این داستان تقدیم به شما

سلام. من اسمم حمید رضاست. الان 25 سالمه. کون تقریبا زیاد دادم. البته از دبیرستان نداده بودم تا دو سال پیش. یه پسر خاله دارم که به اسم مجتبی، این خاطره مربوط به اونه که دو سال پیش زحمت کشید و منو کرد. جریان از بچه گی شروع شد. من پنج ساله بودم و اون ده سال بزرگتر بود، چون شهرستان بودن وقتی ميومدن تهران خونه ما میخوابیدن. یه شب که خواب بودم حس کردم داره منو میماله از ترس هیچی نگفتم. از اونروز هر وقت میومد خونمون کارش این بود که منو شبا میمالوندو گاهی کیر نازشو میذاشت لاپام تا یکم بزرگتر شدم. راستش تو راهنمایی و دبیرستان خیلی میدادم کارم ارضا کردن هم کلاسیام بود ولی خوب هیچی عشق اولم یعنی مجتبی نمیشه. ولی پا نمیداد بهش بدم. تا اینکه دوسال پیش که هم من هم اون ازدواج کرده بودیم اومد تهران.
 
خانمم دانشگاه بود منم که میتونستم اومده مرخصی گرفتم. دیگه دلو زدم به دریا بهش زنگ زدم گفتم بریم بیرون، بعد یه ساعت تو خیابون بودن رفتیم خونه ما. من رفتم تو اتاق یه تيشرت پوشیدم و با یه شورت مشکی. اومدم شربت آوردم کنارش نشستم. منتظر فرصت بودم که کونمو تقدیمش کنم که همون لحظه گفت خوب کونی شدید. نمیدونید چه حالی شدم. گفتم اره کونم فقط واسه تو. رفتم جلو مبل دو زانو روبروش نشستم. شلوارشو باز کردم و در آوردم اول از رو شورت لیسیدمش. وقتی شورت در آوردم فهمیدم چرا عاشقه دادن به اونم. یه کیر کلفت هفده سانتی با خایه های گنده. داشتم دیوونه میشدم. شروع کردم ساک زدن از پایین کیرش تا بالا لیس زدم و رفتم سراغ خایه هاش حسابی خوردم. سرم کشید بالا گفت بساک. دوباره ساک زدم. گفت مادر جنده میخام بکنمت بسه دیگه.

 
گفتم چه پوزیشنی دوست داری گفت قنبل کن. سوراخم چون چن سال نداده بودم تنگ بود. یه تف رو کیره خوشگلش انداخت کرد تو کونم اول نمیرفت یه خورده انگشت کرد بعد دوباره کرد سرش که رفت دردو حس کردم. یهو تا ته کرد از درد مردم از زیر کیرش اومدم بیرون. منو گرفت گفت اگه باز بری زنتو میگام. این بار خابید روم که در نرم. بادستام کونمو باز کردم کرد تو دیگه نشد در برم خیلی درد کشیدم. کرد تو نگه داشت. بعد چن ثانیه تلمبه زد. خیلی خوب میکرد کیر مبارکشو در اورد کرد تو دهنم آبشو خالی کرد …

 
بعد اینکه منو مثل سگ کرد و آبش اومد دوباره مهربون شد باهام.

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید