این داستان تقدیم به شما
سلام.
من حسن هستم تو تهران زندگی میکنم و تک پسر هستم الان نوزده سالمه این خاطره بر میگرده به موقعی که من چهارده سالم بود .اون سالا وضعیت مالی خانواده ما خوب نبود و مادرم هم مجبوری سر کار میرفت .من از سکس اطلاعات زیادی نداشتم ولی خوب اندازه بچه چهارده ساله میفهمیدم یه پسر دایی دارم که از من سه سال بزرگ تره اسمشم علی هستش .مادرم که سر کار میرفت چون تابستون بود همیشه تنها خونه بودم تا اینکه همین علی پسر دایم خونشونو اوردن نزدیک خونه ما البته نه خیلی نزدیک که پیاده یه ربع راه بود .نشسته بودم تنها تو خونه که در زد رفتم درو باز کردم یذره تعجب کردم ولی پیش خودم گفتم حتما اینم حوصلش سر رفته…
اومد خونه و یذره حرف زدیمو بعدش یه سی دی که همراهش بودو داد به من گفت بزار نگاه کنیم .سی دیو گزاشتم تو دستگاه روشن کردم و دیدم سکسه و چون تا اون موقعه فیلم پورن ندیده بودم یذره برام جذابیت داشت و یذره هم هیجان و البته ترس .گفتم علی این چیه گفت سوپره اوردم باهم نگاه کنیم منم گفتم باشه .علی دید که من حرفی نزدمو محو فیلم شدم کیرشو دراورد و داشت جق میزد و به منم گفت تو هم بزن من مخالفت کردم ولی اون شروع کرد به مالیدن کیرم منم بچه بودم زیاد عقل درست حسابی نداشتم و حس خوبی داشتم و دلیل شد که گیر ندم بهش و اجازه دادم کیرمو در بیاره بعد چند دقیقه گفت بیا تو برا من بزن من برا تو منم گفتم باشه و کیرشو گرفتم تو دستمو فیلمو نگاه میکردم بعدش گفت برام ساک بزن من مخالفت کردم ولی راضیم کرد .همه میدونن راضی کردن یه بچه که هنوز خوب و بدو نمیدونه راحته..
بعدش براش ساک زدم و ساعت داشت به اومدن مادرم نزدیک میشد پس جمع کرد خودشو و رفتنی گفت به هیچ کس نگو .هر روز میومد و این کارارو تکرار میکرد ولی نمیکرد تا اینکه بعد چند ماه قرار شد بریم خونه دایم شب بمونیم .منو علی رفتیم تو اتاقش تا بخوابیم ولی تا صب اصلا نخوابیدیم درو از تو قفل کرد من گفتم باز کن شک میکنن ولی گوش نداد اومد گفت ساک بزن منم زدم بعدش کرم اورد و گفت بر گرد و شروع کرد مالیدن سوراخ من و بعدش کیرشو گزاشت رو سوراخم اصلا تو نمیرفت شاید بگم یه ساعت تلاش کرد خیلم درد داشتم اصلا لذت نداشتم ابش دیر اومد و تموم کرد کردنشو و خوابید من از درد کونم نتونستم بخوابم و تا چند روز درد داشتم .به اون روز چند بار دیگه هم کرد ولی اصلا لذتی نداشت برا من و فقط درد داشت…
الانم که جفتمون بزرگ شدیم به رو هم نمیاریم چه کارایی کردیم .منم پشیمونم که انقدر راحت کون دادم .ببخشید اگه طولانی شدو غلط املا داشتم ولی باید این خاطرو تعریف میکردم تا سبک شم یذره چون به هیچ کس نگفته بودم.
ممنون از وقتتون که گذاشتین و این خاطره رو خوندید .خدافظ
نوشته: حسن سوهانی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید