این داستان تقدیم به شما

سلام من سامان هستم ۱۹سالمه قدم ۱۸۰ و وزنم ۸۰ و شوهر خالم ۲۸ ساله و قدش ۱۸۵ ورزشکار سیکس پک داره داستانی که میخوام براتون بگم برمیگرده به سه سال پیش ۱۲ فروردین قرار بود سیزده به در اون سال با خانواده مادرم بریم …
***
خونه ما کنار خونه مادر بزرگم بود اونشب همه خونه مادر بزرگم خوابیدن بخاطر کمبود جا خالم و شوهرش و پسرش اومدن خونه ما مادرم و خالم داداش کوچیکم و پسر خالم تو یه اتاق و منو بابام شوهر خالم توی اتاق من خوابیدیم حدودا ساعت ۱۲ شب بود که گوشی بابام زنگ خورد و بلافاصله بابام رفت مثل اینکه دوستش تصادف کرده بود خلاصه بگذریم من رومو برگردوندم خوابیدم بعد چند دقیقه شوهر خالم چسبید بهم و احساس کردم کیرش بلند شده برگشتم گفتم چیکار میکنی گفت هیس تاحالا سکس داشتی ؟؟ گفتم نه . گفت میخوای یادت بدم؟؟ منم شوکه از کارش نگاش میکردم گفت چته بابا خلاصه دو فردای دیگه زید دار میشی بلد باشی بکنیش خلاصه مخم زد منم راضی شدم پاشد کلا لخت شد اوووففف کیرش ۲۵ سانت کللفتیش هم سه انگشت بود شوکه نگاش کردم بعد گفتم لخت نشو یکی میبینه گفت بابات تا صبح نمیاد اینا هم خوابن بهم اعتماد کن .. منم با ترس لرز لخت شدم رفت رو تخت

 
گفتم بیا پایین تختم صدا میخوره اونم اومد پایین دراز کشید منم نشستم رو پاهاش و کیرش خوردم بعد چند دقیقه حسابی مثه جنده ها ساک میزدم بعد گفت بسه منم خوابیدم اونم اومد روم خیمه زد حدودپنج دقیقه ایی لب بازی کردیم گردنم لیس میزد گوشامو بعد روی میزم وازلین بودبخاطر اینکه پاشنه پام خشکی پوست گرفته بود میمالیدم خلاصه وازلین برداشت زد به کیرش یه زره زد به کونم کیرش گذاشت روی سوراخم آروم آروم بازی کرد سرش که رفت از درد تا خواستم جیغ بکشم بالشت گذاشت رو دهنم و فشار داد تا ته کیرش رفت تو کونم بعد چند دقیقه آروم شدم و دردم خیلی کم شد بعد آروم شروع کرد به تلمبه زدن پنج دقیقه ایی تلمبه زد و از کونم کشید بیرون خودش خوابید گفت بیا روش منم رفتم رو کیرش براش بالا پایین میکردم و اون درد وحشناک تبدیل با یه لذت باور نکردنی شده بود …
 
بعد چند دقیقه پاشدم و منو خوابوند پاهامو داد بالا و کیرش کرد داخل و گفت تحمل داری تند تند بزنم دیگه آخراشه گفتم آره وشروع کرد به تلمبه زدن که من ارضا شدم بهم گفت جووون عشقم با گاییدن آبت آوردم مال خودم شدی و بعد چند دقیقه اونم ارضا شد و آبش ریخت داخل احساس کردم کونم سوخت واقعا داغ بود اونشب دوبار سکس کردیم و الان سه ساله باهمدیگه ایم و عاشق همیم و اتفافا همین سه روز پیش سکس کردیم
 
 
نوشته: سامان

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *