داستان سکسی تقدیم به شما
سلام.این خاطره ای که براتون میخوام تعریف کنم کاملا واقعی هست.من وقتی نوجوون بودم اولین بار داییم که متاهل هم بود باهام سکس کرد البته نه کامل.اون زن داشت خیلی زود ازدواج کرده بود خیلی هم باهم سکس داشتن اما نمیدونم چرا اینقد با من ور میرفت.چند سال اول زندگیشون خونه بابابزرگم زندگی میکردن.وقتی خونه ما هم میومدن چند روزی میموندن با اینکه تو یه شهر زندگی میکردیم اما میموندن. من وقتی حمام میرفتم متوجه میشدم یواشکی از درز پنجره حمام داره منو نگاه میکنه من خودمو جمع و جور میکردم.یه شب تو خونه بابابزرگم تو اطاق اونا خوابیدم تاریک که شد دیدم داره شروع میکنه با زنداییم سکس کنه. باورم نمیشد من اونجا بودم و اونا میخواستن سکس کنن.بعد از چند دقیقه دیدم زنداییم داره صدام میکنه همش میگفت سمانه پاشو نگاه کن.من خودمو به خواب زده بودم من بجای اونا خجالت میکشیدم.خلاصه من گاهی یواشکی نگاه میکردم .تو اون سن آدم کنجکاوه.داشتم خیس میشدم کم کم کسم خیس خیس شده بود .اما کاری که نمیتونستم بکنم.دیگه کار اونا تموم شد و خوابم برد نیمه های شب یهو احساس کردم یه نفر داره باهام ور میره .هم خجالت میکشیدم هم خوشم میومد اما خودمو به خواب زده بودم.داییم بود.اول دست کشید به تمام بدنم لبامو میخورد.عوضی خیلی خوب لب میخورد آدمو حشری میکرد.شلوارمو پایین کشید .انگشتشو میکشید لای کسم .داشتم حشری میشدم.رفت سراغ سوتینم کشیدش بالا و شروع کرد به خوردن ومکیدن سینه هام .من چشمامو باز نمیکردم .اما مطمئنم میدونست بیدارم و منم مقاومت نمیکردم.داشت خوشم میومد.من اولین بار بود که داشتم این مسائلو تجربه میکردم.داییم فوق العاده حشری بود خیلی کارا با من کرد تو نوجوونیم.خلاصه بعداز خوردن سینه هام احساس کردم سرش داره پایین وپایین تر میره دلم داشت میلرزید نمیدونستم چکارم میخواد بکنه.کم کم سرشو رسوند لای کسم .خیلی آب انداخته بود .باورم نمیشد میخواست کسمو بخوره.اولین بار بود کسی میخواست کسمو بخوره.این موضوع به زمانی برمیگرده که فقط 16 سالم بود.شلوارمو و شرتمو کامل در آورده بودخلاصه شروع کرد به خوردن کسم با زبونش چوچولمو نوازش میکرد.من یه حرکتی کردم متوجه شد بیدارم . وقتی داشت کسمو میلیسید پاهامو باز باز کردم .از پایین تا بالای کسمو میلیسید آب دهنش با آب کسم قاطی شده بود وای چه حالی میداد دلم نمیخواست تموم بشه با زبونش اینقد رو چوچولم مالیده بود وفشار میداد که مثل سنگ شده بود.دهنشو به دهانه رحمم مث غنچه میکرد و مک میزد اصلا بدش نمیومد من که داشتم از لذت دیوونه میشدم خیلی حال میداد خلاصه اینقد خورد تا من ارضا شدم با دستام سرشو گرفتم آروم گفتم دیگه بسه.اولین بار بود ارضاشده بودم.چه حسی داشت.خوابیدیم .فرداش روم نمیشد تو صورتش نگاه کنم .هم بدم میومد ازش هم کلی حال بهم داده بود.بعداز اینکه ازدواج هم کردم یه شب خونشون رفته بودم شب اومد سراغم اما پسش زدم . این خاطره کاملا واقعی بود ببخشید اگر بد نوشتم
نوشته: سمانه
نوشته های مرتبط:
اولین تجربه سکس با داختر داییم
سکس من و پسر داییم کامران
سکس تو سالن ماساژ با همکار زن داییم
سکس آماتوری با دختر داییم
سکس از بچگی با دختر داییم
سکس با دختر داییم زینب
سکس با زن داییم
سکس من و تینا دختر داییم (2)
سکس من و تینا دختر داییم
سکس من با زن داییم مهین
سکس با مستاجر داییم
دختر داییم سیما
اولین کون دادنم به پسر داییم
کون دادن من به داییم
خاطره ای که دختر داییم برام گفت
بردگی زن داییم
من و پسر داییم اشکان
عشق به دختر داییم یاسمین
ماجراهای من و پسر داییم (۱)
کونی شدنم توسط پسر داییم
پاهای بزرگ زن داییم
پسر داییم
گاییدن زن سوم داییم
پسر داییم با برنامه جرم داد
دختر داییم زنم نشد اما…
داییم بهم تجاوز کرد
ماجرای کون دادنهام به پسر داییم غفور
کون دادنم به داییم
داستان کون دادن من به پسر داییم
سکسی من و عروس داییم
حسرت زن داییم
دختر داییم زنم شد اما…
پسر داییم کونم گذاشت
داییم خیر سرش زن گرفت
لز من با نوه داییم
سعید داماد داییم
پسر داییم پردمو زد
شب رویایی با زن داییم
گی منوپسر داییم
فکرشم نمیکردم زن داییم رو بکنم
ماجرای من و داییم با عاطفه
زن داییم نداد بهم
داییم ازم سوءاستفاده می کرد
خاطره گی با پسر داییم
پگاه زن داییم
داییم جرم داد
رویا زن پسر داییم
لادن زن داییم
چطوری داییم منو کرد
سکس و سکس و سکس
سکس اینجا سکس اونجا سکس همه جا
سکس تِرِس (سکس و استرس)
اولین سکس بدون سکس…
ُسکس پولی یا بدون سکس زندگی کردن ؟
اولین سکس و بهترین سکس (۱)
از سکس چت تا سکس حضوری
سکس با مشتری خوش سکس
عشق با سکس،سکس با نفرت (۱)
سکس اجباری _ سکس یا زندگی
از آشنایی با سکس تا سکس با خواهرم
سکس رویایی من، سکس جاودانه من
سکس عالی، سکس ناب
سکس فقط سکس فیسبوکی
اولین سکس من ، یک سکس مسافرتی
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید