این داستان تقدیم به شما
سلام دوستان اسمم سروشه و داستاني رو كه ميخوام تعريف كنم مربوط ميشه به پارسال كه دوست دخترمو تو خونه ي خودشون كردمش…
پارسال پاييز بود كه مهسا دوست دخترم بهم زنگ زد و گفت بيا ببينمت منم رفتم پيشش و از شانس خوب ما بارون گرفت و جفتمون مثل موش ابكشيده شديم و مهسا سردش شد و محكم بغلش كردم كه گفت بيا بريم خونمون من تنهام تو خونه منم سريع يه ماشين دربست گرفتم و رفتيم خونشون تا رسيديم خونشون رفت بالا لباساشو عوض كنه كه من يدفعه اي رفتم تو اتاقشو لخت كامل خفتش كردم و به زور انداختمش رو تخت
اولش يكم تقلا كرد كه كاريش نداشته باشم اما وقتي يكم با كسش بازي كردم پاهاشو باز كرد و شل كرد خودشو منم حسابي ازش لب گرفتم و بعد سينه هاشو خوردم بعد هم يكم كسشو ليسيدم براش و وقتي ديدم كسش امادست كيرمو گذاشتم رو كسشو با يه فشار هولش دادم تو نزديكاي يه ربعي كردمش تا ابم اومد و ريختم تو كسش و بهش نگفتم و دوباره ادامه دادم به كردنش
ده دقيقه اي گذشت كه ابش اومد و برش گردوندم و كيرمو كردم تو كونش و بدون توجه به درد و گريش تلنبه زدم تا كم كم دردش تبديل شد به حال و خودش با كسش بازي ميكرد انقدر كونشو كردم تا ابم اومد و وقتي ريختم تو كونش جيغ زد و گفت سوختم چقدر داغه ابت
بعد از يكي دو ساعت كه كنار هم خوابمون برد پاشديم رفتيم حموم و تو حموم هم حسابي از كس و كون كردمش
الان منو و مهسا صاحب اولين بچمون هستيم همون بچه اي كه ابمو ريختم تو كسش
مرسي كه خونديد و وقت گذاشتيد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید