این داستان تقدیم به شما
سلام. من اسمم سعیده و 18 سالمه…داستانی که می خوام براتون بگم به 2 سال پیش بر میگرده…
***
اونموقع مادر من 37 سالش بود…اسم مامانم الی ه…صورت خوبی داره…با سینه های بزرگ و کون گنده….اما یکم چاقه…مادر من از بچگیش دوست داشت معلم بشه…اما خب در یک رشته دیگه تحصیل کرده بود و هیچوقت نتونسته بود معلم بشه…تا زمانی که من کلاس پنجم ابتدایی بودم که مدرسمون نیاز به معلم زبان داشت و مادر من قبول زحمت کرد…معلم هایی که استخدام نیستن باید قراردادی کار کنن و مادر من هر سال در تیر ماه برای بستن قرارداد به مدرسه می رفت….2 سال پیش وقتی برای بستن قرارداد رفته بود برگه بیمش رو جا گذاشته بود…پدرم برگه رو به من داد تا به مامانم برسونم…وقتی رسیدم مدرسه درب مدرسه بسته بود….اما ماشین آقای رحمانی(مدیر مدرسه)اونجا بود…خودمو از دیوار کوتاه مدرسه به داخل رسوندم و به سمت دفتر آقای رحمانی رفتم…وقتی داشتم پله ها رو بالا میرفتم متوجه مادرم شدم که در دفتر بود و پشتش به من…قبل از این که به طبقه برسم مادرم چرخید…
باورم نمی شد اما دکمه های مانتوی مامانم باز بود و هر جفت سینه هاش از تاپی که زیر مانتو پوشیده بود بیرون بود….خودم رو تو راه پله پنهان کردم که بتونم ببینم چی میشه…مامانم مانتوشو در آورد و به سمت آقای رحمانی رفت….پشت به آقای رحمانی روی میز خم شد….آقای رحمانی دستشو گذاشت روی دکمه و زیپ شلوار مامانم بعد شرت و شلوار مامانمو با هم تا زانو هاش پایین کشید…2 تا از انگشتاشو تف زدو گذاشت لای پاهای مامانم….یه لحظه مامانم چشماشو بست که فهمیدم انگشتاش رفته تو کوس مامانم….اولش بهم احساس بدی دست داد که یه نفر داره مامانمو انگشت می کنه اما بعد که آقای رحمانی شلوارشو باز کرد و کیرش رو در آورد فهمیدم قضیه خیلی بد تر از این حرفاست…با انگشتاش داشت با الی ور میرفت…
احساس کردم باید کاری کنم اما وقتی مامانم داد زد کیرتو بکن تو کوسم دیگه….من کیرتو می خوام سست شدم….آقای رحمانی کیرشو کرد تو مامانم….تو مامان الی من که تا حالا ندیده بودم روسریشو جلو نا محرم برداره….نمی دونم چی شد اما دستم رفت سمت کیرمو با گاییده شدن مادرم و صدای ناله هاش جق زدم…بعد از 4 5 دقیقه آب آقای رحمانی اومد…لبای مامانمو بوس کرد و بهش گفت مثل همیشه عالی بودی…بعدم یه برگه رو امضا کرد….من سریع از اونجا رفتم بیرون و برگشتم خونه…بابام برگه بیمه رو که دستم دید هل شدم اما بهش گفتم که در مدرسه بسته بود….بعد از اون مامانمو کنترل کردم و پیام هاشو خوندم…مادرم با هیچکس دیگه ای رابطه نداشت اما برای این که آقای رحمانی باهاش قرارداد ببنده و حقوقشو بده، ماهی 2 بار بهش حال می ده…
نوشته: سعید زاگالو
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید