این داستان تقدیم به شما
سلام. اسم من حامد هستش. 20 سالمه. اهل تهرانم. اینقدر خوشگلم که معمولا دخترا و پسرای زیادی تو کفم میرن. با قد یک متر و هشتاد سانت قد و هیکلی متوسط نه خیلی چاق نه خیلی لاغر! با دخترای زیادی سکس داشتم! از پارسال به خیلی از پسرا کون هم میدم…
***
چند ماه پیش از عید نوروز پارسال توی سایت های سکسی به خوندن داستان های سکسی پسرای همجنسباز علاقه مند شده بودم و خیلی دلم می خواست برای یه بارم که شده ، زیر یه پسر بخوابم. آخه بعضیاشون نوشته بودن که خیلی هال میده. عید نوروز پارسال رفتیم خونه ی فامیلامون که توی یکی از روستاهای مناطق کوهستانی ایران هست.نمی تونم اسم روستا رو بگم. قرار بود که تموم عیدو اونجا بمونیم. همه جا سرسبز شده بود و منم توی یکی دوروز اول یه دوست پیداکردم که پسر همسایه ی دیوار به دیوار فامیلمون بود. روز دوم دوستیمون بود که منو با خودش به باغ های اطراف روستا برد تا همه ی جاهای دیدنی اش رو نشونم بده. مناظرش واقعا جذاب و دیدنی بود. روز سوم به دیدن آبشاری که چند کیلومتری روستا بود رفتیم. راه ماشین رو نداشت و از داخل باغ ها می گذشت. چند ساعتی توی راه بودیم. وقتی به اونجا رسیدم از دیدن آبشار خیلی لذت بردم. موقع برگشتن دلم نمی خواست از اونجا دل بکنم. اما ناچار بودم برگردم. از دوستم علی قول گرفتم که بازم به اونجا سربزنیم. روز بعد علی سراغم اومد و گفت : قراره امروز با پدر و مادرم بریم مسافرت و تا آخر عید برنمی گردیم. من تنها شدم و توی اون مدت چندبار دیگه تنهایی به تماشای اون آبشار رفتم. تا اینکه یه روز که داشتم به اون سمت می رفتم و از باغ های بین راه رد می شدم ، یه نفر که از پشت سرم میومد نزدیکم شد و بهم تنه زد و رد شد با سرعت رفت. با خودم فکرکردم اتفاقی بهم تنه زد برای همین به راهم ادامه دادم و چیزی نگفتم. بعد از چندلحظه دوباره به سمت من برگشت و وقتی نزدیکم رسید یه بار دیگه بهم تنه زد. این بار از بار قبلی محکم تر بود و نزدیک بود زمین بخورم. عصبانی شدم و بهش گفتم : اوهوی آقا پسر یواش تر! چه خبرته! بهم فحش داد. منم مجبور شدم بهش فحش بدم و باهم دعوامون شد ولی ای کاش این کارو نکرده بودم. وقتی بهش فحش دادم بهم گفت بچه خوشگل مثه اینکه کونت میخاره! می خوای پاره بشی.
منم با اینکه اون روزا دلم می خواست بایه پسر رابطه داشته باشم. اما بهم برخورد و بهش فحش دادم. بهم گفت : اگه کونت گذاشتم نگی چرا! تقصیر خودته! منم برای اینکه کم نیارم بهش همینارو گفتم. اما اون ول کن نبود دیگه تقریبا مطمئن شدم که قصد گائیدنمو داره. خلاصه اینقدر به هم فحش دادیم تا اینکه دعوامون شد. اونم منو گرفت و روی زمین خوابوند و بدجوری کتکم زد. وقتی از روم بلند شد شلوارشو کشید پایین و کیرشو درآورد . گفت بچه خوشگل حالا باید کیرمو بخوری. نگا کردم دیدم یه کیر 25 سانتی با قطر پنج سانت جلومه. کیرشو جلوی صورتم آورد و به لبام مالید اما من صورتمو برگردوندم. گفت نکنه دوباره تنت می خواره؟ گفتم نمی تونم بخورمش. حالم به هم می خوره. یه لگد زد به سینه ام. افتادم روی زمین. نفسم داشت بند می اومد. موهای بلندمو توی دستاش گرفت و از زمین بلندم کرد و دوباره کیرشو مالید به لبم و گفت : یالا زود باش.منم که دیدم چاره ای ندارم دهنمو باز کردم و کیرش رفت توی دهنم. فکر می کنم هنوز یک پنجم کیرش رو نکرده بود دهنم که حالم داشت به هم می خورد. چند بار اوق زدم و سرمو کشیدم عقب. اما از ترس کتک خوردن شروع کردم به لیسیدن کیرش. و از ترس اینکه مجبورم نکنه کیرشو دوباره بکنم تو دهنم سعی کردم کیرشو خیلی خوب بلیسم. بعد از اینکه حسابی لیسیدمش بلندم کرد و کمربندمو باز کرد و شلوارمو کشید پایین. مجبورم کرد شلوارمو کامل دربیارم وقتی شلوارمو درآوردم خوابوندم توی علفا و خودشم از پشت خوابید روم. کیر خیسش رو می مالید روی کونم. ناگفته نمونه از این قسمتش یه مقدار خوشم اومد و داشتم کم کم حشری می شدم. اونم که دید داره خوشم میاد این کارو زیاد ادامه داد. کم کم شروع کردم به آه و اوه کردن وآخ و اوخ کردن. همون کاری که معمولا دوست دخترام وقتی زیرم بودن انجام می دادن. بعد از اینکه یه مقدار هال کردیم. از روم بلند شد و اومد جلوم نشست و گفت کیرمو خیس کن! فهمیدم می خواد بکنه تو کونم. گفتم مگه می خوای چی کار کنی؟ گفت : می خوام بزارمش توی کونت. گفتم جان مامان بابات لاپایی باهام هال کن؟ این کیرکلفتتو بکنی کونم تلف میشم. گفت : مگه میشه من از کون به این سفیدی و بزرگی بگذرم؟ یالا خیسش کن.
کیرشو گرفتم و هرچی آب دهن داشتم مالیدم بهش و حسابی خیسش کردم. رفت پشتم نشست و بهم گفت لبه های کونتو بگیر و بازشون کن تا کیرمو بکنم تو سوراخت. یه کم با دستام لای کونمو باز کردم. کیرشو با سوراخم تنظیم کرد یه هل داد که فکر کنم تا نصفش رفت داخل من یه داد بلند کشیدم و بعدش شروع کردم به التماس کردن. هرچی بهش گفتم بکش بیرون گوش نداد و بقیه شو هل داد تو کونم. برای اولین کون دادن خیلی تجربه ی بدی بود. دیگه اصلا نفهمیدم چی شد. وقتی به خودم اومدم دیدم یه عده دورمون جمع شدن و دارن باهاش می حرفن و اونم داره تلمبه میزنه تو کون من. تقریبا سی نفری میشدن. یه مقدار که گذشت یکیشون شلوارشو کشید پایین و کیرشو گذاشت توی دهنم. اونی که داشت کونمو می کرد آبشو ریخت توی کون من و بلند شد. همونی که کیرش توی دهنم بود اومد پشتم و کرد تو کونم. با اینکه کیرش از نفر قبلی نازک تر و کوچیک تر بود اما هنوزم دردم می گرفت. اون که بلند شد همون نفر اولی اومد و دوباره منو گائید و بلند شد. همشون منو از کون گائیدن و حتی بعضیاشون دوبار گذاشتن توی کونم. بعضیاشون سه بار.و بعضیاشون چهار یا پنج بار. دیگه داشتم از درد کون می ترکیدم. دیگه برای نفرای آخر ، کونم بی حس شده بود و دردی حس نمی کردم. مثل وقتایی که پا یا دستمون خوابش می بره. وقتی کارشون باهام تموم شد گفتن ما از توی روستا دنبالت بودیم و می خواستیم بکنیمت. برا همین این نقشه رو کشیدیم که یکی باهات دعوا راه بندازه و کم کم بخوابوندت. بعد بقیه بیان و کونتو پاره کنن. وقتی خواستم از زمین بلند شم از شدت درد نتونستم و نزدیک بود زمین بخورم. اونا کمکم کردن. باهر زحمتی بود خودمو رسوندم خونه ی فامیلمون. دیگه شب شده بود. اینقدر درد داشتم که نمی تونستم سرپا واستم. از اول شب تا ساعت ده صبح خوابیدم. صبح رفتم حموم عمومی روستا چون فامیلمون توی خونشون حموم نداشتن. وقتی رفتم توی حمام دیدم پنج نفر هستن اون تو که یکیشون لباس تنش بود و معلوم بود که حمامی هست. سه نفرشون از همون بیست نفر دیروزی بودن. داشتن باه تعریف می کردن. یکیشون جلو اومد و گفت : دیروز خوش گذشت بچه خوشگل؟ انگار کبابایی که خوردی زیادی کلفت بودن. الآن می تونی راه بری؟ و با اون دو نفر دیگه شروع کردن به خندیدن.
اون دوتا پرسیدن چی شده؟ گفتن دیروز اینو برده بودیم تو باغا و چندنفری کونشو گشاد کردیم براش. نمی دونید چه کون بزرگ و سفیدی داره. یکی از اون سه تا به بقیه گفت پایه اید بخوابونیمش و کونشو دوباره آبیاری کنیم؟ بقیه گفتن آره. من خواستم فرار کنم آخه می ترسیدم توی روستاشون پخش بشه و آبروم پیش فامیلامون بره! اما تا خواستم برم دوتاشون گرفتنم و به حمومی گفتن برو در حمامو قفل کن که کسی نیاد تو! لباسامو درآوردن وشرتمو کشیدن پایین و روی یه سکو خوابوندنم. نفر اول خوابید روم و ده دقیقه ای کیرشو کرد تو کونم. و همینطور پنج نفری هر کدوم سه چهار بار منو گائیدن. البته این بار هم درد می کشیدم هم لذت می بردم هم سوزش عجیبی رو توی کونم احساس می کردم. اما دیگه بهم خوش می گذشت. و گاهی صدا می زدم جرم بدید. کونمو پاره کنید و…… از اون به بعد از کون دادن لذت می بردم. و هربار که می خواستم می رفتم پیش یکی از اونا که کونمو جر بدن.بعدم که برگشتیم تهران به بعضی از دوستام و همکلاسیام کون دادم. فکر می کنم از اون موقع تا حالا اینقدرکون دادم که رکورد جهانی کون دادنو شکسته باشم.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید