این داستان تقدیم به شما
سلام. اسمم حمید رضاست. داستان دوبار کون دادن به پسرخالم رو نوشتم. گفتم که بچه بودم منو میمالوند تا دو سال پیش که زحمت کشید و کیر نازنینشو کرد تو کونم. دفعه دوم که تو حموم کرد منو گفت زنتم میکنم ولی باورم نشد. تا اینکه دوباره اومد تهران. پارسال بود من 25 سالم بود و اون چن سال بزرگتر از منه. برای کاری اومده بود و قرار بود چن روزی بمونه. قبل از اینکه بیاد بم زنگ زد و گفت چون چن روزی تهرانم باید زنتو راضی کنی بم کس بده و من شبا همونجا بخوابم. اسم زنم النازه. قد 165 سینه 70 وزن 53. زیاد کس خوبی نیست ولی کردنیه. کونش یکم تپله چون تو دوره دوستیمون از کون میکردمش….. خلاصه من بهش گفتم نه نمیشه. ولی اون با دو سه تا فحش ناموس قطع کرد. وقتی اومد رفتم ترمینال دنبالش. تا منو دید ساکشو داد دستم.
صبح بود خانمم دانشگاه بود منم مرخصی بودم. مستقیم بردمش خونه، گفت الناز جنده کو؟ گفتم بت گفتم اون نمیده ولی گفت میکنمش. گفت شلوارمو در بیار ساک بزن مادر جنده. شلوارشو درآوردم. کیر نازش خاب بود. نمیدونید چه قشنگه کیرش. چن ماهی بود بهش نداده بودم دلم تنگ بود. همونطور که نیمه خواب بود لیسیدمش همشو کردم تو دهنم. تا کمکم شق شد. بعد رفتم رو خایه هاش لیسیدمش. بهترین مزه ای که چشیدم بود. خوب که خوردم برای اربابم لخت شدم. حالت سگی گرفتم. با یه فشار کرد تو. از درد مردم. یه چن ثانیه نگه داشت درآورد گفت ساک بزن تمیز شه کیرم. منم واسش زدم. بعد دوباره کردتش تو. خودش ثابت شد من کونمو عقب جلو کردم. تا در اومد. همشو ریخت تو کونم. بهش گفتم میخاستم بخورم. گفت شب که زنتو گاییدم بخور. گفتم چجوری میخای بگایین. گفت فقط وقتی اومد نیم ساعت برو بیرون یواشکی بیا من روشم. گفت قبلا که همو دیدیم معلوم بود میخاره جنده خانم.
الناز اومد من رفتم به هوای خرید بیرون. بعد نیم ساعت برگشتم یواش درو باز کردم. دیدم تو اتاق خوابن ولی از سکس خبری نیست دستشون تو گردن همه. رفتم بیرون ایشون زدم بفهمن اومدم. رفتم تو پیش مجتبی. گفتم چی شد. گفت شب میکنمش. شب بود خواب بودیم. دیدم الناز یواشکی رفت بیرون پیش مجتبی خابید. اول از هم لب گرفتن. موقع ساک زدن الناز گفت دوست ندارم. مجتبی گفت فقط سرشو بلیس تا عادت کنی. الناز گفت فقط همین یه باره که مجتبی خندید گفت یه هفته خونتونو. دوتایی یواش خندیدن. الناز کیره کلفت مجتبی رو گرفت دستش. سرشو خورد. مجتبی گفت بخواب عشقم تو دیگه زنه منی نفسم. خیلی مهربون شده بود. الناز خابید پاشو داد بالا که مجتبی کیرشو کرد تو کسش. اوج حشرم بود خیلی داشتم لذت میبردم. الناز گفت بخواب روم انگشتتو بکن تو کونم. مجتبی همینجوری که تلمبه میزد انگشتشو کرد تو کونش. تلمبه زد وقتی کارش تموم شد، آبشو ریخت رو سینه هاش. تا اخره هفته همین بود شبا الناز رو میکرد. البته دیگه الناز ساک میزد…
وقتی ازش پرسیدم چجوری مخشو زدی. گفت بهش یه دستی زدم، گفتم صبح که اومدم دمه دانشگاه با دوست پسرت ديدمت اونم ترسید و گفت به حمید رضا نگو. منم شرط سکس گذاشتم. تو اون هفته فقط یه بار دیگه منو کرد. اخره هفته رفت. ولی من فهمیدم زنم جنده هست….
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید