این داستان تقدیم به شما
میخوام از مسبب جنده شدنم بگم براتون…
***
کلاس دوم راهنمایی بودم که با ی پسر خوشگل با چشای سبز دوست شدم ی سال باهم بودیم من با دعوا میرفتم بیرون از خونه که ببینمش خلاصه رابطمون جدی و جدی تر شد و اون هر روز وقتی مامانم نبود میومد خونمون اوایل کاری نمیکردیم و فقط رو تختم میخوابیدیم اون از پشت بقلم میکرد و من ارامش میگرفتم ی روز که دقت کردم سفتیه کیرشو رو خط کونم حس کردم برگشتم فهمیدم کیرشو در اورده گزاشته لای چاک کونم گفتم چیکااار داری میکنی گفت هیچی برگرد کاری نمیکنم فقط گذاشتم لاش منم که خوشم اومده بود دیگه چیزی نگفتی رفته رفته بهم نزدیک تر میشد و به جاهای بیشتری دست میزد تا اینکه ی روز دستش رفت رو کسم و کسم و میمالید منم حشری شده بودم بچه بودم اون سه سال از من بزرگتر بود نمیفهمیدم و اون اوج بلوغش بود ی روز ازم خواست سکسو امتحان کنیم از پشت منم قبول کردم سر کیرشو گذاشت تو کونه قلمبه م و قربون صدقش میرفت که من جیغ نزنم ولی تا اومد بکنه توش از درد ی جیغ بنفش کشیدم وهولش دادم عقب ولی اون اومد و دوباره منو سفت نگه داشت و کرد تو اصلا بهم حال نداد درد داشتم چشام سیاهی میرفت که ولم کرد و گفتم گمشو بیرون فقط ولی اون ازم معذرت خواهی میکرد و قربون صدقه م میرفت…
بعد از اون روز چندبار دیگه م سکس کردیم از پشت ولی اون کصافط ابشو میرخت تو کونمو میگفت ابم نمیاد اینجوری منم بچه میگفتم بیا بکن تو کسم ولی اون میگفت نه و یکی دوبار خواست بکنه که من دو دل شدم و نزاشتم
انقد بهش کون داده بودم نمیتونستم راه برم
دیگه ازش خسته شدم و بعد ۴ سال ولش کردم
چند ماه بعدش هوس کیر کردمو به ارایشگر تو محل کون دادم بعدشم فهمیدم که داره ازدواج میکنه و منو فقط واسه کردن میخواست کلی گریه کردم چند روز بعدشم به دوست داداش زن عموم و خودش دادم و کلی حال کردم
ی روزم زنگ زدم اومد خونمون منو از کون گایید زیر کیرش داشتم حال میکردم که ابشو ریخت روم و پاشد رفت منم عاشقش شده بودم اونم سو استفاده میکرد همش میکردم
و بعدش به عموم گفت و منم مجبور شدم ولش کنم ولی اون کلی حال کرده بود با کونم ….
دوسال بعدش که کنکور داشتم با یکی دیگه دوست شدم و تو این دو سال دیگه کون ندادم اون خیلی دوسم داشت و من اصلا ولی از اینکه پول خرجم میکرد خیلی خوشم میومد چند ماه بعدش رفتیم تو فاز سکس و حرفای سکسی میزدیم وقتیم میرفتیم بیرون منو تو ماشین میمالید من که دیگه طاقت نداشتم ی روز بهش گفتم بیا بکن اونم خواست از پشت بکنه که نزاشتم گفتم جلو ارش هی میگفت نه من کونتو میخوام کست مال شب ازدواجمونه منم میترسیدم بفهمه کونیم گفتم نه درد داره میترسم فقط از کس میدم بهت اونم گفت پس بیا ساک بزن ی ساک حرفه ای براش زدم و ابشو خوردم چند روز بعدش که امتحانا بود اومد دنبالم دم مدرسه داشتیم میرفتیم گردش که دست زد به سینم و باهاش بوق میزدمنم حشرم زد بالا گفتم ارش بیا بکنم گفت باشه رفتیمی کوچه خلوت من رفتم عقب اونم اومد شلوارم و کشید پایین کیرشو گذاشت دم کوسم و بهش میمالید خیلی ترسیده بودم از کیرش و پشیمون شدم گفتم نمیخوام پاشو گوه خوردم ولی اون به زور کرد تو کسم تو دلم قلقلکم میومد و داشتم لذت میبوردم وقتی ابش اومد تازه فهمیدیم چرا خون نیومد گفت پرده نداشتی؟ گفتم بخدا داشتم نمیدونم چرا خون نیومد و زدم زیر گریه اون کلی نازم کرد و دلداریم داد وقتی رفتم خونه شرتم پر خون شده بود
بهش گفتم که اینجوریه و اونم رفت پرس و جو کرد فهمید دیوارهای کسم زخمی شده چند بار دیگه هم تو ماشین کردم و داشتیم حال میکردیم ولی دیگه کم کم ازش زده شدم که ولش کردم …
الان بعد ی سال داره ازدواج میکنه و من حسرت اینکه خودمو بدبخت کردم و اون داره ازدواج نیکنه و هیشکی منو نمیگیره چند وقت پیش بهش پی ام دادم گفتم چجوری میتونی پردمو بزنی و با یکی دیگه ازدواج کنی اونم گفت من کاری نکردم بهتره که توام فراموش کنی …..
منم دیگه نه پرده داشتم نه به مردا اعتماد داشتم و احتیاج مالی هم داشتم این طوری شد که شروع کردم به کارگری جنسی و الان پول خوبی در میارم .
مرسی ک خوندین
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید