این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان اسم من ارش 21 سالمه اصلا هم اهل داستان نوشتن و اين چيزا نيستم فقط نوشته هاي بقيه رو خوندم دوس داشتم تا منم يه خاطره رو كه واسه خودم پيش اومده بود تعريف كنم.
***
ماجرا بر ميگرده به سه سال پيش كه يه مدت بود يه حسي عجيب به سراغم اومده بود كه هيچوقت تا اون موقع نداشتم چند وقتي بود كه دوس داشتم كه يه بار لذت كون دادن تجربه كنم بيشتر وقت ها كه حموم ميرفتم وبه بدن خودم نگاه ميكردم بد جوري حشري ميشدم نميخوام از خودم تعريف كنم چون ديدم همه اين ميگن اما بدن من خيلي خيلي كم مو بود سينه هام و باسنم اصلا مو نداشت و حتي اين قضيه اذيتم ميكرد چون روم نميشد استخر برم و باشگاه پيش بچه ها لخت شم كمرم باريك بود باسنم بي نهايت خوش فرم سفيد بگذريم شايد به خاطر همين بود اين حس تو من به وجود اومد اوايل فقط تو حموم خودم ميمالوندم يواش يواش كار به جاي رسيد كه با خودم خيار ميبردم و با خودم ور ميرفتم تا اينكه يه مدت گذشت اين قضيه روز به روز در من بيشتر ميشد و دوس داشتم يه نفر واقعي بهم حال بده همينطور كه ميگذشت واقعا حشرم واسه اينكار بيشتر بيشتر ميشد تا اينكه تو شبكه هاي اجتمايي و بيتالك ميرفتم و دنبال مردهايي كه از ابن كار خوششون ميومد ميگشتم روزي چند نفر رو به صورت ناشناس اد ميكردم با بعضي هاشون چت ميكردم عكس بدنم ميفرستادم خيلي هاشون كيف ميكردن ازم خواهش ميكردن كه حضوري برم پيششون ولي من حتي عكس خودم نشون نميدادم كه نشناسنم

 
هم اينكه اعتماد نداشتم هم واقعا ميترسيدم از ابروم يه مدت به همين شكل گذشت ديگه خسته شده بودم تا اينكه تصميم جدي گرفتم واسه يه بار انجام دادن اين كار دنبال يه ادم سن بالا و با شخصيت ميگشتم عكس پروفايل ها رو نگاه ميكردم اد ميكردم تا اينكه كسي رو پيدا كنم يه شب كه مشغول اين كار بودم يه آقاي تقريبا ٥٠ساله خوشتيب كه با توجه به اطلاعات پروفايل معلوم بود ادم حسابي رو اد كردم سلام داد جواب دادم همينجور تا اينكه موضوع بهش گفتم اولش خيلي من نصيحت كرد و گفت اينكار نميخواي خيلي واست بده من هم از حسي كه تو درونم بوجود اومده بود بهش گفتم واقعا هم اون اهل اينكارا نبود من از بدنم واسش عكس فرستادم تا اونم يه جورايي حشري شد و بدش نيومد امتحان كنه چون فهميد من اولين بارمه و اونم اعتماد كرد خلاصه يه روز قرار گذاشتيم بريم همديگه رو ببينيم

 
روز قرار خيلي استرس و هيجان ترس داشتم باورم نميشد كه بالاخره دارم اين كار انجام ميدم طرف هاي تجريش قرار گذاشتيمم كه اون با ماشين اومد دنبالم سوار شدم اولش به جز سلام هر دومون چيزي نگفتيم بعد اون سكوت شكست گفت موافقي بريم سمت لواسون كليد ويلاي دوستم گرفتم كه اونجا راحت باشيم بله رو كه گفتم گازش گرفت رفتيم تو راه زياد حرف نزديم تا اينكه رسيديم رفتيم داخل ويلا هر دومون از كاري كه ميخواستيم انجام بديم خجالت ميكشيدم بيشتر اون رفتيم داخل اون رفت سراغ يخچال و شربت اب ميوه اورد چند دقيقه نشستيم رو كاناپه ازم پرسيد هنوز هم دوس داري كه اين كار بكني منم با خجالت اروم گفتم شما چي ؟اون گفت بستگي به شما داره من گفتم اره اونم گفت باور كن از اين كارا نكردم ولي چون اصرار كردي گفتي دوس داري انجام بدي به كسي اعتماد نداري و عكسهاي بدنت بي تاثير نبوده اومدم خلاصه ازم خواست كه لخت شم منم اولش خجالت كشيدم ولي اروم اروم تي شرتم در اوردم و بعد شلوارم با ديدن بدنم كيف كرد گفت نه واقعا ارزشش داره يه حالي بهش بدي
 
اون هموز لباسش در نياورده بود منم فقط شورت سفيد تنم بود دستم گرفت من نشوند بغلش نشسته بودم روكيرش اخ اين اولين بار بود يه كير واقعي زيرم حس ميكردم با دستاش سينه هام ميماليد يادمه گفت تو اگه دختر بودي كلي قيمتت بود مست شهوت و حشر بودم كه اونم شروع كرد لباس خاش در اورد و شروع كرد به بوس كردن ليسيدن من همينجور بهم حال ميداد از پشت خوابيد روم بعدش رفت يه روغن اورد سابيد به سوراخم با انگشت سوراخم باز كرد اروم اروم كله كيرش گذاشت در كونم واي خيلي لذت بخش بود وقتي كه تا نصفه كرد داخل خيلي درد داشتم ازش خواهش ميكردم ولي گوش نميداد كارش انجام ميداد واقعا پشيمون شده بودم كارش انجام داد هر دومون ارضا شديم ازم تشكر كرد برگشتيم ازم خواست همیشه کونی‌ اون باشم که منم قبول کردم…

 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *