این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان
شروع علاقه من به گروپ سکس از دیدن فیلم و خوندن داستانهای مربوط به اون شروع شد و به نظرم همیشه خیلی جادویی و غیر قابل دسترس میومد ولی بالاخره تونستم به دستش بیارم…
***
شروع برنامه ریزی برای گروپ از حدود ۴ سال پیش شروع شد و به این صورت بود که با هر دختری که دوست میشدم بعد از اینکه مدتی میگذشت و به قول معروف با هم راحت میشدیم شروع میکردم به فلسفه بافی و در واقع کس و شعر گفتن و مخ زدن در مورد فلسفه سکس و فانتزی سکسی و اینکه چون سکس یک عمل حیوانی است هر چه وحشیانه تر و دریده تر رخ بده بیشتر لذت داره و ….
بگزریم ، غالبا و در حین سکس با دخترها نظرشون رو در مورد اینکه الان دوست داشتی کس دیگری هم اینجا باشه و ما رو ببینه میپرسیدم و معمولا چون این حس نمایشگری و اغواگری تو ذات همه زن ها و دخترها هست اکثرا از حضور شخص ثالث حین سکس استقبال میکردن.
بعد دیگه هنر من بود که بتونم این فانتزی ساده و اون حرفهایی که بهم زده بودن رو اینقدر پیگیر بشم تا بشه براش برنامه ریزی کرد.
بعد از یکسال تلاش مداوم و مخ زنی های متعدد بالاخره یکی از این دخترها که اسمش رو میزاریم سارا راضی شد که حین سکس من و خودش دوست من به اسم مثلا سعید هم حضور داشته باشه و نگاه کنه
فکر کنم لازمه که بگم من پزشک هستم و سارا خانم داستان ما پرستار همون بیمارستانه که من کار میکنم و حدود ۲ سال قبل از شوهرش جدا شده.
قد بلند و پوست سفیدی داره سینه های توپر و سایز ۸۰ و کون گنده
البته کلا یه ذره توپره ودختر درشتیه
خلاصه تا مراحلی که در حد تئوری بود همه چیز خوب پیش رفت و قرار بر این بود که سعید هم یک روز عصر مهمون ما بشه و بیاد خونه من و بعد منو سارا تو اتاق سکس رو شروع کنیم و اون فقط نگاه کنه
اون روز رویایی فرا رسید و بعد از صرف مقداری مشروب من و سارا جون کارمون رو تو اتاق شروع کردیم
البته فکر نمیکنم لازم باشه بگم که دوستم سعید رو از قبل برای کارهایی که باید بکنه کاملا توجیه کرده بودم.بعد از یه مدت به این بهونه که شاش دارم و گوشیم رو تو سالن جا گذاشتم اومدم بیرون و گفتم گوشی من نیست و سارا بیا برام پیداش کن
اولش گفت لختم و خجالت میکشم و بعد خودم دستش رو گرفتم و آوردمش تو سالن و رفتم دستشویی
بیرون که اومدم حس عجیبی داشتم
از طرفی جالب بود که حشری کننده ترین صحنه عمرم رو میدیدم که سعید و سارا دارن لخت از هم لب میگیرن و از طرفی اون حسادت ذاتی مردها هم سراغم اومده بود.
بهشون ملحق شدم و با هم اول حسابی سینه های درشت سارا رو خوردیم
جالبه که اوایل میگفت دوستت فقط نگاه کنه ولی الان خودشم حسابی پایه شده بود
بعد به نوبت شروع کردیم دهن و کس سارا جون رو گاییدن
واقعا توصیف و لذتش از هر سکسی که توی این ۳۰ و خورده ای سال داشتم فراتره
بزاری دهن دختری که دوستش داری و داری میبینی که یکی داره کسش رو جر میده و یا بر عکس وقتی داری عشقت رو میکنی ببینی یه کیر دیگه تو دهنشه…
این جا عوض کردنهای ما ۲۰ دقیقه ای طول کشید و حسابی هر سه تامون حال میکردیم و تو این دنیا نبودیم.
سعید خوابید زیر ، سارا روش و من هم بعد از چرب کردن زیاد کون سارا و کیر خودم با ژل لوبریکنت ، آروم آروم شروع کردم کیرم رو تو کون سارا جازدن
البته قبلا از کون کرده بودمش ولی تو این حالت که کسش هم پر بود سخت تر جا میرفت
خیلی حس جالب و عجیبی بود که وقتی تو کون سارا بودم کیر دوستم رو هم حس میکردم که تو کسشه…..
چند دقیقه ای بیشتر نشد که من ارضا شدم و آبم رو ریختم رو کمر سارا
سعید هم ریخت رو صورت سارا
سارا جون هم که گفت بیشتر از ۱۰ بار تو این مدت ارضا شده و بهترین سکس زندگیش بوده
با هم رفتیم حموم و حسابی خوش گزروندیم و بعدش شام رو هم سه نفری رفتیم بیرون.
بعد از شام به اصرار سارا مجدد گروپ سکس کردیم و اینبار آب هر دوتامون رو خورد و کلی راجع به قوام و مزه اش باهامون بحث کرد.این دوستی ما سه تا ، تا یکسال بعدش هم ادامه داشت و چند نوبت دیگه هم گروپ سکس تکرار شد ولی بعدش به خاطر ازدواج سارا دیگه سکس تعطیل شده ولی هنوز هم دوستهای خوبی با هم هستیم.
توصیه من اینه که همیشه نظر و درخواستتون رو به پارتنرتون بگید، مطمئن باشید گفتن نظرتون میتونه رابطه رو خیلی قشنگ تر و لذت بخش تر بکنه
نوشته: مرد گروپ شب
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید