این داستان تقدیم به شما
سلام. اسم من ارغوانه و 21 سالمه این خاطره ای که براتون تعریف می کنم مال 3 سال پیشه یعنی وقتی که 18 سالم بود.اول از خودم بگم.قدم 165 پایین تنم درشت تر از بالاست ولی سینه هام زیاد بزرگ نیست رنگ پوستم سفیده قیافمم خوشگل نیست زیاد میگن با نمکه.در کل یه دختر تقریبا معمولیم با هیکل نسبتا سکسی.اون موقع ها یه دوست صمیمی داشتم که اسمش ملیکا بود.ملیکا خیلی حشری بود و همیشه شوخی جدی منو دستمالی می کرد..
***
یه روز که رفته بودم خونشون و مثل همیشه کسی نبود پا شد رفت یه فیلم سوپر گذاشت و نشست کنارم .اینم بگم که من زیاد خود ارضایی میکردم ولی هیچکس نمیدونست و به کسیم پا نمیدادم واسه سکس چون می ترسیدم.یکم که گذشت ملیکا حشری تر شد و دستشو گذاشت رو پای من و آروم می مالید بهش گفتم ملی نکن و اومدم پاشم که یهو اومد نشست رو پام و دستامو چسبوند به پشتی مبل و شروع کرد به لب گرفتن و خوردن و بوسیدن گردنم.من تقلا میکردم از دستش فرار کنم اما خیلی از من درشت تر بود قدشم خیلی بلندتر بود و زورم بهش نمی رسید.یکم که گذشت منم حشری شدم اما نمیخواستم وا بدم.بعد از حدود یک ربع از روم بلند شد و دستمو گرفت و به زور برد سمت اتاق مامان و باباش پرتم کرد رو تخت و تا اومدم به خودم بجنبم افتاد روم و خیلی وحشیانه تاپمو زد بالا و سوتینمو پاره کرد و شروع کرد به خوردن و گاز گرفتن سینه هام.خیلی درد داشت التماسش میکردم ولم کنه اما اون اهمیتی نمی داد.
انقد خورد که دیگه احساس میکردم پوست سینه هام رفته.از روم که پا شد فکر کردم دیگه کارش باهام تموم شده اما تازه اولش بود.پا شد رفت در اتاقو قفل کرد یه ملافه آورد تیکه تیکش کرد و باهاش دستامو بست به بالای تخت.اصلا به خواهش و التماسام اهمیتی نمی داد و کار خودشو می کرد.از تو کشو یه قیچی آورد و تاپمو باهاش پاره کرد شلوار و شورتمم با هم کشید پایین و پاهامواز هم باز کرد و رفت سراغ کسم.یه لیس محکم از روش زد که آهمو در آورد دیگه التماس میکردم که بخور ملیکا بخور جون محکم تر تندتر اونم محکم تر چوچولمو میک میزد و بهش زبون میزد و گاز می گرفتش دیگه داشتم دیوونه می شدم که یهو کل بدنم داغ شد و منقبض شد و زیر دلم خالی شد و ارگاسم شدم.ملیکا زبونشو کرد تو سوراخم و میک زد و آبمو کشید بیرون و خورد.بهش گفتم دستامو باز کن گفت حالا اصلش مونده اینا همه مقدمه بود اینو که گفت وحشت کردم به هر زبونی که می شد ازش خواهش کردم ولم کنه اما گوش نکرد.رفت از تو اتاقش یه کیر مصنوعی شورتی آورد یا یه ژل لوبریکانت .ژلو زد به انگشتش و انگشتشو یهو کرد تو کونم نفسم بند اومد از درد کم کم سه تا انگشتشو فروکرد تو کونم گریم گرفته بود از درد بعدش سر دیلدو رو گذاشت رو سوراخ کونم یهو تا ته داد تو آتیش گرفتم چنان جیغی کشیدم که صدای خودمو نشنیدم و از حال رفتم…
چند دقیقه بعد به حال اومدم که داشت تو کونم تلمبه میزد حدود 1 ربع تلمبه زد از کونم که کشید بیرون کونم میسوخت دیدم کیر مصنوعی خونیه کونمو جر داده بود.دوباره شروع کرد کسمو خوردن و چک زدن به کون و کسم هی میگفت شل کن شل کن منفقط گریه میکردم و سفت میکردم خودمو که دیگه نتونه کاری بکنه اونم که دید اینجوریه پا شد دیلدو شورتی رو پوشید و چشم و دهنمم بست.فقط حس میکردم که پاهامو باز کرده و داره پشت سر هم و محکم چک میزنه رو کسم.جای انگشتاش میسوخت بی اراده شل کرده بودم که یهو سردی ژلو رو کسم حس کردم و یه سوزش عمیق تو کل بدنم.کیر مصنوعی کلفت و درازو تا ته فرو کرده بود تو کسم.حتی جیغم نمیتونستم بزنم.چند ثانیه همون جا نگهش داشت بعد شروع کرد آروم آروم تلمبه زدن اولش درد داشت اما کم کم حشری شدم و داشتم لذت می بردم.یه جور حس درد و لذت با هم.حس خاصی داشت کاملا با حشری شدن با خوردن کس فرق داشت واقعا لذت بخش بود.بعد چند دقیقه تلمبه هاش سریع و محکم شد و دهنمو باز کرد صدای ناله هام خونه رو برداشته بود داشتم از لذت میمردم خیلی محکم تلمبه میزد خیلی وحشی بود بعد چند دقیقه یهو کل بدنم داغ شد و لرزید و یه جیغ زدم و ارضا شدم.
ارضا شدن با کیر یه چیز دیگه بود واقعا دو برابر بود لذتش.کیرو از تو کسم کشید بیرون و چشمامو باز کرد دیلدو خونی خونی بود با یه دستمال کاغذی پاکش کرد و اومد طرفم و به زور کردش تو دهنم و مجبورم کرد ساک بزنم خیلی بدمزه بود حالم داشت به هم میخورد بعدش اومد رو صورتم نشست گفت بخور نفسم داشت بند میومد مجبور شدم بخورم کسش مو داشت بوی بدیم میداد داشتم بالا میاوردم که ارضا شد و از روم پاشد و دست و پامو باز کرد.وقتی رفتم خونه رفتم حموم دلم میخواست بمیرم تمام بدنم کبود بود و درد میکرد کسم میسوخت اما از یه جهت خوشحال بودم که میتونم از این به بعد سکس از کس داشته باشم…
نوشته: ارغوان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید