این داستان تقدیم به شما

سلام
من احسان هستم 16 سالمه از تهران قیافم متوسط هست اندام هم خوبه یدونه خاله دارم فاطمه 40 سالش هس من از اول خیلی تو کف این خالم بودم سینه هاش 90هست کونش هم بزرگ قیافش هم توپه اخلاقش هم طوریه که وقتی حرف میزنه انگار میگه بیا منو بکن.
 
یک سال پیش بود از مدرسه در اومدم رفتم خونه خالم که سوژه جقمون اماده بشه درو رو زدم رفتم تو خونه سلام کردم خالم پیشم خیلی راحت هس یه شلوارک ورزش کوتاه پوشیده بود و روش یه تاب که سینه نوک سینه هاش و خط کوصش دیده میشد منم حشرم زد بالا گفتم چیکار میکنی گف از سی دی زدم ورزش میکنم گفتم باشه منم خسته شده بودم گفتم بیام یکم اینجا بشینم گف باشه منم ورزش میکنم پلی کرد و حین ورزش کردن قنبل میکرد منم داشتم میمردم خاله ورزششو کرد اومد کنارم نشست گفتم شوهرت کجاس گفت رفته ترکیه جنس بیاره پسرش هم تازه رفته بود مدرسه.

 
 
بهش گفتم این همه ورزش میکنی فرق میکنه گفت اره بیا ببین اول بازوشو گرفت منم الکی تعریف میکرم دستم رو گذاشتم روی رونش گفتم اینا که هنوز شل هس گفت اره اصلا سفت نمیشن منم گفتم اینجا شلش خوبه بعد گفتم چقد سفیدی خاله گفت دوس داری گفتم عاشقشم دستم هنوز روی رونش بود و یواش میمالیدم دستمو گرفت گذاشت رو کصش گف اینجارو هم دوس داری منم بلند گفتم میمیرم براش یکم مالیدم بعد رفتم لب گرفتم حدود نیم ساعت لب میگرفتم خسته شده بودم زود لباساشو کندم کصش بی مو بود کیرمو در اوردم کیرم 18 سانته یکم ساک زد ولی خوب نمیتونست در اوردم گذاشتم دم کصش بلند گفت بکن دیگه تورو خدا منم همشو محکم یجا کردم توش نفسش از حشر بند اومده بود داشتم بیست دقیقهیک اون دو باری ارضا شده بود منم دیدم ابم میاد گفتم چیکار کنم گف بریز تو لوله هامو بستم من کیرمو تا ته کردم تو کصش و ریختم توش و رفتیم حموم اون روز در عرض 5 ساعت حدود 8 بار کردم دیگه ابم نمی اومد دیگه از اون روز حدود 1 ساله میکنمش تا الان.

 
 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *