این داستان تقدیم به شما

جندگی های من برای شوهر خالم و پسرخاله هام قسمت سوم
شوهر خاله ی نامردم زد زیر قولش… فیلم کردن کونم توسط شوهر خالم، از طریق پسرخاله هام واسه پسرای فامیل فرستاده شد، پسر داییم که متاهلم بود و سنش 35 بود، با دیدن گاییده شدن کونم تو اون فیلم عاشق کونم شده بود، پیش دستی کرد بهم زنگ زد با اعصبانیت گفت این چه کاری بود که من کردم، من انکار کردم، گفتم من اینکارو نکردم( چون صورتم معلوم نبود تو فیلم از زاویه پشت فیلم گرفته بود) گفت از دیدن اطاقت تو اون فیلم معلومه که تویی سارا، گفتم مجبورم کرد، گفت باید باهام صحبت کنه، در این مورد خصوصی، من همیشه به چشم داداشم نگاش میکردم به برادری دوسش داشتم، گفت فردا زنم خونه نیست و از این حرفا برم پیشش، منم دیگه فهمیدم قضیه چیه، منم بعد دو هفته از اون شب که شوهر خالم اطاقم اومده بود، خیلی تمایل به سکس داشتم، دوست داشتم بازم از پشت بدم، با دوست پسرمم که فقط بیرون میرفتم، بهش هیچی در مورد این قضایا هنوز نگفتم…
 
صبح بلند شدم موهای کونمو حسابی با کرم موبر صاف و صوف کردم و با  کرم مرطوب کننده نرمش کردم… آرایش کردم، ، رژ لب شکلاتی زدم، یه شورت بندی قرمز با یه دامن خیلی کوتاه پوشیدم زیرش ساپورت پوشیدم،یه تاپ زرد زیرش سوتین آبی ، چشمامم آرایش شدید کردم، یه مانتوی کوتاه، رفتم خونه پسر داییم، در زدم، تعارف کرد، رفتم تو جلوتر حرکت کردم، در حین حرکت، کف دستشو هی پشت رونم میذاشت، گفتم اینکارا چیه، گفت این چه کاری بود که کردی؟ گفت میخاد حقیقتو به بابام بگه، گفتم تا حالا به چشمم دادشم بهت نگاه کردم ولی اگه نگی به توام میدم، خندید گفت واقعا؟ گفتم آره، فقط یه شرط داره، گفت چه شرطی؟ گفتم کاملا لخت نمیشم، فقط مانتومو میدم بالا، شلوارمو تا زانو پایین، شرتمم در نمیارم، از کنارش باید بکنی، چون بعدا روم نمیشه تو صورتت نگاه کنم، گفت وقتی داشتی به شوهر خالتو پسر خاله هات میدادی لخت بودی به ما رسیدی خسیس شدی، گفتم من فقط به شوهر خالم دادم، پسرخاله هام دروغ میگن، گفت باور نمیکنم، گفتم فیلمم باید پاک کنی، گفت باشه ولی بقیه ی پسرای فامیلو چیکار میکنی، گفتم فعلا نمیدونم…

 
رو مبل کنار هم نشستیم، صورتشو بهم نزدیک کرد شروع کردن به خوردن لبام، دستشو از رو ساپورت گذاشت، رو کسم، زیر رونمو گرفت بلند کرد گذاشت رو پاش، در حین خوردن لبام دکمه های مانتومو به زور باز کرد، سینه هامو به زور از سوتینم انداخت بیرون، شروع کردن به خوردن سینه هام، مانتومو کاملا از بدنم خارج کرد، پاهامو آورد پایین گذاشت زیر پاهاش، به زور دستشو برد از پشت به داخل ساپورتم، منم واسه اینکه نشون بدم هنوز حیا دارم دستشو گرفته بودم که بیاره بیرون، ولی اون زورش بیشتر بود، بند شرتمو زد کنار منم تو همون حالت نشسته، بعد از یکم مقاومت کمرمو تو دادم کونمو بیشتر فرستادم بالا ، اونم هی کونمو محکم میمالید میگفت عجب چیزیه اوف میگامت ، اونم یه انگشتشو کرد تو کونم عقب جلو میکرد، کون بدون مو خیلی تحریک کننده ست واسه مردا، بعدش دو انگشت، اوف یه حالی شده بودم، بی اختیار لبمو به سمت لبش بردم، لبشو با ولع میخوردم میگفتم منو بکن، گفت ساپورتتو دامن کوتاتو باید در بیاری، منم بلند شدم درش آوردم، شرتمم در آوردم، زیپ شلوارشو باز کرد کیرشو در آورد، با دیدنش خیلی ترسیدم، بیست میومد ولی قطرش خیلی کلفت بود، کلفتر از کیرایی که تا به حال بهش دادم خیلی هم سفت حتی یک و نیم برابر کلفتی کیر شوهر خالم، با یه لرزی تو صدام گفتم وااااای نه من به این نمیتونم بدم، پاره میشم گفت میتونی!

 
بلند شدم فرار کنم، از پشت منو گرفت، بغلم کرد، سینهام گرفت تو دستش، کیرشم گذاشت بین شکاف کونم گفتم تو رو خدا پسردایی بزار برم، اگه این بره تو کونم، گشاد میشم دیگه هیچکی منو نمیگیره، گفت نترس تو خوشگلی رو زمین نمیمونی، گفتم تو روخدا از ترس گریه م گرفت، یه هیولایی بود کیرش که مطمئن بودم کونم ظرفیتشو نداره، همونطور سرپا داشت میکرد تو که داد زدم، گفتم تو روخدا لاقل بریم رو تخت، معلوم بود که نمیتونست کون زنش بکنه که میخواست عقدشو رومن خالی کنه، رفتیم رو تخت پشت کردم، سرمو گذاشتم رو بالش، کونمو دادم بالا، اونم شروع کرد به خوردن و لسیدن سوراخ کونم، دو انگشت بعدم سه انگشت با آب دهن عقب جلو، که من به خاطر همون سه انگشتشش هم دردم گرفته بود چه برسه که بخواد کیرشو بکنه تو، کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم هی فشار میداد تو نمیرفت، روغن آورد به سوراخم مالید چهار انگشتشو کرد تو، منم میگفتم آییییی، بعد دوباره کیرشو فشار داد، نمیرفت بازم تو، که یهویی رفت تو کونم منم جیغ بلند زدم ایییی خدا بکش بیرون، واییییی اخ، اویییی مردم…..
 
خیلی درد داشت، اروم فرستاد تا ته، همونطور نگه اش داشت منم با گریه و زجه میگفتم هرکاری بخوای برات میکنم واست ساک میزنم، گفت کیرم دهنت جا نمیشه، گفتم تو کونمم جا نمیشه، گفت میشه کونده خانم، گفتم من میخوام ازدواج کنم تو رو خدا بیارش بیرون، به من نگو کونده خانم، گفت کونده میگامت، اینو گفت آروم آروم تلمبه زدن رو شروع کرد، منم درد شدیدی میکشیدم که قبل از این تجربه نکرده بودم اول آروم بعد کم کم شروع به تلمبه زدن شدید کرد، منم فقط جیغ میزدم، آه و ناله میکردم، میگفتم آرومتر جنده گیر آوردی مگه؟ گفت جنده ایی دیگه پتیاره، آخ وای خایه هاشم خیلی بزرگ بودن میخورد به کسم با هر دخل خرج ایی که صورت میگرفت، گفتم تا حالا کون خوشگل مثل من گیرت نیومده بود که عقده ایی شدی ، اینو که گفتم با بیرحمانه تلبمه میزد، 90وزنش کیلو میومد، با هر تلمبه منو به سمت جلو پرت میکرد، محکم داد میزدم توروخدا یواشتر، میگفت حقته، اخ چه کونی داشتم میدادم، باورم نمیشد این صحنه با پسر داییم، میگفتم وحشی آرومتر، هر بار یکم استراحت میکرد دوباره میکرد تو، 40 دقیقه گذاشت، دیگه راحت کیرش میرفت تو میومد بیرون، کونم گشاد شده بود، هر بار با دستش نگه میداشت میگفت، یه دایره بزرگ واست ساختم از سوراخ کونت، حالم از خودم به هم میخورد بعد پنجاه دقیقه دیگه حالت تهوع بهم دست داده بود ولی آخراش داشتم مثل جنده ها حال میکردم.

 
تند تند تلمبه میزد، میگفت جنده کونی، منم دیگه جوابشو نمیدادم، ولی زیاد آه و ناله میکردم، نمیدونم چرا آبش نمیومد، میگفتم تو رو خدا زودتر تموم کن دیگه نمیتونم تحمل کنم، ده دقیقه دیگه تلمبه زد آبش اومد تو کونم خالی کرد، خیلی داغ بود خیلی هم زیاد بود که از سوراخ کونم میزد بیرون، یه چند دقیقه اون تو نگه اش داشت همونطوری دمرم کرد روم دراز کشید، که خیلی سنگینم بود، بعد گفتم له شدم بلند شد منم سریع لباسمو برداشتم، بهش گفتم، اگه فیلممو پاک نکنی به زنت میگم با هام چیکار کردی، گفت باشه، لباسامو پوشیدم، واسم آژانس زنگ زد منم رفتم…

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *