این داستان تقدیم به شما
سلام به همگی دوستان،اسمم فرداد هست واولین بار هست که داستان می نویسم از خاطره اولین سکسم،امیدوارم خوشتون بیاد
من فرداد33 ساله قدم حدود181،وزنم 86 ،دو سال بود که توی آموزشگاه خصوصی تدریس میکردم،دو تا کلاسم خانم بودن برای تقویت زبانشون می اومدن،تقریبا از 15ساله تا 40 ساله،شاگردی که باهاش سکس تجربه کردم اسمش مینا بود،مینا 25 ساله،خیلی زیبا نبود ولی هیکل سکسی خوبی داشت،ممه های بزرگ،باسن خوش فرم و البته صورت جذاب،البته گفتم چهره اش خیلی زیبا نبود،ولی کلا جذاب بود…
ماجرای من و مینا از اونجا شروع شد که آخر کلاس نرفت بیرون و اومد نزدیکترین فاصله به میز من،طوری که بوی عطر نفسهاشو موقع حرف زدن استشمام می کردم،گفت استاد)به تعبیر مینا(من دو هفته نیستم،می ترسم جا بمونم میشه شمارتون رو داشته باشم تا در صورت نیاز بهتون پیام بدم،منم مخالفتی نکردم و شماره رو گرفت بعد زنگ زد،گفت شماره منم داشته باشین که یادتون نره،شب حدود ساعت ده اولین پیامش اومد که شامل تشکر بود،منم معمولی جواب دادم،ولی پیامها ادامه پیدا کرد و منم جواب میدادم،ساعت حدود یک بود که دیگه رومون باز شده بود و راحت چت میکردیم،ازم راجع به مجرد و متاهل بودن سوال کرد،وقتی گفتم مجردم ،چند دقیقه ای جواب نداد،خسته تون نکنم،اون حرفایی که نباید رد و بدل میشد ،بین من و مینا رد و بدل شد،مسافرت هم بهانه بود،تا جلسه بعد که اومد سر کلاس،رفتار هر دومون مث قبل نبود،کلاسو به هر بدبختی بود اداره کردم ،بعد کلاس باز موند،
به منشی گفتم کسی رو راه نده من با خانم مرادی چند دقیقه خصوصی کار میکنم،در که بسته شد،اومد سمت میزم ولی اینبار شروع به لب گرفتن کردیم،چه حس زیبایی بود هیچ وقت تجربه نکرده بودم،از طرفی در کلاس قفل که نبود،ممکن بود منشی با، زدن در کلاس ،هر لحظه بیاد تو ،با اینکه برام سخت بود ولی لب دادن و گرفتن و قطع کردم و گفتم حتما تو یه جای خوب ادامه میدیم،اونم قبول کرد،فردای اون روز زنگ زد ،اردیبهشت ماه بود،گفت خونه مون حدود دو ساعت خالیه،بعد آخرین کلاست هماهنگ کن بیا،شب مهمان بودن،به بهانه ای گفته بود کار دارم کمی دیرتر میام،مینا خیلی هم حشری بود،بالاخره به خونه ویلایی بزرگ و باصفاشون رفتم،منو به اتاق خودش راهنمایی کرد،چند دیقه بعد،وقتی با شربت و میوه برگشت،فقط یه تاپ و دامن کوتاه تنش بود،سوتین هم نپوشیده بود،ممه های بزرگ و خوش فرمش لباس رو جر میدادن،کونش هم قلنبه بیرون زده بود،خودشم آرایش ملایمی کرده بود که خیلی بهش می اومد،بدون مقدمه اومد نشست بغلم و شروع به لب گرفتن کردیم باسنش رو به کیرم فشار میداد و من کیرم شق کرده بود،میگفت استاد کیرتم که بیدار شده ،تاپ رو که درآوردم ممه های بزرگ و سفید و خوش فرمش رها شدن،انگار زندانی از زندان آزاد شده بود،وقتی شروع به خوردن ممه هاش کردم،خیلی حشری شد و آه بلندی کشید،بلندش کردم انداختمش رو تخت اتاقش،قبلا بهم گفته بود پرده نداره و دو سه بار سکس کرده،وقتی رو تخت بودیمم همه لباساش که شامل دامن کوتاه و شرتش بود درآوردم،وای چی میدیدم یه کس سفید توپول که انگار هیچ وقت مویی نداشته…
اونم شلوار و شرتمو پایین کشید،و کیرمو رها کرد تو فضا،کتم رو قبلا درآورده بودم فقط یه پیرهن بود که اونم سریع درآوردم،شروع به ساک زدن کرد،کیرم حدود17سانته ولی خیلی کلفته،حسابی برام ساک زد،بهش گفتم 69بشه،کسش فوق العاده بود ،واقعا از لیس زدن و خوردنش لذت میبردم ولی مینا میگفت فردادم>به جای استاد گفتن****بازم بخور،منم گفتم چشم ،تو هم دیگه کیرمو از دهنت بیرون بیار ،ادامه بدی آبم میاد ،دیگه آه و ناله های آروم بلندترشده بودن،زمان چقدر زود می گذشت ولی حواسمون نبود توی دنیای دیگری بودیم ،مخصوصا من که کس ندیده بودم،گفت فرداد دیگه بسه،تو رو خدا بکنم،جرم بده،منم یه بالش زیر کمرش گذاشتم تا کسش قنبل بشه،اول کیرمو چندین بار رو چوچول و لبه کس خیسش مالوندم بعد کم کم سر کیرمو کردم تو که جیغ بلندی کشید،ترسیدم،گفتم چی شد،گفتی هیچی تو فقط تا ته بکن تو کسم،منم نصف کیرمو با فشار کردم تو که باز جیغ کشید،وای چه جای گرمی ،عجب کس تنگی،دیگه کاری با جیغ آخر نداشتم تا آخر کردم تو ،ازم خواهش کرد کمی صبر کنم،تا به قول خودش معیار کلفتی کیرم بیاد دست کسش!
میگفت عزیزم کیرت عالیه،با کلفتیش خیلی حال میکنم،آروم آروم کارمو شروع کردم،شروع کردم تلنبه زدن،واقعا احساس کردم مینا حالش بده،چون من تجربه ای نداشتم،وقتی کیرمو کشیدم بیرون چشاشو باز کرد و گفت،چی شد،اذیتم نکن تو رو خدا جرم بده،منم دوباره شروع کردم،خدایا چه لذتی ،هر دومون تو آسمونها بودیم بالای ابرا،که گوشیش زنگ خورد جواب نداد،گوشی منم رو سایلنت بود،دیدم باز جیغی کشید و بدنش به لرزه افتاد،باز ترسیدم،که گفت نکش بیرون بکن تا آبت بیاد،یه دیقه بعد بهش گفتم آبمو کجا بریزم داره میاد،گفت تو کسم،گفتم حامله نشی،خندید،گفت نترس استاد تازه کار ،منم تا قطره آخر تو کسش ریختم،چه لذتی،واقعا عالی بود،رفتیم حموم ،اونجا هم یه بار سکس کردیم…
نوشته: فرداد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید