این داستان تقدیم به شما
سلام
اسمم محسنه قدم ۱۸۰ و وزنم ۷۲ الان ک این داستانو مینویسم ۲۱ سالمه و این داستان واسه حدود ۴ سال پیشه.خوب میرم سر تعریف داستان
بابای من حدود ۶ سال پیش توی مرغداری یه نفر به اسم محمد شریک شد این محمد یه مرد چار شونه و هیکلی با چشمای تقریبا روشن بود ما بعد از شراکت رفتو آمدمون خیلی زیاد شد و حتی با هم مسافرتم رفتیم ولی داستان اولین سکسمون بر میگرده به دو سال بعد از شروع شراکت بابام با محمد ینی ۴ سال پیش.
داستان از این قراربود ک اونسال برف شدیدی توی منطقه ما اومده بود ک ترجیه میدم اسم منطقرو نگم و تا این حد بدونین ک یه منطقه کوهستانیه که بارش برف نقریبا از اوایل دی شروع میشه و زمان اتفاق افتادن این داستان اواخر بهمن بود که نهایت کولاکو برفه.
منو بابام رفته بودیم مرغداری تامرغارو بار کامیون کنیم و بفرستیم کشتار گاه هر سال این موقع همین کارو میکردیم چون توی اون برف نمیشه کارای مرغداریو انجام داد و مرغم اونموقع گرون تر از همیشست.در حال بار زدن بودیم که زن کار گر افغانیمون بدو بدو اومد و گفت بچم داره میمیره و فلان.قرار شد منو محمد کارو تموم کنیم و بابام بچه کارگرو با زنو بچش برسونه بیمارستان که ۲۰ کیلومتر فاصله داشت از مرغ داریو برگرده تا منو ببره.
اینم بگم که توی مرغداری یه خونه بود ک محمداونجا زندگی میکرد.مجرد بود و زیادم اجتماعی نبود.خلاصه بابام را افتاد و ما بعد ۲ ساعت کارو تموم کردیمو کامیونا را افتادن زنگ زدم به بابام و خبردادمو پرسیدم ک کی میاد گفت توی بیمارستان کارش طول میکشه و تا دو سه ساعت نمیتونه را بیوفته منو محمدم رفتیم بالا تا استراحت کنیمو یکم گرم شیم.
بعد از ۲.۳ ساعت بابام زنگ زد گفت بخاطر ریزش بهمن جاده بسته شده و حد اقل تا دو روز دگ باز نمیشه و من مجبورم چنروز پیش محمد بمونم.با شنیدن این خبر شکه شدم و حالم حسابی گرفته شد رفتم همه چیو ب ممد گفتمو ممد با یه حالت عجیب که انگار خوشحال شده بود گفت:چه خوب از تنهایی در میام…
از همینجا بود ک رفتارای عجیبش شروع شد و گفت من میخوام برم دوش بگیرم و چون مخزن آبگرمکن خالی میشه فقط یبار میشه دوش گرفت پس اگه تو ام میخوای دوش بگیری با من بیا منم خیلی کسیف بودمو همه جام بوی فضله مرغ میداد گفتم باش تو برو منم میام گف باشه و رفت.من خیلی آدم کنجکاوی ام و تا تنها میشم یجا همجیزو باید بگردم و از همه چیز سر در بیارم خلاصه شرو گردم ب گشتن یکم ک گشتم گوشیشو پیدا کردم.بازش کردم و برام عجیب بود چرا پسورد نداره رفتم تو گالریو یکم بالا پایین کردم تا چنتا فیلم دیدم باز کردم و دیدم بعله فیلما گی ان و آقا ممد ما ک اونموقع ۲۸ سالش بود گی تشریف داره همین
موقع بود ک در هموم باز شد و صدام کرد گف آب گرم داره تموم میشه زود بیا منم شلوار کارو تیشرت کسیفمو در آوردم و با شرت رفتم تو حموم لباسامم بروم ک بشورم.
اونموقع تپل تر بودم و با اینکه قدم کوتاه تر بود وزنم ۷.۸ گیلو بیشتر بودو حسابی کردنی بودم و از سن پایین از گی و اینجور چیزا سر درمیاوردم چنبارم با خیارو هویج ب کونم صفا داده بودم.بگزریم رفتم زیر دوش و شرتم ک خیس شده بودو حسابی ب کون بی موم نما داده بود بخاطر گشادی و سنگینی همش میومد پایید و من میتونستم نگاه ممدو حس کنم ک ب کونم زل زده و کم کم کیرش داره از پشت شرت بزرگو بزرگ تر میشه تا اینکه بم گفت بزار پشتتو بمالم و منم خوابوند رو زمین و چارزانو نشست روی پاهام پایین تر از کونمشرو کرد به مالیدن و هر دفه دستاشو پایین تر میاورد و منم حسابی حشری و شده بودم تا اینکه شرتمو کشید پایین و شروع کرد به مااوندنو بازی با کونمکمکم از اعتراض نکردن من فهمید ک منم میخوامو شرتمو کامل در آورد و خوابید روم و شرت خودشم تو ان حالت در آورد کیرش روی سوراخم بود و آه آه منم در اومده بود ک پاشد آبو بست و گفت بریم بقیشو بیرون انجام بدیم گفتم باشه دستمو گرفتو رفتیم تو پذیرایی و کنار بخاری در حالی ک کیرشو میمالید بم و لب میگرفتیم خودمونو خشک کردیم و من شرو کردم ب خورن کیرش…
.بزارید از کیرش بگم ک بنظرم بهترین کری ونیاس حدودا ۱۸ سانت و نیم کلفت و رنگ صورتیش متمایل به سفیدش که وقتی راست میشه آدمو دیوونه میکنه.خلاسه شرو کردم ب خوردنو اونم
تو دهنم تلمبه میزد تا اینکه گف سگی وایسا و منم واسادم یکم سوراخمو خورد و تف مالی کرد بعد یکم وازلین ب کیرش مالید و یواش یواش کرد تو و تا نصف کرده بود تو ک من دسشوییم گرفتو بهش گفتم در بیاره و بدو بدو رفتم دسشویی کونمو خالی کردمو حسابی شستم و وقتی بر گشتم یراست رفتیم رو ادامه کار و اول یکم وا زلی ب کونم زدو سرشآروم کرد تو واقعا عالی بود بهترین حس دنیا کم کم خشن تر شد و تلمبه هاش تند تر و من از شدت لذت داشتم میمردم حدود ۴۰ دیقه کونمو کرد و آبشم تا ته پاشید تو و بعد از در آوردن کیرش منم کونمو انگشت میکردمو آبو میریختم رو زمین ک همی کار باعث شد کیرش دباره راست شه و حدود یه رب با پوزیشنای مختلف تلمبه زد و آخر دمر خوابوندم و کیرشو تا ته کرد تو کونم بعد در آوردو دوباره کردو آخرشارضا شدیمو همونجا افتادیم رو هم و چنساعت خوابیدیم حالا اگه میخواین ببینین وقتی پاشدیم چی شد داستان بعدیو ک بعدا براتون مینویسم بخونین.اینم بگم ک ما حدودا دوسال باهم سکس میکردیم و سکسامون واقعا فوق العاده بود تا اینکه سهمشو به بابام فروختو از ایران رفت و من کونمو داغ گذاشتم ک دیگه ب کسی ندم ولی خودمونیم دلم برای کیرش و خودش خیلی تنگ شده…
نوشته: محسن هستم یک اوبی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید