این داستان تقدیم به شما

سلام خدمت همه دوستان
زیاد وقتتونو نمیگیرم میخوام برم سر اصل مطلب، داستان من برمیگرده به 9 سال قبل که البته تا الان ادامه داره…
***
پدرم شغلش کارای ساختمانیه که یه دوستی داره که 30 سال قبل بخاطر کارایی که تو ساختمونش انجام داده با هم رفیق شدن والبته از همون موقع رفتو آمد خانوادگیشون شروع شد تا وقتی که من تقریبا 23، 24 سالم شد که همه خونه همین آقا دعوت بودیم بعد از اینکه رسیدیم خونشون دیدم که دخترش که  مثلش خوشکلو خوشهیکل تا حالا ندیدم اومد و یه mp3 که تازه خریده بود دستش بود ، ناگفته نماند که همونقدر که من طالبش شده بودم اونم طالبم بود حالا بماند که چطور فهمیدم، خلاصه یه نیم ساعتی گذشت که من ازش خواهش کردم که میشه mp3 رو ببینم که اونم دو دستی تقدیم کرد و من یه 5 دقیقه ای که باهاش ور رفتم یهو زد بسرم که یه کاری کنم بلند شدم رفتم دستشویی و یه شماره که ار قبل تو جیبم بود رو گذاشتم وسط برچسب روی mp3 و پیش خودم نگهش داشتم تا وقت خداحافظی، که وقتی یه موقعیت جور دیدم رفتم طوری که شماره رو به زمین باشه و کسی نبینه دستگاشو بهش دادم
 
همین که دادمش صدای خواهرم که البته همکلاسیش هم بود زد و مث که پرسیده بود این شماره داداشته که اونم گفت آره و از این حرفا، گذشتو خانم زنگ نزد و واقعا مثه سگ پشیمون بودم که چرا با آبروی خودم بازی کردم خلاصه بازم گذشت که حدود یک سال بعد مشغول کار بودم که دیدم تلفنم زنگ میخوره نیگاه کردم شماره رو نشناختم ج ندادم که اس داد من هستم سارا( اسم مستعار) من که شوکه شده بودم و البته تو چونم عروسی، جواب دادم که در خدمتم ، یعنی اینکه عادی بود برام، خلاصه بعد از یه شب اس بازی صبح رفتم در خونشون دنبالش که ببرمش مدرسه یکم حرف زدیمو دوباره شب اس داد که البته بهترین اس ام اس عمرمم بود . پرسیده بود چیزی که تو ذهنمه الان این بود که یه چند جا از اعضای صورتش و همچنین دستانش رو ذکر کرده بود که کجا رو دوس دارم ببوسم که واسه هر جا یه چیزی گفته بود. مثلا لب(عشق واقعی) یا اینکه بازو( نمیدونم، هوسو) از این جور چرتو پرتا. خلاصه منم که واقعا معنی شق دردو تازه فهمیده بودم گفتم که همه جاشو دوباره صبح رفتم دنبالش که این با. یه بوس رو گونه هم اضاف شد نسبت به دیروز، دوباره شب اس داد که فردا شب برم دنبالش، منم اطاعت کردمو شبه فرداش رفتم دنبالش وقتی یه شام خوردیمو یکم گشتیم گفت که برم تو کوچه قبل از خونشون وقتی رفتم یه جا خلوت و تاریک ایستادم که شروع کردیم به لب گرفتنو از این حرفا که هم زمان دستم هم تو شرتش بود.

 
 
دیدم بد جور آب پس داده یکم که گذشت تو یه عالم دیگه بود که یهو بخودش اومدو گفت لطفا دستتو در بیار الان وقتش نیست،خلاصه اینکه تموم شد و وقتی رسیدیم خونه بهش اس دادم و قرار شد که فردا بریم باغمون قبول کردو رفتیم وقتی رسیدیم یکم ازش که لب گرفتم بغلش کردم گذاشتمش رو کاناپه و بهش گفتم که الان وقتشه یا نه دیدم که چیزی نگفت و سرشو از خجالت پایین انداخت و منم شلوار و شرتشو در اوردم خلاصه آقا اون روز هم بچه بودیم هم هولکی سریع گذاشتم سرشو رو سوراخ کسش و با آبی که ازش اومده بود یکی شدو رفت تا نه داخل که از دادش میتونم بگم کیرم تو کسش خوابید یه چند تا تلنبه زدم و ابشو ریختم تو کاندوم وقتی تموم شد اومدم بلند شم که دیدم کسش پر شده از خون همینطور کاندومه که خداییش یکم ترسیده بودم ولی یه طور رفتار کردم که انگار هیچ اتفاقی براش نیوفتاده، از اون روز تا چند روز پیش که پیشم بود… بالای 50،60 بار سکس کردیم که البته الان خیلی خیلی حرفه ای تر سکس میکنیم از قلم نندازم ،آقایون معمولا وقتی با یه نفر نهایتا دو یا سه بار سکس کنن دیگه تمایلی بهش ندارن .
 
 
من که خودم اینطوریم ولی بخدا اینو هر وقت که میبینم برام از دفعه قبلش جذابتره طوری که بعد از 3سال ازدواجم با یه بیناموسی که ازش متنفرم، بخاطره این زنم که به گرده عشقم نمیرسه بعد از 3سال داریم طلاق میگیریم که خداییش خیلی از این موضوع خوشحالم…
 
 
نوشته: خسش

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *