. بگذریم!
اونجا یه چند تا مریض جلو تر از من بودن تقریبا نیم ساعت نشستم بعد یهو از گوشیم سرمو آوردم بیرون دیدم سه تا دختر که دانشجوی رشته دندون پزشکی بودن توی اون مطب بودن ولی خود منشی هم چهار جمعا! من قدم 190 ظاهرم هم عادیه همیشه هم تیپ رسمی میزنم منشیه بهم گفت : اینجا رو چطور پیدا کردید گفتم از دوستان گرفتم ادرس تونو بعد همه مریضا رفتن بیرون فقط یکی مونده بود که داشت دکتر معاینه اش میکرد منشیه دختر خیلی خوشگل و خوش اندامی بود سفید پوست یه آرایش ملایم هم زیبایی شو چند برابر کرده بود ازم شغلمو پرسید واسش توضیح دادم. دیگه رفتم تو کف دخترای اون مطب به خصوص خانوم منشی واقعاً حواسم سمتش بود یهو دیدم یکی از این دانشجو ها هی منو نگاه میکنه هی نگاهشو ازم میدزده با خودم گفتم بابا کی به من پا میده حتما توی ظاهرم و لباسام یه چیزه ضایع هست نگاه میکنه دوربین جلوی گوشی رو روشن کردم و خودمو نگاه کردم دیدم نه هیچ چیز نیست ولی دختره بدجور نگاه میکرد و یه ماسکم جلو صورتش بود نمیشد چهرشو ببینم ولی من نگاهم سمت منشیه بود
خلاصه دکتر اومد و معاینه کرد گفت پرونده تشکیل بده باهات هماهنگ کنم و بگم کی بیای رفتم جای خانوم منشی پرونده رو تشکیل دادم و اومدم خونمون و دیگه تو کفه منشیه بودم که گفتم اینا به تو پا نمیدن ولی هنوز چهره و اندامش رو مخم بود خلاصه یه روز زنگ زد ساعتای ده شب گفت من منشی دکتر فلانیم فراموش کردم زودتر هماهنگ کنم باهاتون یکم دیر خبرتون کردم بالخره بعد کلی عذر خواهی اوکی شد که فلان روز برم چند بار رفتم و اومدم تا کارم با اونجا تموم شد ولی شماره منشی رو داشتم .تلگرام save کردم و دیدم به به چه عکسایی خلاصه یه شب بهش پی ام دادم بعد دو دقیقه جوابمو داد الکی گفتم اتفاقی شمارتون رو پیدا مردم تو تلگرام بهتون پی ام دادم خواستم تشکر کنم ازتون اونم کلی تعرف و تشکر کرد کم کم صحبتامون بیشتر شد همون شب تیری در تاریکی زدم و بهش پیشنهاد دوستی دادم گفت باید فک کنم. ..
چندین روز بعد پی ام داد گفت قبوله! گذشت و باهم بیرون میرفتیم ساعتایی که سر کار نبودیم ولی جمعه ها با هم بودیم ازش درباره اونجا سوال میکردم میگفت آدمای جوون کم میان اونجا همشون پیرن و سن و سال بالا بعد پرسیدم دکترش چطور آدمیه؟ میگفت بعضی مشتریای خانومش رو…. آره! گفتم دانشجو هاشو چی؟ گفت نه کم کم که میگذشت به شوخی گفتم از دکتر چه خبر طبابت میکنه یا سیاحت؟ میگفت خوش بحالش هم پول درمیاره هم حال میکنه کم کم باهاش بحث راجع به این مسائل رو انجام دادم و فهمیدم دلش میخواد با من ولی روش نمیشه بگه یه روز جمعه گفتم بریم بیرون از صبح بریم. کوه و اینور اونور تا عصر اونم قبول کرد روز موعود اومد رفتیم کوه و یه صبحونه خوردیم رفتیم محل کارم به بهانه ی یه پوشه واسه مشتریاست اونم گفت بدم نمیاد ببینم محل کارتو من یه شرکت کوچیک دارم با دو نفر دیگه شریکم و دفترمون یه آپارتمان مسکونی بوده که تغییر کاربری دادنش حموم و دستشویی و اتاق خواب داره واسه خودمون رفتیم اونجا و هوا گرم بود زیر باد کولر نشستیم و تصمیم گرفتیم نریم بیرون. رفتم کنارش نشستم و صحبت میکردیم و شوخی میکردیم و بوسش میکردم و لب بازی میکردیم باهم چند بار قبل تو ماشین هم این کار رو میکردیم ولی اینجا بیشتر بود بهش گفتم بیا یکم پا رو فراتر بزاریم اوایل قبول نمیکرد و شرم و حیا بهش اجازه نمیداد کم کم یکم مالوندمش و سینه هاشو ور میرفتم قبول کرد بغلش کردم بردم تو اتاق یه تخت داریم اونجا گفت چکار کنیم حالا گفتم من لباستو در میارم تو هم لباسام رو در بیار گفت باشه اینقد هول بود سریع من رو لخت کرد فقط شرتم پام بود
منم لختش کردم از تخت اومدم پایین کشیدمش سمت خودم بوسش کردم و لب بازی میکردم و سینه هاشو میخوردم و همزمان دستم به کوصش بود ولی دستای اون بیکار بود دیدم کیرم راسته راسته گفتم بگیرش گفت چیو؟ گفتم کیرمو تا اسمشو بردم حشرش دو برابر شد هی ازم میپرسید اسم این چیه؟ میگفتم کیر اونم واقعا خوشش میومد گفتم بخورش میگفت مگه اینو میخورن؟ گفتم : اره گفت کثیفه! گفتم نه تمیزه بخورش دیگه یکم باهاش بازی کرد کم کم کرد تو دهنش دندوناش میخورد بهش میسخوت کیرم ولی لذت بخش بود یکم خورد بعد من دخالت کردم و سرش رو نگه میداشتم و کیرمو هل میدادم تو دهنش و ده پونزده ثانیه نگه میداشتم اوایل ترسید ولی بهش نگاه میکردم آروم میشد میگفت دوست داری؟ با سر بهم اشاره میکرد که آره؟ هستی یه بدن طاس و سفید و رونای کشیده و سینه هاش سایز شصت بود خوردش واسم گفتم کجات بزارم؟ گفت من دخترم! گفتم پشت چی؟ گفت باشه ولی میگن درد داره گفتم نمیدونم ولی دروغم میگن گفت تو رو خدا آروم بکن پس گفتم باشه پس ببوس کیرمو که میخوام شروع کنم یه ماچ چاق کردش و رفتم رو تخت و کیرم راسته راست بود یکم مالوندم رو سوراخش میگف: وااااای گفتم حاضری تا گفت آره کردم توش نصفشو که یهو جیغ زد منم سینه هاشو گرفتم و چسپوندم بهش التماسم میکرد ولش کنم ولی من ول کن نبودم میگفت تو رو خدا درش بیار من توجهی نمیکردم پنج شش دقیقه آروم شد فقط ناله میکرد بهش گفتم حال میکنی؟ گفت نه! گفتم چون از جلو نیست! گفت مگه جلو بیشتر حال میده؟ گفتم صدبرابر بیشتر گفت ولی من دخترم گفتم خب تا آخرم که نمیتونی دختر باشی بیا خودم واست ورش دارم بعد مال من بشو با کلی اصرار قبول کرد گفتم دوباره واسم بخورش واسم خورد
یه چهار پنج دقیقه بعد رفتم سراغ کوصش یه کص سفید و بعضی جاهاش صورتی یه خط صافی هم روی کوصش بود که موهاش به طور طبیعی در آورده بود روش کیرم رو بردم در کوصش گفتم الان میزارم توش ولی آبمو کجات بریزم؟ گفت نمیدونم گفتم میریزم یه جایی مهم نیست شروع کردم به کردنش اونم خوشش میومد کلی تلمبه میردم و با سینه هاش ور میرفتم هی آه و اوه میکرد و میگفتم بگو منو بکن اونم تکرار میکرد کیرمو تا ته میبردم تو کوصش هی حیغ میکشید ولی حال میکرد و اعتراضی نمیکرد میگفتم جنده من کیه؟ میگفت هستی! تند تند تلمبه میزدم لب میگرفتم ازش دیدم کیرم یهو لیز شد فک کردم ارضا شدم ترسیدم گفتم حامله شد ولی نه اشتباه فک کردم هستی ارضا شد من که تاخیری زده بودم همینطور راسته راست تو کوصش بود هستی حال نداشت تکون بخوره زیر مونم پر از آب هستی شده بود و خیسه خیس بود من دو سه باری تو کونش کردم کیرمو ولی با دست درش میاورد و خودش تو کوصش میکرد کیرمو من کلی عقب حلو کردم تو کوصش دیگه کم کم آبم داشت میومد تا ثانیه آخر خودمو نگه داشتم یهو کیرمو کشیدم بیرون رفتم بالا سرش آبمو پاشیدم رو صورتس کلی حال میکرد یه ربعی با هم لاس زدیم بعد رفتیم حموم و همدیگرو شستیم از اون به بعد تا حالا چند بار سکس کردیم و بعضی وقتا تو ماشین من هستی رو انگشت میکنم اونم واسم میخورش …
نوشته: امیر حسین حقیقت گو
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید