داستان سکسی تقدیم به شما
..قسمت قبل
صبح شبه از خواب پا شدم و آماده شدم رفتم سر کار.
اما تو کونم احساس درد داشتم.
چون این سری اوستا محکم تلمبه میزد.
البته خودم راضی بودم.
رسیدم و بعد سلام و چای آوردن برای اوستا . مشغول کار شدیم.
اوستا وسط کار پرسید .
دیشب اذیت نشدی.
گفتم نه . فقط کمی کونم درد میکنه.
گفت :،عاشقتم حامد.
بهت قول میدم تو رو یه برشکار حرفه ای کنم.
که تو هم سن و سال های خودت . زودتر از همه پولدار بشی.
کونت هم عادت میکنه. و به مرو دردت کم میشه.
حالا بگو ببینم خودتم حال کردی.
گفتم .آره خوب بود .
رفتم خونه هم ، به یاد کیر شما . و حال کردن تو حموم . رفتم و یه جق زدم.
اینو که گفتم .ذوق کرد و اومد طرفم و بوسم کرد.
بعد گفت از این به بعد جمعه ها بریم حموم .
گفتم باشه.
یه دو ماهی مونده بود به عید. و کلر ما خیلی زیاد شده بود و هر روز یه مدل کار برش میزدیم و جمع میکردیم و به خیاط ها تحویل میدادیم.
و جمعه شد و دوباره ساعت ۴ تعطیل کردیم و رفتیم حمام .
باز مثل سری قبل همون کابین رو به ما داد . حمومی.
و منم آقا سیروس رو شستم و اونم منو شست.
و کونمو دوبار میشست و محکم لیف میزد.
اومدیم تو رختکن و سیروس رو سکو دراز کشید و منم اومدم روش به صورت برعکس .و کونمو کشید طرفش.
و شروع کرد لیس زدن و منم سرو بردم پایین و کیرشو کردم تو دهنم.
اوستا زبونشو از زیر خایم میکشید و تا بالای چاک کونم میآورد.
و با این کارش آنقدر هیجانی و تحریک میشدم. که زیر شکمم می لرزید.
آقا سیروس آنقدر با اشتها و ولع کونمو میخورد که انگار داره کس زنشو میخوره.
و کونمو از بقیه جاها بیشتر لیس میزد.
و بعد پا شد و کمی سینمو خورد و زیر گلو مو .
وبعدها شدیم و اون ایستاد و من جلوش زانو زدن و شروع کردن خایشو و بعد کیرشو خوردن …
و اونم تو این حین وازلین رو در آورد از تو ساک .
و منو بلند کرد و رو سکو قمبل کردم و سوراخمو روغنی کرد و شروع کرد انگشت کردن.
و بعد به کیرش روغن زد . و گذاشت دم در سوراخم.
و گفت .
حامد اجازه هست . من گفتم آره.
و فرو کرد سرشو تو . و شروع کرد آروم تلمبه زدن. و چون زیرم سفت بود زانو هام درد گرفت .
گفتم اوستا . زانوم درد گرفت .
سیروس کیرشو در آورد و من از سکو اومدم پایین و دستمو گذاشتم رو دیوار و کمی خم شدم. و اونم کیرشو خیلی راحت فرو کرد تو و شروع به تلمبه زدن کرد . و یه دفعه محکم شوندو گرفت و تا ته کیرشو جا داد .
و ابشو ریخت تو کونم.
و کیرشو کشید بیرون و نشست رو سکو و منو آورد طرفش و کیرمو روغنی کرد و شروع کرد جق زدن .
که کمتر از یه دقیقه آبم سریع اومد .
اما انگار ابم که اومد . تو سوراخم درد میکرد و احساس درد داشتم.
و بعد دوش گرفتیم و و آماده شدیم و اومدیم بیرون .
و اوستا به حمومی دوباره یه انعام داد. به جز پو ل حمام.
و من رسوند و اومدم خونه . و تا رسیدن گرفتم خوابیدم.
و این کار هر جمعه ما بود تا عید .
و در کارگاه دیگه بامن کاری نداشت و حتی به کیرشم دست نمیزدم .
فقط جمعه ها .
۲۶ اسفند شد . و کارا تموم شده بود .
و آقای مرادی داشت حساب بچههارو میداد.
و نوبت من شد .
و حقوق و عیدی منو داد.
و آقا سیروس به آقای مرادی گفت .
که حامد خوب کارکرده . و کلی کار جلو انداخته برای من .
بهش یه پاداش بده.
که آقای مرادی هم یه پول دیگه داد و گفت اینم پاداش شما.
سال بعد هم پیش ما هستی ها .
جای دیگه نری. منم گفتم چشم.
و اومدم بالا .
و اوستا هم بعد حساب کتاب اومد بالا.
واز تو پولش مبلغی شمرد و به من داد . و گفت .
حامد اینم عیدی من به تو .
منم خوشحال و کلی تشکر از آقا سیروس.
بعد گفت . با آقای مرادی حرف زده و گفته سال بعد حقوقمو بیشتر کنه .
منم خیلی خوشحال با اون همه پول.
بعد تعطیلی کارگاه با اوستا سوار ماشین شدیم و اومدیم . من بین راه پیاده شدم و رفتم تو بازار محل و از دست فروشها برای مادرم روسری خریدم و برای
پدرم هم یه لباس و برای خواهرم هم یا تیشرت با شلوارک.
اومدم خونه و شب به همشون کادو دادم و اونا هم خوشحال و راضی از من .
خلاصه…
عید شد و دو روزی از عید میگذشت و ما هم عید دیدنی هارو رفتیم . که سریع بریم شهرستان خونه مادر بزرگم.
روز سوم بود که اوستا زنگ زد خونمون.
من گوشی رو برداشتم . گفت که بیا کارت دارم .
رفتم سر قرار و گفت .
که فردا زنو بچشو میبره تاکستان و اگه من تهران باشم و بهش سر بزنم . میاد سریع تهران.
اما من گفتم که ما هم داریم میریم شهرستان.
کمی پکر شد و گفت . میشه نری و بمونی تهران تا باهم باشیم . ازش خواهش میکنم .
تا حالا اوستا رو آنقدر احساسی ندیده بودم . اشک تو چشمش جمع شد.
گفتم ببینم چی میشه .
و اومدم خونه و به مامانم گفتم .
مامان .میشه من نیام .
گفت حتما باید بیایی.
گفتم بابارو راضی کن .
من میخوام با دوستام باشم . برم سینما . پارک.
از صبح تا شب کار کردم و میخوام این ۱۰ روزو استراحت کنم .
خونه مامان بزرگ حوصلم سر میره و کسی نیست باهاش بگردم .
خلاصه . قرار شد مامان بابام راضی کنه
و همین طور هم شد. و اونا اجازه دادند. که من تنها بمونم .
خبر رو به آقا سیروس دادم . و اون هم زنو بچه شو برد و پنجم عید تهران بود . و مادرم اینا چهارم رفتند.
و سیروس زنگ زد خونه و گفت که برم خونشون.
و منم عصر بود که را افتادم و رفتم خونشون.
در باز کرد و رفتم تو خونه .
خونه مرتب و تمیزی داشتند از خونه ما خیلی بزرگتر بود.
بلند شد و دستمو گرفت و بوسم کرد.
نشستیم از این و اون ور حرف زدیم .
متوجه شدم . اوستا میخواد منو بکنه و اصلا نمیخواد بریم بیرون .
و گفت که میخواد تو تعطیلات من پیشش باشم و ابشو براش در بیارم .
و با من راحت حال کنه .
غروب شد . من رفتم خونه . و پیش خودم گفتم عجب اشتباهی کردم . نرفتم با خانواده شهرستان .
این میخواد کونمو پاره کنه .
تا شب چند بار زنگ زد و من تلفن رو جواب ندادم.
تو رختخواب همش داشتم فکر میکردم… هم دلت کیر سیروس و اون لیس زدناشو میخواست . و هم میترسیدم چون بیکار . بخدا همش منو بکنه . و داغونم کنه. و میترسیدم که اگه بهش کون ندم . بعد از عید نزاره اونجا کار کنم. … بالاخره تصمیم گرفتم و بهش زنگ زدم . گوشی رو برداشت گفت . چی شده حامد . گفتم باشه میام خونتون. گفت . میدونی ساعت چنده . ساعت ۳ شب. خوب صبح میگفتی. گفتم ببخشید حواسم به ساعت نبود.
صبح شد . و صبحانه خوردم و خونه رو بستم و رفتم خونه سیروس .اونم منتظرم بود . متوجه شدن بوی تریاک میاد . … آره تریاک کشیده بود و نشسته بود .
سلام دادن و با هم چای خوردیم .اوستا بلند شد . پرده اتاق رو کشید . و گفت . برو حمام من اومدم .رفتن حمام و خودمو شستم. و اونم اومد تو و اونم شستم .و بعد گفت برو توالت و خودتو خالی کن و شلنگ رو به کونت بچسبون وتوکونت آب که رفت با فشار خالی کن . و این کارو چند بار تکرار کن که تمیز بشی و. من این کارو کردم و اومدم بیرون بعد گفت برو دوباره کونتو لیف بزن. رفتم حما و دوباره کونمو لیف زدم. اومدم بیرون . آقا سیروس یه تشک انداخته بود . و یه بالش از این درازا گذاشته بود و منو کشید طرفش و شروع کرد لب گرفتم و زبونشو میکرد تو دهنم و منم میک میزدم . زبونش شیرین بود و منو حشری کرد. و بعد خم شد و کیرمو کرد دهنش و چند بار خورد .و بعد بلند شد و رفت لز تو اتاق یه بالش آورد و گذاشت زیر شکمم. و کونم اومد بالا .و اون کاری رو که هر دو دوست داشتیم رو شروع کرد انجام دادن. و شروع کرد لیس زدن از خایه تا کونمو …و فکر کنم یک ساعتی خورد . اصلا از کون خوردن سیر نمیشد. بعد روغن رو زد به کونم و کیرخودسم روغنی کرد و کیرشو راحت کرد تو کونم شروع کرد تلمبه زدن و بعد کمی که گذشت . بالش رو از زیرم کشید و افتاد روم و سریع به محکم کردن تلمبه ها کرد و توهمون حالت کرد تا آبش اومد و ریخت تو کونم و روم بود تا کیرش شل شد. و کشید بیرون و کنارش یه لیوان بود اونو برداشت و گرفت زیر سوراخم . گفت . بزار آبم بریزه تو لیوان و منم حالت قورباغه ای نشستم و آبی که تو کونم بود رو تو لیتون رفتم و بعد رفتم دستشویی و خودمو شستم و اومدم . سیروس گفت . ابتو در نیار . بزار شورت تازه بمونه.
حامد جان به این لیوان نگاه کن . اگر تا ۱۳ بدر این لیوان رو از آب کیرم پر کنی. بهت قول میدم . امسال برشکاری رو بهت یاد بدم و یه برشکار حرفهای بشی و کلی حقوق بگیری. منم گفتم چشم . بعد رفت حموم و گفت بیا کیرمو بشور . و منم رفتم صابون به کیرش زدم و دوش رو گرفتم رو کیرش و شستم و اونم اومد بیرون .
و هر دو رو رو تشک دراز کشیدیم و منو بغل کرد و و خوابید منم همونجا با کیرم ور رفتم و آبم اومد و ریخت رو تشک و منم تو بغلش کمی خوابیدم.
فکر کنم ساعت ۳ بود که بلند شد و گفت حاضر شو بریم بیرون .غذا بخوریم . بلند که شدم لباسمو پوشیدم . دیدم درست نمیتونم راه برم . گفتم کونم درد میکنه اوستا . . سیروس هم گفت . بگی بخواب من میرم نخرم میام . و رفت دو تا کوبیده گرفت و اومد . و خوردین . بعد دیدن از تو کابینت یه معجون گیاهی بر داشت و دو قاشق خورد. و گفت . این برای اینه که گرم بشم و کیرم خوب سیخ شه .و اومدیم نشستیم کنار و تکیه دادیم به پشتی و تلویزیون نگاه کردیم. و اونم دستش دور من بود و با شرت نشسته بود و منم با شورت بودم.و شب شد رفت کیرسو خورش تو همون شست و اومد بیرون. و دراز کشید و منو بغل کرد و کمی لب بازی و گردن خوری کرد و گفت برو لای پام دراز بکش کیر خایمو بخور و بازی کن . و منم سرمو گذاشتم رو رونس و شروع کردم خایشو خوردن و اونم سرمو ناز میکرد و میگفت آفرین و بعد کیرشو خوردم و
حسابی شق شد اون کیر درازش. بعد منو بغل کرد و روغن رو زد به کونم و از پست که تو بغلش بودم . کیرشو لای کونم گذاشت و فرو کرد تو . و از پشت شروع کرد سینمو مالیدن و گوشمو خوردن.
و اصلا تکون نمیداد فقط تا ته کرده بود توش. وقتی گوشمم نمیخورد باز تکون نمیداد. میگفت این حالت رد دوست داره. و شروع میکرد حرف زدن و خاطره تعریف کردن . کیرشم حتی یه بار شل شد و داد دستم که روغنی کنم و بمالم تا سیخ شه. وقتی کیرش سیخ شد باز کرد تو و تکون نداد . فکر کنم یه ۲ ساعتی و شاید بیشتر این مدلی بازی کرد و بعد شروع کرد تلمبه زدن و باز ابسو ریخت تو کونم و لیوان رو از کنارش برداشت و گرفت دم کونم و منم حالت قورباغه شدم و لیوان گرفتم و آبی که توم بود رو آروم دادم بیرون و ریخت تو لیوان و رفتم دستشویی و خودمو شستم. و اومدم بیرون و سیروس کیرمو گرفت و شروع کرد خوردن ابم زود اومد و ریخت دهنش . کلی خجالت کشیدم و معذرت خواهی کردم و گفتم دست خودم نبود . سیروس هم گفت اشکال نداره. پسر . تازه آبت چقدر خوشمزس. و رفت دهنشو شست و اومد .
خلاصه … سرتون رو درد نیارم . تو این هفت روز روزی ۲ بار و یا سه بار منو میکرد و هر روز تریاک و میکشید و معجون میخورد که از شادابی نیوفته.
و تمام مدل های کردن رو روم پیاده کرد . و کونم انقدر گشاد شده بود که با یه تف هم کیر سیروس راحت میرفت تو و انگشت خودمم راحت میرفت داخل .اما تو کونم احساس درد داشتم . آنقدر که تلمبه هاشو بعضی وقتها وحشیانه میزد. . بعد ۱۳ بدر تا ۲۰ فروردین سر کارمون باز نشده بود . منم تو این هفت روز فقط خونه بودم و یا خوابیده بودم یا جلو تلویزیون دراز کشیده بودم . احساس میکردم راحت راه نمیرم . و فکر میکردم یه موقع مادر پدرم بفهمن. بعد که رفتیم سر کار . آقای مرادی حقوقمو افزایش داد و آقا سیروس هم به قولش عمل کرد و شروع کرد الگو در آوردم رو بهم یاد داد و منم شبا تو خونه با روزنامه تمرین میکردم و الگو در میآوردم. البته تو این یک سال هفته ای یک بار رو میرفتیم با سیروس حمام. بعد یک سال شدم برشکار آقای مرادی . و الگو هم در میآوردم. و کاملا یاد گرفتم . بعد رفتم سربازی و بعد ۲ سال اومدم پیش مرادی و برشکار شدم و سیروس هم کم کار میکرد و خودشو میخواست باز نشسته کنه . و خودش تنها کارگاه بزنه.
۲ سال پیش مرادی کار کردم و بعد ازدواج کردم و الان هم ۲ تا بچه دارم و خودمم تولیدی زدم و زندگی خوبی دارم. و خونه و زندگی و ماشین .
اما این رو بگم که به هیچ کس کون ندادم و حالا هم که بعضی و قتها کونم میخاره. میرم و شب میزارم کون زنم که حشرم بخوابه . به اوست هم سر میزنم .و باهاش در ارتباطم و ازش ممنونم که به قولش عمل کرد . و من از کون دادن به آقا سیروس ناراحت نیستم . والان هم این خونه و زندگی رو مدیون اون و پشتکار خودم هستم.
نوشته: حامد
نوشته های مرتبط:
سیروس پنجه طلا (۳)
سیروس پنجه طلا (۲)
سیروس پنجه طلا (۱)
پنجه در خواب (۱)
فاطی کس طلا (۵ و پایانی)
اُزگَل و طلا
کس طلا (۱)
طلا (۱)
فاطی کس طلا (۴)
امیر و طلا (۱)
کص و کون طلا
حمله چند نفر به هومن کون طلا
سوراخ طلا (۲)
ساحل خواهر زن کوس طلا
سوراخ طلا (۱)
دختر دایی کس طلا
کس طلا
فاطی کس طلا (۳)
فاطی کس طلا (۲)
فاطی کس طلا (۱)
طلا
پری جنده کوس طلا
واقعا کوس و کون طلا بود
اولین تجربه گی علی کون طلا
زهرا کوس طلا
رضا جون کون طلا
من و سارا کون طلا
مامان و حسین آقا طلا فروش
زن دایی کس طلا
مینا کس و کون طلا
عشق قدیمی و پلاک طلا
گاییدن زن دایی باسن طلا
سیمین دختری که شوهر زنم شد (۵ پایانی)
حس کاکولدی (۴ و پایانی)
وقتی برگشتم یکی دیگه جای من بود (۵ و پایانی)
روایت نابرابر (۵ و پایانی)
اتفاقی که خواهر کوچیکمو جنده کرد(۵ و پایانی)
خانواده ی عجیب رفیقم (۴ و پایانی)
17 سالگی (3) و پایانی
انتقام نابرابر (۵ و پایانی)
مامانم میشی؟ (۵ و پایانی)
آتوسا (۵ و پایانی)
عشقم نگار (٣ و پایانی)
خاطراتم با نرگس (۳ و پایانی)
برده ی زندایی (۵ و پایانی)
تشخیص هویت (۳ و پایانی)
سال بیاد ماندنی (۵ و پایانی)
زن پسردایی را گاییدم (۵ و پایانی)
عشق یا وابستگی؟ (۲ و پایانی)
پس از ولنتاین (۳ و پایانی)
بهشت گمشده (۴ و پایانی)
تزریقات (۴ و پایانی)
بد،خوش موضوع بخت است (۴ و پایانی)
قلب جا مانده در بيست سال پيش (۵ و پایانی)
راهروها (۵ و پایانی)
زنداییم، شوگرم شد (۲ و پایانی)
استانبول پراز شهوت (۵ و پایانی)
شب جهنمی (۳و پایانی)
سفر در زمان (۳ و پایانی)
ماجراهای من و زنم پریسا (۳ و پایانی)
آشنایی من و فرناز و تریسام (۵ و پایانی)
بهترین اتفاق زندگیم با عمو علی (۳ و پایانی)
بچه ای که شوهرم شد (۵ و پایانی)
مامانم جنده قصاب محل شد (۵ و پایانی)
فاصله (۵ و پایانی)
چه کردم با زندگیم سپیده؟ (۲ و پایانی)
آلاله مادرخوانده ی من (۳ و پایانی)
یک تصادف (۵ و پایانی)
زن پرستارم و شهر کوچیک (۳ و پایانی)
تاوان بی غیرت شدنم (۵ و پایانی)
مرد مست (۲ و پایانی)
فاخته! (۳ و پایانی)
ماجراهای علی و مامانش (۵ و پایانی)
خواسته یا ناخواسته جنده شدم (۴ و پایانی)
عشق🖤مشترک (۵ و پایانی)
دورترین نزدیک (۲ و پایانی)
رهایی از باکرگی یا شکسته شدن پلمپها (۵ و پایانی)
لکه خورشیدی (۴ و پایانی)
لز من و نگار (۵ و پایانی)
ماجرای مهرداد و آقا عنایت (۵ و پایانی)
چیزهایی برای پنهان کردن (۳ و پایانی)
عشق مشترک (۵ و پایانی)
بوی تن خواهرزن (۴ و پایانی)
چشمان کهربایی (۳ و پایانی)
مسخ (۴ و پایانی)
سرگیجه(۴ و پایانی)
حرف از او، عمل از من (۲ و پایانی)
لیلی با من است (۵ و پایانی)
بعضی زنها مردتر از مردها هستن (۲ و پایانی)
سکس با همکار (۴ و پایانی)
جادوی چشمانت (۲ و پایانی)
اشتباهی که منجر به بی غیرتیم شد (۵ و پایانی)
به یاد داشته باش (۵ و پایانی)
دوستی که غافلگیرم کرد (۴ و پایانی)
شاهکص ترین معشوقه ی دانشگاه (۳ و پایانی)
زندگی من: تاریکی ای که هیج وقت تغییر رنگ نداد (۲ و پایانی)
منم مثل بقیهام؟ (۴ و پایانی)
کیوتیسم (۵ و پایانی)
عاشق سکس با مرد نظامی سن بالا شدم (۳ و پایانی)
پسری از روستا (۳ و پایانی)
من و سپهر (۴ و پایانی)
مامان فریبا و بهترین انتخاب برای خانواده (۳ و پایانی)
از جشن تکلیف تا آرژانتین (۳ و پایانی)
محلهی گم و گورا (۲ و پایانی)
من یه دو جنس گرای بیغیرت شدم (۵ و پایانی)
دو خواهر (۲ و پایانی)
رویای زن رویایی رئیس (۳ و پایانی)
پرونده آق قلا (۵ و پایانی)
پسره , پسره (۳ و پایانی)
جنده جابه جایی (۳ و پایانی)
عشق با طعم خیانت (۳ و پایانی)
نوامبر ابدی (۲ و پایانی)
سکس کثیف (۴ و پایانی)
عنکبوت (۵ و پایانی)
مارکوس پولو (۵ و پایانی)
سوسک و مستاجر (۳ و پایانی)
آتش سبز (۳ و پایانی)
پرستار پدربزرگ (۲ و پایانی)
دایره مینا (۳ و پایانی)
شیطان کیست؟ (۵ و پایانی)
پدوفیل (۲ و پایانی)
ماجرای رها (۳ و پایانی)
یک فرشته از جنس مرد (۳ و پایانی)
عشق و مرز جنون (۲ و پایانی)
داستان یک عشق ممنوعه (۲ و پایانی)
حکم آخر (۳ و پایانی)
تمام وسوسه های زمین (۴ و پایانی)
پرده باز (۲ و پایانی)
تو فوق العاده ای (۴ و پایانی)
یعنی خیانت میکنه؟ (۲ و پایانی)
روزگار سیاه (۲ و پایانی)
عشق ممنوعه (۲ و پایانی)
آلزایمر (۳ و پایانی)
آشنایی غیر منتظره (۲ و پایانی)
خاطرات جنسی یک پزشک (قسمت ۳ و پایانی)
تله (۵ و پایانی)
عموم تو کف زنم بود (۳ و پایانی)
فرشته مست (۴ و پایانی)
خیانت الهام و شلیک به او (۲ و پایانی)
لطف مکرر،حق مسلم (۵ و پایانی)
جاذبه (قسمت ۵ و پایانی)
زنی از جنس عشق (5 و پایانی)
مهسا (5 و پایانی)
دوستت دارم (3 و پایانی)
جسدی در کنارم (5 و پایانی)
الناز دختری ازجنس بلور (قسمت پایانی)
پسری که هیچوقت فراموش نخواهد شد (۲ و پایانی)
از فانتزی بیغیرتی تا واقعیت (۲ و پایانی)
ساده تر از همیشه (۳ و پایانی)
پایان کاتانا (قسمت ۵ و پایانی)
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید