این داستان تقدیم به شما

سلام من مهدیم و ۱۶ سالمه پارسال تازه پاسور یاد گرفته بودم و عشقه اینو داشتم شرط بندی کنم

با رفیقام سر بستنی و هزار تومن دو تومن میبستیم و کم کم حرفه ای شده بودم.
یروز با سه تا از رفیقام خونمون نشسته بودیم مثل همیشه ورقارو اوردم و شروع کردیم بلوف بازی کردیم.
اولین دست باختم گفتن تیشرتتو درار وسط اتاق رقص میله برو.
منم رفتم میله فرضی برا خودم درس کردم شروع کردم رقصیدن احساس کردم کیرم داره سیخ میشه.
قبلا با پسرخالم کون کونک بازی کرده بودیم ولی در حد جق زیادم حس نداشتم و ابمم نمیومد
خلاصه دسته بعد رفیقم باخت قرار شد کون لخت بنویسه قستنتنیه و ازینجور حکما
چن دس ک گزش دوباره من باختم یکی از رفیقام ک از هممون بزرگتر بود اسمش پوریا بود گفت برم شورت و کرست خاهرم و وردارم بپوشم (خاهرم اسمش مهساست همسن خودمه) منم با یکم ناز قبول کردم و یکم شرته تنگ بوده لایه کونم میرفت ولی خودمم حال کردم وقتی رفتم تو اتاق همه گفتن اوووف چ کونی شدی منم میخندیدم.
 
یهو مهرشاد برگش گف این دس هرکی ببازه باید کون بده.
من ک مطمعن بودم میبرم قبول کردم شروع کردیم بازی من هنوز ۵ تا کارت داشتم اونا تموم کردن
باورم نمیشد هی نگا میکردم کارتارو قایم نکردن بعدا فهمیدم اون موقع ک من شرت و کرست میپوشیدم اینا واسه خودشون چیده بودن
اونام شرو کردن راضی کردن من ک اره بین خودمون میمونه و با ی دور ک کونی نمیشی منم قبول کردم
پوریا شروع کرد ازم لب گرفتن و مهرشاد شرت ابجیم و میلیسیدو شایانم با کرست ور میرفت
یهو پوریا گف برو پایین منم شرتشو کشیدم پایین یهو ی کیر ۲۰ سانتی جلوم بود البته حقم داش چون دو سه سال ازم بزرگتر بود منم هرچی سوپر دیدم و خاستم پیاده کنم و به خودمم حال بدم شرو کردم ساک زدن پوریا رفته بود هوا ک مهرشادو شایانم ریختن سرم منم گیج شده بودم
 
مهرشاد کیرش خیلی کوچیک بود شاید ۱۰ سانتم نمیشد شایانم ۱۵ ۱۶ بود قرار شد یکی یکی بکنن کیر پوریا هنوز دهنم بود مهرشاد ی تف زدو کرد تو کونم یکم درد داشت ولی فکر میکردم بیشتر درد داشته باشه یکم تلمبه زد شایان گف نوبت منه یکم کونمو لیسید و ی تف روش انداخت و اروم اروم میکرد تو کونم ماله شایان خیلی بیشتر درد داشت ولی هرجور بود تحمل کردم
نوبت پوریا ک رسید خیلی ترسیده بودم از کیفش ی بسته وازلین دروورد کیر خودشو کونمو حسابی چرب کرد اول سرشو کرد تو ی اخ گفتم و بیشتر حشری شد تا وسطاش ک رسید بغضم ترکید
پوریا توروخدا درش بیار جر خوردمم بگاا رفتم اونم فک میکرد دارم کس میگم تا ته کرد توم نگه داشت من یکم بیحال شدم تا بی هوشی رفتم ی دقه نگه داشت بعد شروع کرد تلمبه زدن اه اهم رفته بود هوا دیگه خوشم اومده بود
هی میگفتم پوریا  پارم کن

 
اونم فقط فهش میداد میگف تو کونیه منی خارکسه تو اون و باهم میگام
من اون موقع غیرت داشتم ولی نمیدونم چرا باز خوشم میومد اینارو بگه از اونور مهرشادو شایان اومدن و شروع کردم ساک زدن و جق زدن که پوریا ابشو تو کونم خالی کرد مهرشاد ریخت تو دهنم و شایانم پاشید رو شرت اجیم
بعد از اون موقع چن بار پوریا منو کرد ک ی بار سره این ک داشت فیلم میگرف مچشو گرفتم و دیگه باش کاری نداشتم ولی بعدا سره ی داستانایه دیگه ی کونی واقعی شدم

 
مرسی ک خوندین
 
نوشته: مهدی خوشگله

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *