داستان سکسی تقدیم به شما
نازنین واسه صحبت های تلفنی یه سهمیه ای تعیین کرده بود .. اولش می گفت ده روز در میون .. بعد شد هفته ای یک بار .. اونم نه این که حتما بگیم چه ساعتی و چه روزی .. خب این هفته اش می شد تخمینی .. چت های عاشقانه و صحبت های ما ادامه داشت . شاید یک بار این سهمیه بندی اونم نصفه و نیمه رعایت شده باشه .. به نازنین می گفتم نمیشه حالا دو سه تا کوپن رو با هم مصرف کنم .. اونم با یه عشوه ای می گفت که کم میاری ..منم می گفتم خب تو رو دارم و اونم می گفت که نمی خواد عادت کنه . نمی خواد به شنیدن صدای من عادت کنه . منم بهش می گفتم عزیزم مگه ما همو دوست نداریم خب این یعنی چه ؟! بهتره که به هم عادت کنیم تا نتونیم از هم جداشیم . اونایی که عاشق همن دیگه بینشون که از این حرفا نیست . شاید این قانون ده روز هم دوام نداشت .. یه روز خودش گفت که منم طاقتشو ندارم ..منم بهت عادت کردم . منم دوست دارم صداتو بیشتر بشنوم .. و من اونو غرق احساس عاشقانه ام می کردم . اون شاید کمتر بیان می کرد احساسات خودشو با کلام ..ولی هر بار می گفت انگار خیلی قوی تر از من حس خودشو نشون می داد . باورم نمی شد این همون نازنین سر سخت باشه .. این همونی باشه که می گفته از عشق فراریه .. اون تسلیم من و عشق و دلش شده بود . چه روزای خوبی داشتیم . روزایی که مثل هم بود ولی نمی دونستیم چه جوری می گذره . روزایی سرشار از آرامش و خوشبختی .. با یه حس خوب و قشنگ برای آینده .. ولی همه چیز رویایی بود . شرایط , شرایطی نبود که از نظر اجتماعی و خانوادگی ما رو سوی هم بکشونه . هر چند اراده قوی عشاق همه چی رو حل می کرد . همسرم بازم بهم می گفت من برات زن می گیرم ولی تو نمی دونم از جون این لپ تاب چی می خوای ..چی داری اون داخل .. دنبال حرام نباش ..نمی خواستم اون بدونه .. نمی خواستم بدونه که من با همینم خوشم .. و بر نفس سرکش خودم غلبه می کنم . نازنین دیگه محدودیت تماس تلفنی رو برداشت .. دیگه می شد وقت و بی وقت برای هم زنگ زد ..هر وقت به یاد تماس های تلفنی مون میفتیم اول از همه به یاد اون صبحی میفتم که استراحت نازنین بود و خونه بود .. و چیزی حدود 6 ساعت توی خیابون و کوچه پس کوچه های اطراف خونه ام راه می رفتم و با هاش صحبت می کردم . 6 ساعت زمان کمی نیست . یک گوشی و یک سیم کارت یدکی هم همرام بود .. که یکی دوساعت آخرو از اون استفاده می کردم . نمی دونم چی می گفتیم ؟ واقعا چی داشتیم بگیم جزاحساس عاشقونه ای که خون گرم عشق رو در رگهامون به جریان مینداخت و باعت تپش قلبمون می شد . نمی دونم کدوم دلی کدوم حسی به خودش اجازه میده که بگه نازنین من از روی اجبار تمام این کار ها رو انجام داده .. یا بهش تحمیلی شده . اون با عشق و با اراده و خواسته خودش اومد سمت من .. حتی وقتی که من گول نمایش و بازی اونو خوردم که با استفاده از آیدی فرزاد می خواست رد یا امتحانم کنه این خود اون بود که با تر فندی دیگه بر گشت پیش من و گفت که فرزاد ایکس ایکس ال دروغ میگه .. فرزاد دروغ میگه که سه سال با من بوده .. و مدتی بعد که خوب دقت کردم دلایل زیادی پیدا کردم واسه این که مطمئن بشم فرزاد همون نازنینه یا بهتره بگم نازنین از این آیدی و آیدی های دیگه ای استفاده می کرده و راهشم بلد بوده چه جوری سر مسئولین سایت کلاه بذاره که متوجه نشن . فکر کنم یکی از روزای آبان 94 بود . هوا معتدل و آفتابی بود ..6 ساعت یکسره صحبت تلفنی داشتیم از 8 صبح به بعد .. خنده دار این جاست که یک بنده خدایی در این 6 ساعت 3 یا 4 بار با دوچرخه از کنارم رد شد و هر بار هم سلام علیک می کردیم و بعد از بار اول همش لبخند می زد بهم . انگار دنیا فهمیده بود که من دارم با نازنینم حرف می زنم . واقعا چی می گفتیم .. ؟! فقط همینو می دونم که از روزای جدایی حرف نمی زدیم . به هم انرژی مثبت می دادیم . شاید اون یه بازی خطر ناکی رو شروع کرده بود که من در جریانش نبودم . ولی بهش اعتماد داشتم باورش کرده بودم که می گفت ازخواستگاره خوشش نمیاد و از دست مادرش و دوست مادرش داره حرص می خوره که می خوان اونو بهش تحمیل کنن .. فکر می کردم که نیروی عشق در اون اون قدر قویه که هر کاری برای عشقمون می کنه . درگفتار و نوشتار و کردار این طور نشون داده بود . داستان زندگی آدما می تونه اشکال گوناگونی داشته باشه ولی وقتی به گذشته و خاطره می رسه فقط یک شکل داره .. و نازنین هیچ اجباری نداشت که با من باشه ..من نه تهدیدی بودم براش نه منجی اون .. کسی که خودش می برید و می دوزید و در شرایط مهم تصمیم گیرنده اصلی بود و حتی قدرت خودشو به خونواده اش اعمال می کرد دیگه تهدید کننده یا منجی نمی خواست و اینا نقشی در زندگیش نداشتند . درپایان این قسمت اشاره می کنم به دو تا دیگه از ایمیل هامون ..من از اون دختری که پیشش زندگی می کرد و قصد داشت که بشه خواهر شوهرش خیلی می ترسیدم که با حرفاش روی نازنین نفوذ کنه و بحثمون فکر کنم رو همین موضوع بوده .. نادر: خیلی ممنون نازنین خانوم .. شما محبت دارید .. بله کاملا درست می فرمایید جای هیچ نگرانی نیست حمید طالب زاده چی میگه ؟ همه چی آرومه تو به من دل بستی …سپاسگزارم ازت که ازم دلخور نیستی .. و خوشحالم که تو همون نازنین هستی .. منم همون نادر هستم .. همونی که با هر ساز تو می رقصم .. حتی اگه ساز ناسازگار باشه .. نادر نا مرد نیست .. از کسی چیزی به زور نمی خواد .. نادر اگه حس کنه نازنین آرزوی رفتنشو داره ..دیگه بهش نمیگه دوستت دارم .. صبر می کنهنازنین عذرشو بخواد .. نازنینی که اگه یه روزی تسلیم قلب خودش نشه تسلیم حرفای هم خونه اش میشه نازنین : فقط می تونم بگم نازنین اگه قابل نفوذذ بود تا الان خیلی ها نفوذ کرده بودن درش . حرف دلو زدن گاهی اشتباهه . ی اشتباه محض . من این اشتباه رو مرتکب شدم چون صداقت برام ارزش داره . چون آدمها برام بازیچه نیستن تا چند روز دیگه که از این اتفاق بگذره شما قطعا شناختهای دیگه ای از نازنین یادتون میاد که شاید بابت حرفای امروزتون پشیمونتون کنه اما حرفی که زده شد دیگه زده شده من آن قدر سست نیستم که هر بادی وزید به سمتش خم بشم نادرخان خدا نگه دار … نادرخان الان دیدم ایمیلتون رو . اتفاقی نیفتاده که نیاز به بخشش باشه همه چی رو روال عادی خودشه و نازنین همون نازنین و جای هیچ دلواپسی هم نیست ……. دیگه انتهای ایمیل نازنین بود .. جای دلواپسی نیست .. جای هیچ دلواپسی نیست .. یعنی اینا رو اون نوشته بود ؟آره چه خوش گفت اونی که گفت عشقی که حال آدمو خوش نکنه عشق نیست .. یعنی واقعا اینا رو نازنین گفته ؟ اگه دیدار چهارمی داشته باشیم اینو حتما ازش می پرسم …. ادامه دارد …

نوشته های مرتبط:
پري قسمت هفتم
پري قسمت پنجم
پري قسمت ششم
خانم مهندس قسمت هشتم
گناه درمانی قسمت هشتم
سکس خونوادگی آرزو قسمت هشتم
خانوم مهندس قسمت بیست و هشتم
خانم مهندس قسمت چهل و هشتم
خانم مهندس قسمت پنجاه و هشتم
خانم مهندس قسمت سی و هشتم
محرم سکس- بخش هشتم (پایانی)
خانم مهندس قسمت نودو دوم (آخرین قسمت )
خانم مهندس قسمت قسمت هفتاد و دوم
شاید قسمت بوده
حریم سلطان (قسمت دو هزار و پانصد و دو)
حریم سلطان (قسمت دو هزار و پانصد و یک)
همسایه ها (قسمت آخر)
شاه ایکس در طلوع مردم آزاران قسمت (۵ و پایانی).
حاج آقا (قسمت اول)
عشق کور (قسمت ۳ و پایانی)
عشق پنهان (قسمت آخر)
کون عمه قسمت بنده
طعم تلخ خوشبختی (قسمت آخر)
انتقال (قسمت آخر)
زندگی رها (قسمت آخر)
خاکستر عشق (قسمت آخر)
زن شوهردار و اشتباه من (قسمت آخر)
بر بالهای عشق وهوس 10 (قسمت آخر)
نادر و نازنین 232 (قسمت آخر)
امیر و ترانه قسمت اول
خاطرات سکس ضریدری امید و سعید قسمت آخر
مامان حمیرا قسمت اول
مامان حمیرا قسمت آخر
من بچه میخوام7 قسمت آخر
خانم مهندس قسمت چهارم
مامان حمیرا قسمت دوم
خانم مهندس قسمت سوم
قـیـمـت قسمت اول
تصوير زيباي سکس قسمت دوم
بهشت قسمت دوم
سکس من و مامانم و مستاجرمون قسمت پنجم
گناه درمانی قسمت یازدهم
گناه درمانی قسمت نهم
خاطره الهام قسمت دوم
با با تقسیم بر سه 101 (قسمت آخر )
تا قيام قيامت قسمت دوم
سرگذشت مهناز قسمت اول
گناه درماني قسمت شانزدهم
سرنوشت عشق من قسمت اول
پری قسمت سوم
مامان بخش بر چهار 115 (قسمت آخر )
زبون دراز 28(قسمت آخر )
گناه درمانی قسمت دوازدهم
خانم مهندس قسمت دهم
گناه درماني قسمت پانزدهم
من و مهتاب قسمت اول
پری قسمت چهارم
تولدی دوباره 58 (قسمت آخر)
گناه درمانی قسمت چهارم
آبی عشق 111(قسمت آخر)
خانواده باکلاس قسمت آخر
خواهرت بزرگ شده داداش 3 (قسمت آخر )
پیمانه پیمانشونمی شکنه داداش 3 (قسمت آخر)
بدن بد بوی دختر عمه 3 (قسمت اخر )
داستان اولين و آخرين عشق قسمت چهارم
سکس خونوادگی آرزو قسمت سوم
سکس در شهر کرد قسمت اول
از مامان به مامان 3(قسمت آخر)
منتظرت بودم عزیزم 2 (قسمت آخر )
شوهر جديد مامان قسمت اول
ماجرای طلاق گرفتنم قسمت دوم
داستان اولين و آخرين عشق قسمت ششم
مامان عروس من 2 (قسمت آخر )
اولین عشق , آخرین عشق 9 (قسمت آخر)
سرگذشت مهناز قسمت آخر
سکس من با مامان نگین قسمت اول
یا دو تا یا هیچی 2(قسمت آخر)
دوزن یا پنج زن ؟ 5 (قسمت آخر )
اتوبوس هوس 77 (قسمت آخر )
گناه داره زندایی 3 (قسمت آخر )
یادگار گذشته ها 7 (قسمت آخر )
امیر و ترانه قسمت آخر
فدای شوهر چیز فهم 2 (قسمت آخر )
چشم پوشی 8 (قسمت آخر)
وسوسه قسمت دوم
سکس خونوادگی آرزو قسمت دوم
پری قسمت دوم
سکس خونوادگی آرزو قسمت چهارم
تلافي قسمت اول
نامردی بسه رفیق 186(قسمت آخر)
معراج عشق 12 (قسمت آخر)
زن صیغه ای می خوام زن عمو 3 (قسمت آخر )
عشق یعنی مرگ فاصله ها 4 (قسمت آخر)
مرگ و شادی 6(قسمت آخر)
من و مامان وزندایی20 (قسمت آخر)
استاد عشق 22(نیمه سکسی -قسمت آخر)
یک سر و هزار سودا 133(قسمت آخر )
تو و من نداره 2 (قسمت آخر )
عجب بله برونی ! 27 (قسمت آخر)
داداش ! مرگ من یواش 3 (قسمت آخر)
آرایشگران 2 (قسمت آخر)
هر کی به هر کی 272 (قسمت آخر )
خانم مهندس -قسمت بیست و یکم
من و مهتاب قسمت سوم
لز با دوست دخترم 26 (قسمت آخر)
پسران طلایی 210 (قسمت آخر )
خانم مهندس قسمت سی و پنجم
تمنای تمنا 7 (قسمت آخر )
یک عروس وهزار داماد 65 (قسمت آخر)
ماجراهای مامان زبل 101 (قسمت آخر )
سکس من و مامانم و مستاحرمون قسمت چهارم
خانوم مهندس -قسمت هیجدهم
پرواز هوس 15 (قسمت آخر)
آنا و الینا 6 (قسمت آخر )
خانم مهندس قسمت پنجاه و نهم
خانم مهندس قسمت سی ام
مثلث عشق 15(قسمت آخر)
انتقام میسترس 54 (قسمت آخر)
دوستی یا عشق 4 (قسمت آخر)
سکس خونوادگی آرزو قسمت یازدهم
خانم مهندس قسمت سی و نهم
به دادم برس شیطان 102(قسمت آخر)
سکس با پدر بزرگ قسمت آخر
مامان ! خاله ! زشته 6 (قسمت آخر)
خانم مهندس قسمت بیستم
خانم مهندس قسمت پنجاه و هفتم
خانوم مهندس قسمت چهل و نهم
خانم مهندس قسمت نودم
خانم مهندس قسمت پنجاه و ششم
دزد وکاهدان 5 (قسمت آخر)
خانم مهندس قسمت هفتاد و چهارم
لز با دختر خجالتی 66(قسمت آخر)
خانم مهندس قسمت چهل و دوم
خانم مهندس قسمت هشتاد و دوم
خانم مهندس قسمت چهل وچهارم
خانم مهندس قسمت هشتاد وششم
خانم مهندس قسمت هفتاد وهشتم
حانم مهندس قسمت هشتاد وچهارم
خانم مهندس قسمت هشتاد و یکم
خانم مهندس قسمت بیست و پنجم
خانم مهندس قسمت چهل وپنجم
خانم مهندس قسمت سيزدهم
خانم مهندس قسمت چهلم
خانم مهندس قسمت 70
تلافي قسمت چهارم
سکس خونوادگی آرزو قسمت هفتم
خانم مهندس قسمت هشتادم
خانم مهندس قسمت نود ویکم
تلافی قسمت سوم
مامان دوستم قسمت دوم

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *