این داستان تقدیم به شما
سلام اسم من شهاب ٢٦ سالمه و قدم ١٧٨ و هيكل نسبتا خوبي دارم…
من يه خواهرزن دارم به اسم سارا خيلي خوشگل وسكسيه من عادت دارم موقع سكس بازنم فحش بدم اين عادت اكثرمرداست منم چون توكف اون بودم همش ميگفتم ساراروگاييدم كيرم توكس سارا زنمم لذت ميبرد فك ميكرد چون حشري شدم هي ميكم البته من سه تاخواهرزن دارم هرسه تاشونم موقع سكس ميگام باحرفام،يه بار من وهمسرم بحثمون شد و اون رفت خونه سارا و اونم متوجه شد و گفت بايد حل بشه و نميشه ك درحضورهم حرفاتون روبزنين چون دعواتون بيشترميشه اونجا خونه سارا خب اون حرفاشو زد و سارا زنگ زد كه با امير دارم ميام خونتون باهات حرف بزنم اومدن نشستن ك گوشي اميرزنگ خورد و فوري رفت شركت منم گفتم ميرسونمش،ساراهم با مانتو نشست رومبل منم براش چايي بردم و روبروش نشستم،شروع كرد ب نصيحت كردن منم توذهنم داشتم ميگاييدمش و توكفش بودم كه كيييييررررم راست كرد
كير من ١٧سانته و كمي كلفته،سارا داشت حرف ميزد ك نگاهم بهش افتاد ديدم با لبخند داره نصيحت ميكنه ك يدفه حواسم اوند سرجاش ك ميرم راست كرده و ازروي شلواركم تابلو زده بيرون،هيچي نگفتم و خودمو جم كردم،اومدم كنارش نشستم گفت رابطه جنسيتون چطوره،منم ديدم خودش شروع مرد گفتم چيش؟گفت چندبار دخول دارين كيفيتش چجوره؟گفتم سه بار درهفته و بدنيست ولي ما يه مشكلي داريم من عادت دارم موقع سكس به زناي اطرافم حس شهوت پيداميكنم و باحرفام باهاشون سكس ميكنم اونم گفت عجب!!!بعد گفتم اون بااين مشكل داره،گفتم سكسمونم خوبه من راضيش ميكنم يدفه با خنده گفت اره خب معلومه،جفتمون زديم زيرخنده /سارا از سكس خودشون گفت ك چجوريه و بايد شماها اينجوري باشين سكس محبت مياره و ازين حرفا كه حال جفتمون خراب بود/دستمو گذاشتم روپاهاش هيچي نگفت اكيررر منم هي داشت سيخ ترميشد منم رون پاشو نوازش ميكردم يدفه سفت كردخودشو من فهميدم ك حشرش زده بالا بهش گفتم سارا حلال كن من موقع سكس خيلي يادت ميكنم خنديد يدفه گفت عيب نداره همه همينجورين ميرم مثل توعه /گفتم بهت علاقه دارم دوستت دارم يدفه بغلش كردم و بوسيدمش گفت چكارميكني ديوونه وخنديد…
زانوش خورد به كيرم و فهميد بدجور سيخه.اونم دست انداخت و بغلم كرد منم محكم فشلرش ميدادمو مير چسبيده بود ب زانوش سرمو اوردم حلو صورتش و لباشو بوسيدم پاشدم رفتم ابميوه بيارم ك اومد جلون وايساد كييررمو چسبيد فشارداد گفت ببينمش اين شيطونو منم از دوق مردم شلوارمو كشيدم پايين و گفت اوووه معلومه منم باشم قهرميكنم ديكه مست شده بوديم حرفامون دست خودمون نبود كيييرمو كشيد بيرون ازشرتم و ماليد پيشابم كييرمو ليزكرده بود گذاشت دهنشو يه سااك عشقي زد اووفف منم اه واوهم واه افتاده بود و داشتم حال ميكردم بردمش روتخت و شلوارشو دراوردم جون چ كس تميزي داشت تپل و يكمي هم مو ولي سفيد و كردني انگشتموگذاشتم لاش و بالاپايين كردم اب كسش راه افتاده بود ليزشده بود منم بلزش كردم و زبونمو كردم توكسش و خوردم يخورده ك كسشو خوردم اومدم كيييرر كلفتمو گذاشتم جلو كسش و فشلردادم واااي عين تنور بود لامصب چ كسي داشت كيرررر كلفتم حرش داد و داشت گريه ميكرد ميكفت خيلي كلفته دربيار منم گفتم نترس گشادميشه تلمبه كردم و ابمو ريختم توكسش بعدشم رفتيم خودمونو شستيم و اومديم دوبار كييرررمو ساك زد منم كسشو خوردم بعد رسوندمش…
نوشته: شهاب چیزلازم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید