این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان.
اسمم حمید.۱۸سالمه.
وقتی بچه بودم یعنی ۱۰یا ۱۲سالم بود
یه همسایه داشتیم که پسرش از من ۴ سال بزرگتر بود.
باهم همبازی بودیم.تقربا اخر همه بازی ها به سکس ختم
میشد،یعنی هر بازی که میکردیم،همین که خونه خالی میشد
سریع باهم ور میرفتیم،اون بیشتر با کونم ور میرفت ولی
من با کیرش،کیرش خیلی خوشکل بود،همیشه دوست داشتم
کیرشو بخورم ولی این کار نمیکردم،همیشه میمالوندمش به
صورتم،با صورت رو کیرش میخوابیدم و به بهانه های مخطلف
کیرشو میمالوندم به لبم،ولی خجالت میکشیدم کیرشو بخورم
تا یه روز بهم گفت میخوای کیرمو بخوری؟
من که از خدام
بود ولی ناز کردم گفتم تو باید اول بخوری،اون قبول نکرد
و گفت اخه تو همه کار میکنی ولی نمیخوری.گفتم اخه خشکله
گفت خب بوسش کن،منم سریع بوس کردم،گفت اها همینه
دیگه،یه جوری وانمود کرد که انگار کار مهمی نکردم منم دوباره
بوس کرد ولی اینبار نصف سر کیرشو مک زدم تو ادامش
بوس کردم،خلاصه تا به خودم اومدم داشتم واسش ساک میزدم
اونم هی میگفت افرین خوبه خوبه،خوب بلد نبودم،بیشتر
کیرشو تو دهنم نگه میداشتم و زبون میزدم.بعد از اون دیگه
روم باهاش باز شده بود،دیگه هر وقت میومد سریع کیرشو
در میاورد منم سریع کیرشو میخوردم،بعد یه مدت گفت بزا
بکنم تو کونت،منم قبول کردم و با کلی درد و عذاب کونمو
کرد.من هنوز کیرم اب نداشت،اونم همیشه اصرار داشت که
یکم بیشتر بکنه،ولی من سریع بلند میشدم.تا اینکه یه رو ابشو
تو کونم خالی کرد،منم مثلا بدم اومد،باهاش بهث کردم و رابطه
مون بهم خورد.
یه مدت بی خیال بودم ولی همیشه تو فکر کیرش بودم.
هر وقت منو میدید به بهانه های مخطلف کیرشو بهم میچسبوند
ولی من توجه نمیکردم.چند سال گذشت ولی من همش دوست
داشتم یکی منو بکنه.
هر وقت میرفتم حموم یه چیزایی با خودم میبردم که به خودم
فرو کنم،بعد از یه مدت با چشب اکواریوم یه کیر مصنویی
درست کردم که به دیوارم میچسبید،همیشه خودمو با اون
سرگرم میکردم،با برنامه های مخطلف وارد گروهای گی میشدم
دنبال بکن میگشتم.
چون لاغر بودم بدنم زیاد مو نداشت ولی دور سواراخم همیشه
مو داشت،منم واسه اینکه با کیر مصنویی خودم بیشتر حال
کنم همیشه موی کل پاها و کونمو میزدم.
تا اینکه سال گذشته تو خیابون منتظر یکی از دوستام بودم
که یه مرد اومد جلو حدود ۴۵ سال داشت،چاقم بود،ساعت
پرسید و یکم سوال کرد،که بچه کجام و چرا اینجا وایسادم و
خلاصه غیرعادی بود،گفت بیا قدم بزنیم تا دوستت بیاد
منم دیدم سنش بالاست خوب نیست ضایعش کنم،راه افتادیم
تو راه یهو بهث و سکسی کرد،حرف کس و کون میزد،من فکر
کردم دیوونست منم باهاش راحت حرف زدم،رفتیم تو یه کوچه
گفت اینقد از این حرفا زدی راست کردم،تو چی؟گفتم نه بابا.
تو همون کوچه یه کوچه دیگه بود ولی خلوت خلوت بود،انگار
کسی اونجا زندگی نمیگرد،منو کشوند تو کوچه و کیرمو دست
زد و ماساژ میداد از رو شلوار،منم یه طوری رفتار کردم که
فکر کنه واسم مهم نیست،گفت تو راست نکردی؟واسمه من
راسته راسته؟دستمو گرفت برد سمت کیرش گفت دس بزن،
حالا من قلبم تند تند میزد،یکم دسمالی کردم و اونم اخ اخ
میکرد،گفت منو میکنی؟یهو نمیدونم چی شد گفتم برو عمو
از سن و سالت خجالت بکش،با عصبانیت اومدم.تو راه هی
صدا میزد به کسی نگیا.اومدم سر خیابون یکم واستادم دیدم
نیومد،رفیقم که اومد براش تعریف کردم،گفت کسخل اون
میخواست تورو بکنه،با شوخی گفت بهش ندادی که؟
خلاصه خندیدیمو رفتیم،ولی من فقط تو فکرش بودم که
چرا بهش ندادم،حداقل واسش یه ساک میزدم و خودم و
خالی میکردم.خیلی پشیمون شدم.
دیگه تو حموم خودمو جر میدادم،یعنی کیر مصنویی خودمو
میچسبوندم به دیوار حموم،کونمو هل میدادم سمتش و به
یاد اون مرده تند تند تلمبه میزدم…
این قضیه ادامه داشت تا دو ماه پیش کنار خیابون دیدمش.
داشت با یه پسره حرف میزد،مطمعن بودم میخواد مخشو
بزنه،از دور نگاه کردم،پسره بهش پا نداد،منم تو این چند
دقیقه که نگاش میکردم هزار تا فکر کردم که چیکار کنم،
خلاصه راه افتاد منم از دور دنبالش رفتم،تو ایستگاه اوتوبوس
وایساد.منم رفتم کنارش ولی نگاش نکردم،اتوبوس اومد و
از شانس من شلوغ،باهم رفتیم تو سر پا وایسادیم،هر کاری
کردم که بخوام برم جلوش تا کونمو بچسبونم به کیرش نشد.
چند تا ایستگاه رد شدیم،یهو متوجه شدم میخواد پیاده شه،
اومد کا بیاد جلو من اومدم جلوش،گفت ببخشید پسرم من
ایستگاه بعدی پیاده میشم،منم گفتم منم همونجا پیاده میشم،
پشتم وایساده بود ولی راه نداشت که کونمو بدم عقب،فاصله
خیلی زیاد بود،یکم شلوارمو کشیدم تا خط باسنم پایین،به
بهانه خارش،پشت پیراهنمو دادم بالا که هم خط کونمو ببینه
هم سفیدیه بدنمو.دیدم بعععله نقشم گرفت،گفت میخوای
بخارونم،نگاش کردم با خنده گفتم نه نه مرسی،
پیاده شدیم دیدم خندیدو رفت،دیدم نمیشه،صداش کردم
یه اسم و فامیل ازش پرسیدم گفتم دوستمه،ادرس داد ولی
گم کردم،نمیشناسید؟گفت نه.گفتم میشه یکم وایسید زنگ
بزنم ادرس بپرسم،گفت حتما.خلاصه گوشیمو در اوردم و
زنگ زدم الکی گفتم ای بابا خاموشه که،
یهو حرف دلمو زد گفت خونمون نزدیکه میخوای بریم یه
چای بزنیم شاید گوشیش روشن شد،گفتم مرسی مزاحم
نمیشم،گفت کسی نیست،خانومم اینا رفتن پیش خانواده،
این حرفا چیه بیا بریم،خلاصه رفتیم.
خیلی تو راه صحبت کردیم،منم الکی گفتم این جواد
کونی(رفیقم)گوشیش خاموشه،دیدم اها گرفت،خندید گفت
جدی کونیه،منم با خنده گفتم اره عمو اگه نبود که گوشیش و
خاموش نمیکرد،رسیدیم در خونه،یه خونه اپارتمانی،طبقه
سوم یه خونه کوچیک که کلا بهم ریخته بود،یکم معذرت خوایی
کردو گفت بشین تا چایی اماده کنم،مطمعن بودم منو نشناخته،
رفت تو اتاق و با یه زیر پیراهن و شلوارک اومد،گفت لباس
بدم راحت بشینی؟گفتم نه ممنون،رفت اب گذاشت تا جوش
بیاد،اومد جلوم نشست و گفت پس رفیقت کونیه؟منم با خنده
گفتم نه بابا شوخی کردم،گفت چند بار کردیش،تو دلم گفتم
ای داد شروع شد،گفتم این حرفا چیه،گفت من تو نوجوانی
بیشتر رفیقامو کردم،منم لبخند میزدم،یکم خاطرات سکسی
تعریف کردو رسید به یه خاطره که طرف مثل من بود،یهو
من خندم ترکید،گفت مثل تو لاغر،سفید،بامزه،فکر میکردم
بکنمش میمیره ولی از همه راحتتر کردمش،گفتم همه میگن
لاغرا بهتر از چاق ها حال میدن.گفت نگو دیگه تو هم که
لاغری،کیرم راست شد.اینو که گفت منم داشتم راست میکردم.
یکم کیرشو مالوند،یهو درش اورد گفت ببین راست شده،
تو راست نکردی؟گفتم نه،گفت ببینم،گفتم نه عمو عیبه،گفت
دوتا مرد میخوان کیر همو ببینن این عیبه؟اومد جلو شلوارمو
گرفت منم زیاد مقاومت نکردم،کشید پایین و گفت جوون،
تو چقد صافی،یکم کیرمو مالوندو یکم کونمو نوازش کردو،
منم دیگه باهاش همکاری کردم،کونمو که نوازش کرد منم
کونمو گرفتم سمتش،صورتشو میمالید به کونم و سوراخمو
لیس میزد،منم کونمو رو صورتش قر میدادم،گفت جوون
مثل اینکه تو کونی بودی نه رفیقت.هی سوراخمو لیس میزدو
میگفت جوون کونتم که گشاده،کی کرده؟گفتم هیشکی.
گفت مشخصه.
رفت گازو خاموش کردو اومد،شلوارکشو با شورت در اورد،
کیرشو گذاشت جلو صورتم گفت بخورش،منم گرفتم دستم
دستم،زیاد بزرگ نبود،اندازه کیر مصنویی خودم بود،یکم
کلفتتر بود،کیرشو انداختم تو دهنم،کلی امتحان کرده بودم
دیگه تو این کارا حرفه ای بودم،تند تند براش ساک زدم،
گفت جووون چه ساکی میزنی،کیرشو تا ته میخوردم لیس
میزدم،خیلی حال میداد،اونم حال میکرد،تو دهنم تلمبه میزد،
بعد دوسه دقیقه گفت بسته،برگرد،منم سریع یکم تف به کونم
زدم دو تا از انگشتامو کردم تو سوراخم یکم بازی کردم تا
اولش درد نگیره،نگاش کردم خندید گفت اماده ای؟منم که
حشری خودم کونمو دادم سمت کیرش،همراه با فشار من اونم
فشار داد کیرش یهو رفت تو،یه اخ اروم گفتم،گفت جوون
درد اومد؟اروم اروم تلمبه زد،حالا من دستمو گذاشتم رو دسته
مبل کونمو دادم خودمم همراه با اون تلمبه میزدم،کیرش تا
دسته میرفت تو،چون چاق بود نمیتونست تند تند بزنه،واسه
همین من خودم تند تند رو کیرش میزدم..
۴یا۵ دقیقه شد،گفت
بخواب،خوابیدم رو زمین،اومد خوابید روم داشتم له میشدم
ولی بدن پر موی داشت که میخورد به پشتم حال میکردم.
کیرشو گذاشت تو کونم و به سختی تلمبه میزد،شکمش نمیزاشت
راحت بکنه،دو سه دقیقه کرد و روم خوابید و گردنمو بوس
کردو گفت ابم داره میاد،منم گفتم بریز تو کونم،اونم اگه میخواستم
نمیتونست بلند شه،ابشو همشو خالی کرد تو کونم،خیلی حال
داد،گفت چند بار تا حالا کون دادی؟گفتم یه بار،گفت چرا
دروغ میگی کونت خیلی گشاده،حداقل تا حالا پنجاه نفر کردنت.
خلاصه واسش ماجرا رو تعریف کردم،گفت کونت حرف
نداره ولی گشاده،لباس پوشیدم که برم،شمارشو گرفتم،
گفتم هروقت خواستم میتونم بیام؟گفت زنگ بزن بهت خبر
میدم.تو هفته اول سه بار رفتم پیشش،دفعه چهارم گفت
تا چند روز نیستم،بعد از پنج روز دوباره رفتم پیشش،دیدم
داره حرف یکی دیگه رو میزنه،که یکی از دوستاشه،گفت
دفعه دیگه یکی از دوستام باهام هست،گفتم یعنی دونفری
گفت اگه بتونی که خیلی خوب میشه،خلاصه رفتم،ولی
کیر رفیقش خیلی بزرگتر بود،عین سگ میکرد،اینم فقط
نگاه میکرد،تا اینکه چهار روز پیش بهش زنگ زدم گفت
دیگه نمیخواد منو بکنه،گفت تو چرا به رفیقم دادی؟گفتم
خب خودت گفتی.گفت نباید میدادی،شماره رفیقشو داد و
گفت با همون باش بهتره،منم موندم بهش زنگ بزنم یا نه
،تو این دو ماه خیلی کون دادم،شاید بهش زنگ زدم.
اگه طولانی بود ببخشید
نوشته: حمید
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید