این داستان تقدیم به شما
جندگی های من برای شوهر خالم و پسرخاله هام قسمت دوم
***
بعد ماجرایی که قزوین برام پیش اومد بود. تصمیم گرفته بودم دیگه به کسی کون ندم، تا اینکه خالم اینا بعد مدتی هفته پیش اومدن خونمون، از دوست پسر جدیدم خیلی راضی هستم، فقط خودمو میخاد به فکر سوراخ و این حرفا نیست، موهای کونمو همیشه با موبر میزنم رو کسم همیشه مدل پرفسوری میزارم سوراخ کونمم اصلا مو نداره لطیفه. بعد شام تو اطاق نشسته بودم، شوهر خالم اومد تو گفت، ماده کونده ما چطوره، لبمو گاز گرفتم گفتم زشته شوهر خاله، من دوست پسر دارم میخام ازدواج کنم، گفت اشکالی نداره منم دلم واسه کونت تنگ شده، کیرشو از شلوارش در آورد وای بدون مو، یه جوری شدم، گفتم برو بیرون الان یکی میاد، گفت همه خوابیدن میام اطاقت گفتم نه نمیشه، گفت عمرا، من باید امشب دوباره کونتو ببینم، گفتم به عشقم خیانت نمیکنم، گفت به همه میگم به من از پشت دادی، گفتم من میزنم زیرش، اون رفت، بعد دیدن کیرش خیلی حشری شده بودم از خدام بود بیاد منو بکنه…
لباسمو در آوردم فقط یه شورت بندی مشکی پوشیدم، دمر خوابیدم رو تخت با دوست پسرم تلفنی حرف میزدم، بهش حرفای رکیک میزدم اون تعجب میکرد میگفتم کیرتو بخورم، کیرتو بکنی تو کونم اونم حشری شده بود فکر میکرد جنده شدم، خیلی وقت بود کون نداده بود بعد اومدنم به تهران، با دوست پسرمم فقط سینما میرفتم، بعد خوابیدن همه شوهر خالم اومد تو برقو روش کرد، تعجب کرد که من لختم، منم سریع خداحافظی کردم با دوست پسرم، شوهر خالم گفت اوف عجب کونی، منم کونمو دادم بالا، به کمرم قوس دادم دوتا دستامو گذاشتم رو بالش، سرمو گذاشتم رو دستم، اومد روم بغلم کردم سینه هام میگرفت میگفت ای جان چه داغه، بند شورتمو داد کنار شروع کرد به خوردن کونم، بعد کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم، اوف خیلی داغ بود هرچی فشار میداد تو نمیرفت، چون خیلی وقت بود نداده بودم، هی فشار میداد، من دوست داشتم بره تو اما وقتی که به زحمت و زور رفت تو گفتم آخخخ خدا، خیلی درد داره تو رو خدا، اونم اصلا رحم نکرد از همون اول تند تند شروع به تلمبه زدن کرد…
یه کیر 20 سانتی کلفت، از شدت درد پاهامو رونمو بهم چسبونده بودم اونم به پشت رونم سیلی میزد. اوف عجب منظره ایی شده بود. (همون لحضه بدون اینکه ما متوجه بشیم پسر خالم اروم با تبلتش اومده بود تو اطاق بدون اینکه ما بدونیم منم یادم رفته بود درو قفل کنم درست پشت سر ما از منظره ایجاد شده فیلم گرفته بود که بعد اینکه باباش ابش اومد بدون اینکه ما بفهمیم رفت بیرون که این فیلم رو تا وقتی خونمون بود به کسی لو نداده ابروم رفت بیچاره شدم فکر اینجاشو نکرده بودم خدا به دادم برسه بعدش فرستاد به تلگرامم). شوهر خالم میگفت ای جنده دوباره احساس میکردم گشاد شدم، تو همون حالت تا خایه هاش تلمبه میزد، بدجور داشت کونمو می گایید، بهم میگفت جنده کونده، بعد عروسیتم باید بهم کون بدی همیشه، بهش التماس میکردم بهم فحش نده، من جنده نیستم، کیرش دیگه راحت میرفت تو میومد بیرون، بعد نیم ساعت تو همون حالت گاییده شدن آبشو تو کونم خالی کرد، اینم بگم چهار بار قبلی که بهش تو قزوین داده بودم، پاهامو داده بود بالا از جلو میکرد تو پشتم، میخابید روم لبامو میخورد تا خایه تو کونم تلبمه میزد، اما اینبار خودم پیش دستی کرده بود برنگشتم.
یه جورایی خجالت میکشیدم، ولی چه فایده که شوهر خالم منو این همه لخت دیده، از این به بعد تو جمع باهاش راحت نیستم، آبروم پیشش رفته، بعد اینکه از اطاق رفت بیرون بند شرتمو فرستادم تو شکاف کونم دامن پوشیدم تاپ پوشیدم درمو قفل کردم که پسر خاله هام احیانا نیان تو، از خودم بدم اومده بود، با عذاب وجدان خوابم برد، فردایشم تیپ زدم آرایش کردم، یه مانتو پوشیدم دکمه هاشو باز گذاشتم، که کسمو کونمو رونام خیلی معلوم و حشری کننده بود رفتم بیرون با دوست پسرم سینما تو بغلش چند ساعت بودم، اون چند شب که خونمون موندن چند بارم پسرخاله هام بهم پیشنهاد دادند که بهشون پا ندادم و باهشون هنوزم قهرم چند بارم جای خلوت منو میدیدن به کونم دست میزدن منم اخم میکردم یه چیزی میگفتم میومدم تو جمع، هر شبم درمو قفل کردم که کسی نیاد تو، میخام به عشقم حقیقتو بگم، خیلی عذاب وجدان دارم، وقتی میرم سینما دوست پسرم بغلم میکنه قربون صدقم میره، خیلی زجر میکشم، تصمیم دارم بهش همه چیزو بگم.
کون دادن واسه کسی که تا حالا نداده خیلی سخته. من اون اوایل که راضی شده بودم پسر خاله هام سه بار با روغن زیتون کردن تو کونم ولی بعدا دیگه با تف و اب دهن گاییده شدم. احساس میکنم دیگه جنده شدم ابروی خونوادمو بردم. نمیدونم با اون فیلمی که دست پسر خالمه داره به همه نشون میده چیکار کنم. به شوهر خالم زنگ زدم جریانو گفتم بهم قول داده که پاکش میکنه.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید