این داستان تقدیم به شما

خیلی از مردها چه خوش تیپ چه درب و داغون و چه قدکوتاه و چه چاق و خپل بدون شک بخشی از قلب یا حداقل خاطرات یک زن را اشغال کردن.

***

خیلی از مردها میدونن رابطه ای که شروع میکنن خیلی طولانی نخواهد بود فقط تنها چیزی که براشون مهمه اینه که بتونن مخ طرف رو بزنن و یک مدت باهاش حال کنن. این یک راز نیست. این چیزی هست که هم مردها میدونن و هم زن ها. درسته که زن ها بعد از اینکه تنها گذاشته میشن به همین مردها میگن لاشی ولی در واقع برای اون ها هم عادیه و خیلی براشون مهم نیست.
مسئله اینه که یک مرد نیاز به زن داره و یک زن هم نمیتونه جواب نیازش رو بده مگر اینکه خیلی بلد باشه جلو دهنش رو بگیره (که رازهاش رو فاش نکنه).
ممکنه تا اینجا براتون این مطلب گنگ و مبهم باشه و خسته شده باشین ولی دندون رو جیگر بذارین بخش های داستانی هم دارم براتون. البته خوب این مطلب یکم فلسفی هست و اگه الان کیرا رو درآوردین یا دستا رو کردین تو شورت به هوای فانتزی های جنسی، راستش این مطلب از اونا نیست ولی شنیدنش خالی از لطف نیست.
من از بچگی یاد گرفتم یا شاید تو خونم بوده که راست بگی و یکم دروغ گفتن برام مشکل هستش.
 
ولی حقیقت اینجاست که تو هر چیز بتونی با راست گفتن جون سالم بدر ببری تو رابطه نمیتونی. دروغ لازمه یک رابطه هستش. همون طور که یه دختر که معلوم نیست پدرش کیه مادرش کیه از کجا اومده فقط با یه دست لباس شیک (مانتوی ۱۰۰ تومنی +شلوار ۵۰ تومنی+کتونی ۴۰ تومنی+یه دست آرایش ۳۰ تومنی=۲۲۰ تومن) خودشو عروس رؤیاهای هر مردی نشون میده مردها هم همین کار رو باید بکنن. در‌واقع بیشتر مردها و به طور کلی جنس نر مجبوره با فریب، جفتش رو به دست بیاره تا با لیاقت. نه اینکه فکر کنید این کارو با عذاب وجدان و ناراحتی انجام میده. به احتمال زیاد حتی خیلی متوجه علت کارش نیست و از روی غریضه مخ میزنه. این پدیده مختص آدم‌ها نیست. بین اکثر حیوانات هست. در‌واقع هوش مخ زنی بسیار مهمتر از لیاقت واقعی برای تأمین آینده‌ای هست که جنس ماده ممکنه خواهانش باشه.
من همیشه فکر میکردم برای بودن با دخترها باید فلان باشی بهمان باشی. پس از نوجوانی پرعزلت و دوری از هم سن و سال‌ها چه دختر و چه پسر زمانی وارد جامعه شدم که انگار یک آدم فضایی ناشناس بودم یا یک روحی که مردم رو تماشا میکرد از کاراشون شگفت زده میشد ولی مردم اون رو نمیدیدن. حتی بلد نبود لبخند یه دختر رو پاسخ بده. و این فقط یه بار نبوده که برام اتفاق افتاده دختری بهم لبخند زده و ابراز علاقه کرده.
 
چه بسیار این فرصت های از دست رفته و چه کم مهارت من در قاپیدن اون فرصت ها. تا یه دختر بهم نگاه میکرد یا باهام حرف میزد احساس ناامنی تمام وجودم رو میگرفت و با خودم میگفتم من آمادگی رابطه رو ندارم. من کار ندارم من پول ندارم من …
بعدها فهمیدم حتی بعضی مردها نون شب ندارن ولی مثل بچه پولدارا میگردن و دخترا تو کفشون هستن.
حرفمون سر فریب و دروغ بود. چه کلمات به ظاهر ناپسند و چه پدیده‌های شایعی!
بذارین یه حقیقت رو بهتون بگم بودن با زن خرج داره. کمترین این خرجها پوله. یعنی اگه اینقدر احساس تنهایی، بی مهارتی و بیچارگی کردی که کسی رو نداری دوستت داشته باشه و بهت اهمیت بده یا خلاصه کلام به قول دخترا وقتی هوسی شدی بکنیش، اونوقت تنها راهت میتونه این باشه که به قول گارسیا مارکز با پول عشق صدقه ای درخواست کنی گرچه برای یک شب یا حتی یک ساعت! و این خام ترین نوع عشق بازی روی زمین هستش و پشت کردن به تجربه چندین میلیون ساله اجداد ما، با اینکه عذاب وجدان شکستن یه دل بخاطر کوس رو هم نداری!

 
شاید با خودتون فکر کنید چه اشکالی داره آدم پول سکس بده هر وقت دلش خواست بکنه پول رو بده و پشت سرش رو هم نگاه نکنه. گور پدر کوس و مَحبت و مسئولیت. من خودم مدت زمان کوتاهی مطابق همین تفکر عمل کردم. اون زمان تازه درآمدم یکم خوب شده بود وقتی شروع کردم ۵-۶ هفته پشت سر هم رفتم وقتی به خودم اومدم دیدم نزدیک ۲ میلیون خرج کردم. برام پول کمی نبود. هر چی در میاوردم خرج کوس میشد. خوب، با فرض کوس پولی بیاین فرض کنیم یه مرد بخواد تمام عمرش رو تنها باشه و مرتب کوس اجاره کنه. یک سال ۳۶۵ روزه. یک مرد به طور متوسط هر ۵ روز یک‌باره باید یه کوس بکنه. یعنی ۶ کوس در ماه. اگر قیمت هر کوس رو ۲۰۰ هزار تومن در نظر بگیریم میشه ماهی ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومن، و خواهیم داشت:
۳۶۵÷۵=۷۳ تعداد کوس مورد نیاز در سال
۷۳×۲۰۰۰۰۰=۱۴۶۰۰۰۰۰ به حروف چهارده میلیون و ششصد هزار تومان، حداقل بودجه سالانه کوس مورد نیاز
و بدین سان با هزینه هنگفتی مواجه میشیم که همه کسی از عهده اون بر نمیاد!

 
بنابراین اگه نتونی با گول زدن، کوس مفتی بکنی باید کل درآمدتو بدی کوس. البته همه مردها اینطوری فکر نمی کنن که برای کوس پول بدن. خیلی ها مردها یه جورایی تو فازهای عاشقانه هستن که من هیچ وقت درکشون نکردم. خودشون رو به توان ادعا میرسونن. آهنگای مزخرف عاشقانه افسرده معاصر پاپ ایرانی گوش میدن، ادعای عاشق بودن میکنن – که شایدم راست میگن – ولی خوب هر سه چهار روز یه بار یه عشق تازه پیدا میکن! خوب، بالاخره همه که قرار نیست مثل هم باشن. اونا اون طورن و منم اینطوری.
 
اونا تو فاز عشق و عاشقی ان من تو فاز تنهایی. و نمیدونم این نبود عشق بوده که منو به تنهایی خو داده یا خوی تنهایی که منو از عشق محروم کرده. در هر صورت،
خلاصه کلام اینکه کوس یه معضل مهم هست و من اینجا از مسئولین تقاضا میکنم تسهیلاتی برای تأمین کوس جوانان غیر ازدواجی خجالتی کم رو و بی پول امثال من در نظر بگیرن!

نوشته: والتر وایت

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *