این داستان تقدیم به شما
سلام من یه مامان بزرگ جنده دارم که فوق حشریه و اندام خوبی داره ۶۵ کیلو کون درشت ممه های هشتاد و پنج که افتاده ولی خیلی خوبه مامان بزرگم مدیر دبیرستان دخترونه بوده بازنشسته هستش خالم اینا کانادا هستن بابابزرگ کچلم هم که بیق بیق عشقش فقط اینه که پشت موهاش رو دمب اسبی کنه در حالی جلوی سرش کاملا کچله! و اصلا مامان بزرگمو نمیکنه! یه مدتی آمریکا بودن الانم شیش ماه به شیش ماه ایرانن و شنیدم مامان بزرگمو تو لوس انجلس خیلیا کردن از بس سفید و خوشگل و باکلاسه با اون ممههای بزرگش جون.( خودش گفت بهم ) خوب سریع میرم سر اصل مطلب…
همیشه که منو میبینه یا گردنم یا لبمو بوس میکنم و توی بغل کردن یجورایی میمالمش کونشو یا ممه هاشو چون جلوی جمع نمیتونم کاری بکنم
یبار شب خوابیده بودم خونشون مامان بزرگم داشت تلویزیون میدید رفتم پیشش نشستم سر بحث و باز کردم و کصشعر گفتیم کیر من شق میشدش هی بعدش این دیدش کیرمو گفت پرا بلند شده گفتم بخاطره توئه گفت اِ باشه درش بیار منمگفتم واقعا گفت مگه کری خب میگم درش بیار!
در اوردمو شروع کرد برام خوردن واقعا خیلی خوب میخورد تا تهشم میخورد تقریبا پنج دقیقه گذشت که بهش گفتم بسه بیا من کصتو بخورم اقا کشید پایین انگار نه انگار هفتاد سالشه تمیز بدون مو منم براش خوردم وقتی کامل حشری شدیم گفتم بیا بکنمت کاندوم دارید ؟ گفت کاندوم نمیخواد نوه ی منی بکن راحت منم گفتم باشه.
کردم تو کصش وایی چه کصی بود تلمبه زدم توش ناله اروم میکرد در اوردم کیرمو بدون هیچ امادگی کردم تو سوراخ کونش یه جیغی کشیده که از بالشت که چلوی دنهش بود رد شد و گریه میکرد ولی تموم شدش گریه کردناشو حالش رو برد بعد که ابم داشت میومد گفتم کجا بریزم گفت هرجا میخوای تو کصمم میتونی بریزی من که حامله نمیشم گفتم باشه یه هفته ام بود جق نزده بودم ریختم تو کصش کیرمو که در اوردم اب کیرم از کصش سرازیر شد و تا صب تو بغلم خوابید و گردنمو خورد منم سینه هاشو میخوردم…
این بودش اولین داستان سکس من با مامان بزرگ جندم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید