این داستان تقدیم به شما
سلام
کسری هستم 28 ساله از رشت.داستان از اونجا شروع میشه که من به اصرار خونواده تصمیم به ازدواج گرفتم مادرم دختر یکی از دوستاشو برام در نظر گرفته بود،با هماهنگیه اونا من وسارا با هم اشنا شدیم و تو مدتی که باهم جهت اشنا شدن ملاقات داشتیم بهم علاقه مند شدیم و نامزد کردیم وبعد یه مدت صیغه محرمیت خوندیم.سارا یه دختر خیلی خوش قیافه با قد 170 و سایز سینه 90 بود و تو سکس خیلی داغ بود در حدی که در اکثر اوقات وقتی داشت به اورگاسم میرسید بی هوش میشد که خودم تا به اون روز چنین چیزی رو تجربه نکرده بودم.اوضاع خیلی خوب پیش میرفت تا اینکه احساس کردم مادر خانمم رفتارش با من تغییر کرده و مدل لباساش روز به روز سکسی تر میشد جوری که من بارها شرتشو از زیر دامنش دیدم وخودشم متوجه این موضوع میشد ولی سعی نمیکرد که یه لباس مناسبتر بپوشه بر عکس بی پرواتر میشد این تغییر رفتار تقریبا 40 روز طول کشیدو دوباره مدل لباس پوشیدنشو تغییر داد ولباسای پوشیده تر میپوشید( بعد از این 40 روز کمتر تحویلم میگرفت) ومنم بی توجه به این رفتار با سارا خوش بودم وسکسای متعددی داشتم …
تو همین روزا بود که یه روز جمعه خونه مادرخانمم بودیم که سارا خیلی شهوتی شد وگفت بریم تو اتاق اینم اضافه کنم که من وسارا وقتی مامانش خونه بود میخاستیم سکس کنیم میرفتیم تو اتاق دامنشو میزد بالا منم سریع میکردم تو کوسش ویه سکس سرپایی فورس ماژور میکردیم!
خلاصه رفتیم تو اتاق اینبار سارا گفت میخام واست ساک بزنم منم کیرمو در اوردمو اونم شروع کرد به ساک زدن وقتی سارا داشت ساک میزد احساس کردم مادر خانمم داره مارو نگاه میکنه از اونجایی که قفل در اتاق خراب بود خیلی راحت میتونست از لای درمارو نگاه کنه حدسم درست بود و داشت مارو نگاه میکرد منم بدون اینکه تابلو بازی در بیارم به سارا میگفتم تند تر ساک بزن جنده ساراهم داغتر میشد تند تر ساک میزد اینقدر ساک زد که برای اولین بار ابمو تو دهن سارا خالی کردم که اونم زورکی ناچار شد قورت بده به هر صورت اون روز گذشت من این موضوع رو با سارا در میون گذاشتم و گفتم که احساس میکنم که مادرت یه حسی نسبت به من داره چون اینو از تغییر رفتارش کاملا حس میکردم از اونجایی که شرایط مالیه خیلی خوبی نداشتم و نمیتونستم به این زودیا عقد کنم ناچار بودم هوای مادرخانممو بیشتر نگه دارم.با سارا به توافق رسیدم که به مامانش نزدیکتر شم چون داشت بینمون فاصله میفتاد و این میتونست تو زندگیمون اثر گذار باشه.
یه روز بعداز ناهار به سارا گفتم بره بخوابه تا من با مامانش تنها باشم سارا رفتو بعد نیم ساعت مامانش رفت ظرفارو بشوره یه دامن بلند تقریبا چسب با یه تاپ تنش بود همینطور که ظرفارو میشست رفتم از پشت بغلش کردمو صورتشو بوسیدم جوری بغلش کردم که کیرم با کونش هیچ تماسی پیدا نکرد اونم برگشتو صورتمو بوسید منم دوباره سمت دیگه صورتشو بوسیدم سرمو بالا نیاورده بودم که اون برگشت منو ببوسه لبمو بوسید البته کاملا اتفاقی که این باعث شد یکم خجالت بکشه منم از فرصت استفاده کردم و گوششو با زبونم خیس کردم و تو گوشش به ارومی فوت میکردم که احساس کردم خیلی از این حرکت خوشش اومده منم ادامه دادم که یهو خودش به من چسبوند و کاملا کیرم لای کونش بود ومادرخانمم سعی میکرد بیشتر خودشو بهم بچسبونه،شیر ابو بستم گفتم بسته بریم بشینیم رو مبل نشستیم رو مبل دو نفره منم بغلش کردم دوباره بوسیدمش و دستشو گرفتم گذاشتم رو کیرم که یهو دستشو کشید گفت سارا بیدار میشه گفتم نگران نباش خیلی خوابش میومد زود بیدار نمیشه دوباره دستشو گرفتم گذاشتم رو کیرم که باز اومد برداره که اینبار تحکم بار بهش گفتم کیرمو بگیره تو دستش که اونم گرفتو با کیرم ور میرفت شلوارکمو در اوردم که واسم ساک زد که ابم اومدو ریختم تو دهنش که اونم به سرعت قورتش داد وگفت باید یه سکس کامل داشته باشیم که برنامه فردارو چیدیم که سارا کلاس زبان داشت وموقعیت مناسبی بود.
خلاصه فردا رسید و من و مامانش یه سکس بی نظیر کردیمو و من بهش گفتم این جریانو سارا هم باخبره که خیلی ناراحت شد و بعد از اینکه باهاش صحبت کردم وا ز طبیعی بودن رفتارش(پدر خانمم فوت شده بود)گفتم اونم به من حق دادو شرط گذاشتم از این به بعد سکس 3نفری داشته باشیم که قبول کردو منو سارا و مامانش چند ماهی با هم سکس داشتیم.
بعداز اون مدت دیگه دوست داشتم سارارو زیر کیر یه نفر دیگه ببینم که وقتی به سارا گفتم به شدت استقبال کرد قرار بود به مادرش چیزی نگه تا ببینیم چه اتفاقی رخ میده، من یه همکار داشتم که خیلی ادم ساده ای بود یه روز بهش گفتم که سعید یه روز باهم باید بریم یه کوس پولی بکنیم سعیدم گفت من از خدامه ولی تا بحال کوس نکردم خیلی دوست دارم کوس بکنم خلاصه با سارا هماهنگ کردم و به سعید گفتم یه کوس جور کردم فقط مکان نداریم که سعید گفت خونه ما خالیه میبریمش اونجا منم به سارا گفتم و قراره فردارو گذاشتیم.فرداش با سارا که حرکت کردیم سمت خونه سعید اینا که اطراف رشت بود رسیدمو رفتیم داخل سعید اومد خیلی شیکو مودبانه دست دادودعوتمون کرد داخل به سارا گفت شما لباستون تو اتاق در بیارید سارا رفت داخل اتاقو منم صدا کرد گفت میخای همین الان لخت شم با شرتو سوتین بیان دیدم فکر خوبیه گفتم من میرم بیرون تو بیا اومدم بیرون
سارا بعد 5 دقیقه اومد که سعید با دیدن سارا هنگ کرد و زبونش بند اومد دیدم فضا خیلی سنگین شده به سعید گفتم پاشو یه اهنگ شادبزار اونم گذاشتو سارا هم بلند شد دست سعیدو گرفت شروع کرد به رقصیدن سعیدم که اصلا رقص بلد نبود سعی میکرد فقط دست بزنه که سارا دید رقصیدن بلد نیست تصمیم گرفت فضارو شهوتی تر کنه و کونشو میمالید به کیر سعید که یهو سعید سارارو بلند کرد برد تو اتاق ظرف سه سوت شرتو سوتین سارارو دراورد خودشم لخت کرد کیرشو فرو کرد تو دهن سارا و سارا هم خیلی اروم ساک میزد که اب سعید زود نیاد سارا به سعید گفت که کوسمو بخور سعیدم اطاعت کردو کوسشو خورد سارا گفت بکنه توش که سعید مثل وحشیا کیرشو کرد تو کوس سارا که ظرف 1دقیقه ابش اومدو افتاد رو تخت سارا به من گفت من ارضا نشدم که منم شروع کردم به کردن کوس سارا همینطور که میکردمش کیر سعید دوباره جون گرفت انگار که از دیدن سکس ما لذت میبرد اومد رو تختو کیرشو انداخت دهن سارا و سارا حسابی داشت لذت میبرد و منم از دیدن این صحنه بی اندازه حال میکردم دیگه داشت ابم میومد که سارا گفت بریز توکوسم منم ریختمو سعیدم دوباره کرد تو کوس سارا یه10دقیقه ای تلمبه زدو ابشو ریخت رو صورت سارا که سارا خوشش اومد
رفتیم دوش گرفتیمواماده شیم واسه برگشت سعید صدام کرد گفت کسری این 200 تومنو بهش بده که خیلی بهمون حال داد در واقع پوله منم حساب کرد خلاصه گرفتمو زدیم از خونه بیرون تو راه برگشت از سارا پرسیدم چطور بود که گفت دوست داشتم تا فردا بهش بدم اینقدر برام لذت بخش بود و یه عالمه از من تشکر کرد و خواست این روال ادامه داشته باشه….
نوشته: سید حسین جوادی املی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید