این داستان تقدیم به شما

قشنگترین صحنه ای که از اون شب تو ذهنم مونده، و ثانیه ای از جلوی چشمام نمیره …

اون لحظه ای که ندا حالت داگی داشت مشغول ناله کردنو لذت بردنو دردکشیدن از بزرگی کیرش بود، همون حالتی که کیر توش بود و بدون اینکه از توش دربیاد از حالت داگی بلند شد، رو زانوهاش روبروی من ایستاد چشمهاش خمار خمار بود، شهوت چشماشو تسخیر کرده بود، اونم از پشت محکم بهش چسبیده بود کاملا بدناشون باهم برخورد داشت یه دستش رو سینش بودو اون دستش به همراهی دست خودش رو کسش بود و باهم داشتن کسش رو درحالی که کیر بزرگ و کلفت اون تو کسش بود و ضربه های آروم و گاه محکمی که از کیرش به کسش منتقل میشد میمالیدن.

قشنگ معلوم بود داره گرمای نفساشو روگردنش حس میکنه، اون داشت گردنو موهاشو بومیکشیدو میبوسید، گه گاهی با لباش لاله ی گوشش رو میکشید و می مکید، ، لبای خوشگلو سکسیش به واسطه لبخندی که از لذتو رضایتو شهوت بود تزئین شده بود، دلم میخواست اون لباش رو میبلعیدم، همون لبخندو با لباش به سمت دندوناش هدایت کرد و لباش رو به دندون کشیدو از گوشه لب خودش گاز کوچیکی گرفت، چشماش از شدت شهوت دیگه بسته شده بود.اون همچنان درحال جلو عقب کردنو بوسیدن گردنو مالیدن سینه و کسش بود…
با دوتا دستاش ندا رو محکم به خودش فشار می داد میشد آبی که از کسش جاری شده بودو به چشم دید، مبل از شدت جریان آب کسش خیس شده بود، و با روشی که اون درحال گاییدن بود آب کسش بیشتر و بیشتر میشد، یه دفعه ای با تمام قدرتش کیرشو هل داد توکس خیس و لیز ندا، صدای آخ و آه و ناله ندا بلند شد، شهوت عجیبی به جونم افتاد، دلم میخواست دوباره بیوفتم به جونشو انقدر روش تلنبه بزنم تا از حال بریم، چشماش رو به زور باز کرد با لبخندی پوشیده از شهوتو جنون سکس، چشای خمار آلودش رو به من دوخت.
اون کیرش رو از تو کسش کشید بیرون، ندارو برگردوند، دیگه نمیتونستم چهره غرق در شهوتش رو ببینم. شروع کرد به خوردن لبای ندا و صدای ملچ ملوچ لباشون تو گوشم میپیچید. ندا بی وقفه دستشو به سر صورت اون میکشید و مثل وحشیا لباشو میخورد اون بلاخره دل از لبای ندا کندو رفت سراغ گردنشو بدون کوچیکترین وقفه ای بوسه میزدو میمکید و میرفت به سمت سینه های گرد نازنین ندا.
صورتش رو گذاشت بین سینه هاشو محکم مکیدو کبود کرد، با دستاش سینه هاش رو میمالید و فشار میداد نوک سینه هاشو کرد تو دهنش شروع به خوردن کرد، مثل دیوونه ها میخوردو میمکیدو میلیسیدو می مالید ناله های ندا کل فضا رو گرفته بود، شنیدن ناله هاش دیوانه کننده بود، با شنیدن ناله هاش جنونی خاصی تو وجودم شعله ور میشد، ندا مشغول مالیدن کونش شده بود، کون گرد و خوش فرمش هیچ نمونه ای نداره، شکل کونش به جرات میتونم بگم تکه! کاملا بی مانند.
بعد از مالیدن کونش جفت دستاشو گذاشت رو کسشو شروع کرد به مالیدن خودش دستش که با آبه کسش خیس شده بود رو به سمت عقب آورد جلوی من، بی درنگ انگشتاش رو کردم تو دهنم و مشغول لیسیدن آب کسش از روی بند بند انگشتای دستش شدم، وااااااییی چه طعم بینظیری ای جااااان چه شهوت بی مانندی…
نوشته: امید م

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *