این داستان تقدیم به شما
سلام نیما هستم و الآن بیست و هفت سالمه داستانی که تعریف می کنم مال ده سال پیشه که 17 سالم بود…
***
اون موقع ها خیلی خوشگل بودم. و بدن تپل و گوشتی داشتم. تا اون موقع سابقه ی سکس نداشتم. یه دوست داشتم که پنج سال از خودم بزرگتر بود و هیل درشت و ورزشکاری داشت. تازه باهم آشنا شده بودیم چند وقتی بود که هرروز عصر با همدیگه می رفتیم دوچرخه سواری! بعد از یهمدت که از آشناییمون می گذشت یه روز عصر بهم تعارف کرد که برم خونشون!! اول گفتم نه مزاحم نمیشم اما وقتی اصرار کرد و گفت یه بازی کامپیوتری جدید خریده و می خواد اونو بهم نشون بده قبول کردم. قبل از اون روز گاهی با همدیگه درباره ی بازی های کامپیوتری حرف زده بودیم و اطلاعات زیادی درباره اش داشت. خلاصه قبل کردم. وقتی پامو توی خونشون گذاشتم دیدم درو از داخل قفل کرد و منو به اتاق خودش برد. و در اتاق رو بست. منو بغل کرد و روی تختش خوابوند. من تا اون روز هیچ تصویری از سکس و کارهای سکسی نداشتم برای همین از کارهایی که انجام می داد تعجب کردم. منو روی شکم خوابوند و خودش افتاد روم. از روی لباس کیرش رو روی کون خوردم احساس می کردم. خیلی درشت و کلفت بود. بهش گفتم چی کار می کنی؟ گفت نترس! می خوام باهات هال کنم! گفتم : یعنی چی کار می کنی؟ گفت : شلوارتو می کشم پایین و کیرم رو می کنم توی کونت.
گفتم : زشته! تو رو خدا بزار برم خونمون! بهم گفت خفه شو بزار ببینم دارم چی کار می کنم! هر چی اصرار کردم ولم نکرد. محکم بهم چسبیده بود و کیرش رو از روی لباس می مالید روی کونم و بهم می گفت می خوام بزارم توی کونت! می خوام کونتو پاره کنم! بیچاره ات می کنم! تو جنده ی من میشی!….. حسابی ترسیده بودم . گریه می کردم و التماسش می کردم! از روم بلند شد. فکر کردم بی خیال شده! خوشحال شدم. بلند شدم اما دیدم می خواد شلوارمو بکشه پایین دستمو گرفتم و نزاشتم. اما یه سیلی محکم بهم زد و گفت اگر نزاری بکنمت همینجا می کشمت. بازم نزاشتم دوباره کتکم زد و به زور شلوارمو کشید پایین و دوباره منو روی تخت خوابوند. یه سیلی به کپل کونم زد و گفت : عجب لعبتی هستی! امروز کون سفیدتو پاره می کنم! که تا آخر عمرت کونی من بشی! دیدم سرشو گذاشت لای شکاف کونم و شروع کرد به لیس زدنش! خیلی بهم هال داد. چند دقیقه ای که کونمو لیس زد بلند شد و کیرش رو گذاشت لای شکاف کونم و آروم آروم لای شکاف بالا و پایین می کردش. سوراخمو که پیدا کرد همونجا نگهش داشت.
دیدم آروم آروم داره کیرشو فشار میده به داخل سوراخ کونم. اینقدر کلفت بود که داخل نمی شد .داشتم از درد می مردم. شروع کردم به التماس کردن. اما هرچی التماسش می کردم بیشتر فشار میداد. کم کم سرش داخل کونم رفت. اینقدر درد داشت که جیغ و دادم بلند شد. دیگه هیچی نمی فهمیدم. فقط گریه می کردم و داد می زدم. اونم همینطور کیرشو فشار می داد. تا آخر کیرشو که بعدا فهمیدم بیست تانت بوده رو توی کونم فرو برد واقعا نفسم بند اومده بود و نمی دونستم چی کار کنم. هیچ راه فراری نداشتم با دستاش محکم شونه هامو گرفته بود و نمیزاشت تکون بخورم. وقتی کیرشو تا آخر فرو کرد شروع کرد به عقب جلو کردن. منم فقط گریه می کردم و التماسش می کردم که تمومش کنه! حدود نیم ساعت روم بود تا آبش اومد. همه ی آبشو داخل سوراخم خالی و کرد و از روم بلند شد. همن جور که داشتم گریه می کردم بلند شدم و رفتم دستشویی و فهمیدم که کونم خون اومده.
کلی توی دستشویی موندم و با هر زحمتی بود خودمو شستم و تمیز کردم. وقتی از دستشویی بیرون اومدم بغلم کرد و دوباره روی تخت خوابوندم اما این بار منو روی کمر خوابوند و خودش افتاد روی شکمم و شروع کرد به بوسیدنم! کم کم لبشو گذاشت روی لبام! من تا اون روز هیچ کدوم از این کارها رو بلد نبودم! بعد از اینکه یه مقدار ازم لب گرفت بلند شد رفت از روی میزش موبایلشو برداشت و اومد. بهم گفت : با دستت انگشت شصت پاتو بگیر و پاهاتو بلند کن به بالا! من این کارو کردم! دیدم می خواد دوباره کیرشو رو سوراخ کونم بزاره! با کتکی که اولش خورده بودم جرأت نداشتم پاهامو بندازم پایین. گفتم : محمد! تورو خدا دیگه این کارو باهام نکن. پشتم خون اومده بود. گفت اشکال نداره! کون تو واسه خون اومدنه دیگه! چند وقت که توی کونت بزارم کم کم به کیرم عادت می کنی و دیگه خون نمیاد! کیرشو روی سوراخم گشدات و با یه فشار محکم نصف کیرشو کرد تو! دوباره درد کونم شروع شد و دست و پا زدم و از زیرش در رفتم! یه سیلی محکم به صورتم زد و منو بلند کرد و به همون حالت روی تخت خوابوند اما این بار طوری خوابوندم که سرم به دیوار اتاق چسبیده بود و نمی تونستم در برم.
دوباره پاهامو بالا داد و کیرشو تا ته داخلم کرد. داشتم از سوزش کون می مردم. دیدم موبایلشو برداشت و شروع کرد به فیلم گرفتن از من توی اون هال! بهم گفت اگه فردا همین موقع نیای بهم کون ندی این فیلمو میفرستم در خونتون تا بابات و مامانت بفهمن چه جنده ی کونی تربیت کردن! من که داشتم از درد می مردم اصلا حواسم به هیچی نبود. یه مقدار که فیلم گرفت ، شروع کرد به عقب جلو کردن کیرش توی کونم.حالم خیلی بد شده بود. این دفعه خیلی بیشتر طول کشید تا آبش بیاد. وقتی که آبش اومد همشو خالی کرد توی کونم. بعد روم افتاد و ده دقیقه ای بیحال روی من افتاده بود تا اینکه بلند شد و منو با خودش برد حموم…
توی حموم هم یه بار دیگه منو کرد. وقتی که داشتم از پیشش می رفتم بهم گفت اگر پسر خوبی باشی و هر روز کون سفیدتو بهم بدی ، فیلمو فقط برای خودم نگه می دارم اما اگر به کسی بگی ، فیلمو به همه نشون میدم و برای خانوادت میفرستم. تا یک ماه بعد تقریبا هرروز می رفتم خونشون و بهش کون می دادم. و الآن پنج سال که با هم همخونه هستیم و هر شب توی بغلش می خوابم و تقریبا هفته ای دوبار با هم سکس داریم.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید