این داستان تقدیم به شما
سلام
من مرضیم ۳۲ سالمه ۷ساله عروسی کردم
شوهرم مرتضی ۳۷سالشه.خوشتیپ و خوش هیکل
خودم پوستم سفید قدم۱۷۰…
شوهرم تو سکس خیلی عاشق کونمه.اما تا اونشب نتونسته بودم درست بهش حال بدم.
میدادما اما نهایتا سرش میرف تو کونم اونم اینقدر ناله و گریه میکردم که کوفتش میشود.
یه روز تصمیم گرفتم تا یه حال اساسی بهش بدم.
بعد ظهر رفتم حمام و صاف و صوف کردم.
خوب تمیز کردم خودمو.
اومدم بیرون یه دامن تا بالای زانوم داشتم که قرمز آتیشی بود و با یه تاپ بدون سوتین پوشیدم.
آرایش توپی هم کردم.
شوهرم نزدیکای ساعت ۹اومد.
تا منو دید کیرش بلند شد
بهش نگفتم میخوام بهت کون بدم.
شامو خوردیم دختر کوچولومو خوابوندم و اومدم کنارش نشستم.
تا نشستم پیشش گف خانومی امشب عروس شدی و دستشو گذاشت لای پام
گفتم تو هم امشب داماد شدی و یه دفعه لبشو بوسیدم
بغلم کرد بردم تو اتاق رو تخت خواب
شروع کرد به مالیدن و خوردنم
آخ سینه هامو داشت میکند با لباش
اومد دامنو در آورد و شروع کرد به خوردن کسم
گفتم بزار داگی بشم و کسمو بخوری
یه کم که خورد سرشو بردم طرف کونم گف جون به این کون و شروع کرد به خوردنش
حالا نوبت من بود که ساک بزنم.تند تند ساک زدم
اومدم لباشو خوردم و به پهلو خوابیدم و کونمو کردم طرف کیرش
یه کم مالید لای کونم که کرمو دادم بهش گفتم امشب این کون مال توعه
داشت از خوشحالی سکته میکرد!
با انگشت کرد توش.درد داشتم اما وانمود کردم که دردم نمیاد تا حال کنه
انگشتشو تا ته کرد تو کونم و تو حال خودش بود.انگشتو در آورد و کیرشو گذاشت در کونم .منم سرمو برگردوندم طرفش و با شهوت لبمو گاز گرفتم که سرشو کرد تو کونم.داشتم جر میخوردم اما تحمل کردم.فقط قربون صدقم میرف.میگف فدات بشم با این کون تنگت.فداش بشم که کیرمو داره میخوره.یواش یواش تا تهشو کرد توش.داشتم میمردم.گفتم یه کم صبر کن.آروم که شدم خودم کونمو دادم طرف کیرش تا تلنبه بزنه..
اول یواش یواش بعد تند تند میکرد توش.
همینطور که کیرش تو کونم بود برم گردوند خوابید روم
سینه هانو گرفت و بدجور میکردم
آبش اومد ریخت تو کونم
خیلی حال کرد
دیگه از اونشب به بعد هفته ای یه بار کونم میزاره
دیگه راحت تر شدم آخه کونم گشاد شده
البته اونم خیلی بیشتر هوامو داره
نوشته: مرضیه
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید