این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان
من یک مرد ۴۳ ساله هستم و الان یک پست مدیریتی دارم و گاهی هم دانشگاه تدریس میکنم ، قدم ۱۸۰ و وزنم هم حدود ۸۲ کیلو هست چهار شونه با استخوان بندی درشت هستم تا قبل از رفتن به دانشگاه حتی یک دوست دختر هم نداشتم و همیشه از ارتباط با دخترها خجالت میکشیدم ولی به صورت اصلی ارتباط من با دخترها وقتی خیلی زیاد شد که طعم کس کردن رو چشیدم و بخصوص بعد از ازدواج دیگه نمیتونستم به رابطه با زنم اکتفا کنم ، شاید دلیلش هم این باشه که همسرم به اندازه من احساسنیاز نمیکنه و داغ نیست. توی زندگی بعد از ازداج با دخترها و زنان زیادی بودم که هر کدوم از اونها داستان جالب خودش رو داره ولی این داستان مربوط میشه به اخرین ارتباطم با دختری که برای هر دومون خیلی لذت بخش بود وکم کم تبدیل شد به عشق و میدونید که این عشق هم فاتحه میخونه به روابط و همه چیز .
همه چیز از کلاس دانشگاه شروع شد ، تو کلاسی که میرفتم همه غیر از ۲ پسر ، دختر بودن ، دخترهایی که هر کدوم سعی داشتن دل استاد خوشتیپ و خوش پوششون رو بربایند، به گفته خود همین دختر من خوشتیپ ترین استادی بودم که بچه ها داشتن و همیشه کت و شلوار و پیراهن برند با کقشهایی که برق میزد با ادکلن های خاص استفاده میکردم
توی کلاس که رفتم و شروع کردم به درس دادن دختر هایی بودن که نگاهشون روی کیرم که از روی شلوار پارچه ای کمی برجسته بود قفل میشد و بعد هم با دخترهای کناریشون ریز ریز صحبت میکردن و لبخند میزدن کاملا مشخص بود که موضوع صحبتشون کیر خوشتراش و کلفت منه!
بگذریم بعد از کلاس دختر خوشگل و کوچولویی اومد دفتر من و خودش رو معرفی کرد و گفت من نماینده بچه های این کلاسم شماره منو داشته باشید و اگر کاری بود به من بگید ، دختره که اسمش سارا بود حدود ۲۰ ساله به نظر میرسید با قد حدود ۱۶۰ و وزن حدود ۵۰ چشمهای عسلی داشت و موهای قهوه ای روشنش از زیر مقتعه ش روی صورت ظریفش ریخته بود بیرون ، لحن صداش خیلی نازک و اروم بود ، تشکر کردم و منم شماره خودم رو بهش دادم و لبهای ظریف و سرخش رو دیدم که چقدر خوشحال باز شد و لبخند زد ، موقع خداحافظی وقتی برگشت دیدم چه کون گرد و زیبایی داره و همینطور موهای بافته شدش از زیر مقنعش تا روی باسنش اومده بود بیرون.
هنوز چند دقیقه از رفتنش نگذشته بود که دیدم پیام داد و ازم تشکر کرد که بهش اعتماد کردم و شمارم دادم منم که ازش خیلی خوشم اومده بود گفتم(( خواهش میکنم عزیزم))
دیدم چند ساعت چیزی نگفت با خودم فکر کردم شاید برای اولین پیام نباید بهش میگفتم عزیزم برای همین بهشرگفتم ببخش منظور خاصی از عزیزم نداشتم ولی بلافاصله جواب داد ناراحت نشدم استاد عزیزم خیلی هم لذت بردم میشه منم بهتون بگم عزیزم؟
گفتم فکر نمیکردماینقدر شیطون باشی
گفت کجاش رو دیدید!
و اینطوری بود که پیام بازیمون شروع شد ، از خودش میگفت که از شهر کوچیکی از اطراف مشهد اومده تا درس بخونه و اینجا با خواهرش که اون هم دانشجو هست خونه مجردی دارن.
من که نمونه این دانشجوهای خونه دار رو داشتم خیلی خوشحال شدم گفتم که دیگه تمومه و نونمون توروغنه!
تا چند روز پیام دادیم تا اینکه بهم گفت شطرنج خیلی دوست داره یاد بگیره منم گفتم اگر بخواد بهش یاد میدم گفت کجا؟
منم گفتم بیاد خونمون اون هم سریع قبول کرد ، طرف صبح هماهنگ کردم که خانمم میره سر کار ، سر ساعت زنگ زد و اومد تو خونه ، از دکوراسیون خونه تعریف میکرد منم رفتم شربت و شرینی اوردم که دیدم مانتوش رو با روسریش رو در اورده و با تیشرت و شلوار منتظر منه بهش لبخندی زدم و رفتم شطرنج رو هم اوردم ، کنارش نشستم و شروع کردم به چیدن مهره ها و اینکه چطور حرکت میکنن ، احساس کردم خیلی به حرفام گوش نمیده همش نگاهش روی دستهای بزرگم و همینطور لبهامه ، کیرم داشت بزرگ میشد و خیلی هم نمیشد با دست پوشوندش، به اسم کوچیک صداش زدم و گفتم سارا حواست کجاست یکباره به خودش اومد و گفت دارم گوش میدم ، با لبخند پرسیدم چی گفتم؟ اگر نتونی بگی تنبیه میشی!
با خنده پرسید چه تنبیه ای؟
گفتم باید بوس بدی و خندیدم
اون هم خندید گفت نمیتونم بگم و لپش رو اورد جلو منم دیگه متوجه نشدم گچیکار میکنم لپش رو چند بار بوسیدم ودستم رو بردم پشت سرش و موهای روشنش رو لمس کردم دستم سرد شد موهاش کمی خیس بود خیلی زیبا و لذت بخش بود بهم گفت چه تنبیه خوبی میشه سر کلاس هم منو تنبیه کنید با این حرفش این بار لبهاش رو بوسیدم و اون هم دست کوچیکش رو گذاشت رو صورتم،طعم لبهاش به قدری مست کننده بود که شروع کردم بخوردن لبهاش اون هم لبهای منو میخورد با دستم در همین حین سینه های سفت و کوچولوش رو لمس کردم حالش عوض شد ، چشمهاش رو بسته بود و سینه هاش رو میمالیدم دیدم همینطور ناله میکنه و چشمهاش بسته هست دوباره لبهاش رو میخوردم و دستم رو کم کم اوردم پایین تا رو کسش رسید براش از روی شلوار میمالوندم و اون هم کاری نمیکرد فقط پاهاش رو باز کرد که راحتر همه کسش رو لمس کنم ، بهم گفت حالم خیلی خراب شده میخوام بخوابم، بهش گفتم میبرمت رو تخت و بغلش کردم مثل یک گنجشک بردمش و رو تخت گذاشتمش.
صورتش زیباش رو ناز کردم و لبش رو بوسیدم دستش رو حلقه کرد دور گردنم و شروع کردم به خوردن لبهام با زبونم زبونش رو حس میکردم مزه اب دهانش فوق العاده بود منم مست شده بودم کیرم از شدت سفتی داشت منفجر میشد ، اینبار دستم رو بردم از زیر تیشرتش و رو بدن داغش حرکت دادم تا به سینه هاش رسیدم ، اه و نالش دوباره بلند شده بود این بار اون هم شروع کرد به بدنم رو لمس کردن ، تیشرتش رو در اوردم با دیدن بدن سفید و سوتین صورتیش داغ شده بودم سوتین رو باز کردم سینه های سفتش بدون سوتین هم خوش فرم ایستاده بود نوک صورتی سر سینه هاش رو به بالا بود ، یکی از اونها تو دستم بود و یکی دیگه تو دهنم بود با زبون دور سر سینش رو لیسر میزدم و اون هم کم کم دستش رو اورد پایین و کیر منو از رو شلوار حس کرد ، یکباره با دستش کیرم رو محکم گرفت و در حالیکه چشمهای خمارش گرد شده بود گفت وای چه کلفته!
به حرفش خندیدم و شلوار رو به سختی در اوردم خیلی شلوارش تنگ بود ، شرت دخترونه صورتی پاش بود که اون هم کمی پایین کشیده شده بود و کمی از پشمهای کسش دیده میشد کنارش به صورت برعکس خوابیدم و رونهای سفیدش رو بوسیدم و شروع کردم به لیس زدن رونهاش، هنوز شرتش پاش بود زبونم رو هر چه بیشتر به کسش نزدیکتر میکردم متوجه خیسی اب کسش میشدم دستم که روی شرتش رفت اینقدر خیس بود که تعجب کردم ، شرتش رو هم در اوردم موهای کسش خیلی بلند بود ولی جوری بود که انگار مرتب شده بود ، انگشتهام رو لای پشمهای خیسش میکشیدم بوی عطر کسش بقدری لذت بخش بود که با زبون کس کوچولوش رو شروع کردم به لیسیسدن ناله هاش بلند شده بود از زاویه ای که کسش رو میلیسیدم می دیدم چطور شکمش رو بالا وپایین میبره و سینه های لیمو مانند سفیدش چطور حرکت میکنه در همین حین متوجه شدم اون هم شلوار منو داره میکشه پایین و بلافاصله هم شرتم تا زانو کشید پایین ،پیش اب منم حسابی راه افتاده بود کمی سارا نگاه کردم دیدم با تعجب به کیرم و قطرش نگاه میکنه و میبوسه بهم گفت با این غوله چیکار کنم؟
گفتم هر طور دوست داری( راستش توی سکس خیلی دوست دارم طرفم لذت ببره و من با دیدن لذتهای اون به اوج میرسم). سارا مچ دستش رو کنار کیرم گذاشته بود و گفت این از مچ دستم هم کلفت تره ( راست میگفت کیرم همانطور که لعدا خود سارا سانت زده بود که به دوستاش پز بده ۱۹ سانت و قطر وسط کیرم هم از لامپهای مهتابی قدیمی قطور تر بود) و قتی هم انگشتهاش رو دور کیر من حلقه کرده بود انگشتاش بهم نمیرسید ، شروع کرد به لیسیدن و سرش رو تو دهن کوچولوش کردن منم لای کس صورتیش رو باز کردم وسط کسش رنگ قرمزی داشت که هوس انگیز بود شروع کردم به لیسیدن داخل کسش زبونم رو با فشار رو چوچولش میکشیدم ابش مثل یک خط باریک از کسش میومد بیرون ، چند دقیقه که خوردم تنش شروع کرد به لرزیدن و با رون باهاش سر منو فشار میداد تا دیگه ادامه ندم منم رونهاش رو بوسیدم و گذاشتم چند لحظه به حال خودش باشه ، بعد کم کم شرو کرد به ماساژ کیرم و دوباره سر کیرم رو تو دهنش کرد توی دهن کوچولوش سر کیرم با کمی از بدنش جا شده بود ولی باظرافت خایه هام رو ماساژ میداد منم دوباره شروع کردم به لیسیدن کسش اون هم حسابی حشری شده بود جوری کیرم رو فشار میداد تو دهنش که میگفتم الان لباش پاره میشه تو همین حالت ازش پرسیدم دختری؟ گفت اره ه ه ه
دیگه چیزی نگفتم ولی زبونم رو اوردم پایین تر و سوراخ کون خوشگلش رو لیسیدم دستاش دور باسنم بود با تموم زورش کیرم رو فشار میداد تو دهنش حدود نیم ساعت گذشته بود که احساس کردم ابم داره میداد اومدم کیرم رو بکشم بیرون که سارا فهمید و با زور کیرم رو تو دهنش نگهداشت ابم با شدت بیرون ریخت و با اینکه سارا سعی داشت ابم رو تخت نریزه بخاطر اندازه زیادش از کنار دهنش ریخت بیرون و سارا خالیشون کرد تو دستمال کاغذی ، انگار تمام انرژیم رفته بود همونطور که به بغل خوابیده بودم و سرم روی رون سارا بود برای چند دقیقه خوابم برد وقتی بیدار شدم انگار تو بهشت بودم جلوی چشمام کس زیبای سارا بود…
فقط همین رو بگم با سارا ۲ سال کامل رابطه داشتیم و حدود ۲ سال هم در گیر جدا شدن بودبم و تقریبا ۱ سال هست که دیگه کاملا جدا شدیم و دیگه هم رو ندیدیم و با اینکه با دختران و زنان زیادی سکس داشتم بهتربن تجربه من با اون بود و الان هم سعی دارم کم کم دوست جدید و تازه ای پیدا کنم.
دنیا خیلی کوتاه تر از اینه که نخواهید از جونی و زیبایتون لذت ببرید ، شاد باشید و مواظب خودتون هم باشید.
محمد از مشهد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید