این داستان تقدیم به شما
سلام
من سوزانم و ۱۸سالمه این خاطره مال ۱۷سالگیمه…
***
دوم دبیرستان بودم که وارد مدرسه جدید شدم.یکی از همکلاسی ها هیکل ریزه میزه ای برخلاف من داشت و باسن برامده به طوری هرقت دستش بالا میرفت مانتوش بالای باسنش گیر میکرد . اهو خیلی مامان و سکسی بود هربار که دستش و میگرفتم شرتم خیسه خیس میشد.یک بار بغلش کردم حسابی داشتم ارضا میشدم.اهو گفت من بغل از پشت و دوستدارم منم از پشت بغلش میکردم.یک روز سر کلاس دیدم دستش رو سینه راستشه.گفتم چیشدی گفت هیچی یکم قلبم درد میکنه.منم دستم و گذاشتم رو سینه اش و چنگ زدم.هین طور سینه گرفتنای من ادامه داشت تا اینکه یک روز دستم و از زیر مانتوش کردم تو لباسش.سوتین تنش بود گفت چیکار میکنی گفتم خواهرمی محرممی دوست دارم بعدم اینجا که اشکال نداره.هیچی نگفت . جرئت نمیکردم دستم و ببرم زیر سوتینش تا اینکه فرداش اومد و گفت سوزی من دارم میرم مسافرت خیلی ناراحت شدم اونم برای دلداریم دستش و کرد تو مانتوم از شانس خوبه من که هیچی تنم نبود دستش مستقیم خورد به پستونم سریع دستش و کشید و گفت ای وایی ببخشید کنار لبش و بوسیدم و گفتم فدای سرت عزیزم راحت باش.
دوباره دستش و کرد گفت میخوام نگاهش کنم.دکمه های مانتوم و در اوردم و گفتم بیا عزیزم سرش و اورد جلو و نگا کرد گفت خوش باحالت سینه هات بزرگن.گفتم فدای تو بشن.گفت چرا این پستونت زده بیرون اون نزده گفتم تو بیارش بیرون گفت چه جوری گفتم بمک دهنش و گذاشت رو پستونم و خورد اما زود از دهنش در اومد گفتم اشکال نداره دوباره بکن دوباره کرد اما کل سینه مو خورد گفتم بهش خانومی فقط پستونم دوباره مکید چند بار از دهنش در امد تا یاد گرفت.بهش گفتم اهو عصر میایی خونه ما گفت چرا گفتم درس گفت باشه.عصر یک سوتین توری بنفش پلنگی پوشیدم با یک تاپ یقیه گشاد روشم مانتو.به مامانم گفتم ما میریم پایین درس بخونیم.اهو امد تنش سوتین نبود.بوسش کردم و گفتم خوبی گفت اره ممنون. گفتم اهو چرا سوتین نبستی گفت از حموم اومدم وقت نشد.گفتم اخی .لبش و بوسیدم گفت نکن سوزان گفتم چرا نکنم خندید دوباره بوسیدم این دفعه اون لب پایینم و مک زد منم لب بالاشو کشیدم خوشش اومده بود گفت دوست دارم روت بخوابم.خوابیدم و گفتم بیا روم اومد روم لبام ومکید زبونش وکشید رو دندونام گفتم اهو سینه هام و میخوری گفت اره گفتم وایسا من ندیدم سینه هاتو. ..
لباسشو کشیدم بالا سینه هاش کوچیک بود خیلی کوچیک پستونش و مکیدم و گاز زدم گفت ای دوباره سینه اش و کشیدم یکم مک زدم خسته شدم.لباسم و زد بالا گفت چه سوتینت خوشگله گفتم براتو پوشیدمش.سینه مو اورد و مکید حس خوبی بهم دست داد .دستم و روی پشتش کشیدم به پهلوچرخیدم و دستم ومیکشیدم رو شیکمش مک هاش تند شد فهمیدم داره حشری میشه سینه مو در اوردم از تو دهنش خمار شده بود گفت عه سوزی گفتم بهش خانمی بسه دیگه بخواب رو شیکم خوابید گردنش و بوسیدم لاله گوشش اومدم پایین بین سینه هاش و بوسیدم رو شیکمش و بوسیدم.دور نافش و با زبونم لیس زدم گفت نکن.صداش گرفته بود .شلوارش و دادم زیر شیکمش سریع دستم و گرفت گفتم بهش کاری ندارمت زیر شیکمش و بوسیدم لیس زدم.بلندم کردو دوباره شروع کرد به مک زدن.گفتم بهش خانومی مریضی گفت نه گفتم پس چرا نوار گذاشتی گفت ترشح دارم .
اون روز گذشت و من تو خماریش موندم تا اینکه دوهفته بعد مامانم گفت سوزی من دارم میرم بیرون تا شب نمیام زنگ بزن اهو بیاد پیشت.اهو گفت باشه میام.مامانم رفت سریع تاپ تنگی پوشیدم که سینه هام و بزرگ تر نشون میداد با شرتک لی زنگ در که خورد زدم اهو اومد بالا گفتم سلام گفت سلام چه خوشگل کردی خندیدم نشستیم رو مبل شربت اوردم براش گفت زحمت نکش ناهار خوردم.گفتم واید من نخوردم.گفت پاشو بریم بخور .ناهار ماکارانی بود . نشستم پشت میز و اونم کنارم نشست زیپ شرتکم و وا کردم و باز نشستم از عمد یک ماکارونی ریختم رو پام خم شد و برداشت.گفت سوزی زیپت بازه.گفتم اشکال نداره من جلو تو لختم نشم اشکال نداره گفت چرا اشکال داره.ناهارم و که خوردم نشستیم رو مبل اومد بغلم تاپم و داد بالا و پستونم و مکید . منم شروع کردم با کمرش بازی کردن.گفتم اهو دارم داغ میشم گفت وا یعنی چی فهمیدم معنی شو نمیدونه. گفتم بریم رو تخت .رو تخت به پهلو دراز کشیدم و تاپم و کامل در اوردم اومد و مکید منم شروع کردم به نوازشش دیدم مک هاش رو پستونم داره تند و عمیق میشه.حشری شده بودم .
از پشت شرتش و کشیدم عکس العملی انجام نداد.گفتم اهو همیشه دوست داشتم رییس باشم ارباب خندید سینه مو در اوردم و گفتم رو شیکم بخواب .بی اختیار شده بودم.سینه شو چنگ زدم و از رو لباس مکیدم.دستم و کردم لای موهاش ولبش و مکیدم اونم همراهیم میکرد گردنش و لیس زدم لباسش و دادم بالا سرم و کردم زیر لباسش و سینه اش و بوسیدم لباسش تنگ بود برای همین سرم چسبیده بود به سوتینش سرم و اوردم بیرون وسوتینش و باز کردم.از زیر لباس بیرون کشیدمش.دوباره بوسیدمش خمار شده بود سرم و کردم زیر لباسش و پستوناش و تف مالی کردم و عمیق مک محکم میزدم.دردش اومده بود و سرم و فشار میداد .پستونش و با زبونم لیس زدم و بین دندونام گرفتم و کشیدم اهش در اومده بود لباسش و در اوردم و شیکمش و بوسیدم . رفتم طرف شلوارش و دکمه شو باز کردم گفت نکن سوزان گفتم باز نمیکنم . شرتش وکشیدم زیر شیکمش عورتش یکم مو داشت زیر شیکمش و بوسیدم. نمیذاشت برم پایین تر. نشستم و بغلش کردم نوک پستونام میخورد پشتش.پاهامو باز کردم و نشوندمش تو بغلم .تنها کار لز زوری بود سرش و گرفت بالا و لبام و مکید دستاش و گذاشتم دورگردنم سریع دستم و بردم چ زیپ شلوارش و باز کردم و دستم و کردم تو شرتش نوار بهداشتی داشت کسش خیس بود تقلا میکرد و لباشو میکشید بیرون ولی من لباش و با دندونام گرفتم از یک طرفش دردش اومده بود از یک طرف نمیخواست دست بزنم بهش .اشکش در اومده بود …
دستم و کشیدم رو کسش لرزید کسش خیس بود . ولش کردم. یکی زد تو گوشم و گفت ازت انتظار نداشتم. پاشد بره که موهاش و کشیدم و افتاد تو بغلم . رفتم جلوش تقلا میکرد پاشه .با دستام پاهاش و گر فتم و شلوارش و در اوردم یک شرت سبز پاش بود شرتو در اوردم گریه میکرد و جیغ میزد . جلو دهنش و گرفتم و کشیدمش تو بغلم بهش گفتم اهو اگر دخترخوبی باشی قول میدم پرده تو پاره نکنم دست و پا زدناش بیشتر شد گفتم نه قول نمیدم دستم و بردم طرف کسش دوباره دست و پا زد گفتم اروم باش تا نکنم اروم شد فقط گریه میکرد.خوابوندمش و سینه مو کردم تو دهنش موهاشو نوازش کردم و گفتم دختر خوبی باشی و باهام همکاری کنی کاریت ندارم وگرنه پرده تو میبرم. پستونمو مک نمیزد گفتم بخور گفت نه پستونم و چپوندم تو دهنش و گفتم یالا یالا بازم مک نزد دستم و کشیدم رو کسش مک زد چوچولاش و گرفتم و کشیدم مالوندمشون دست و پا زد گفتم نه تو ادم نمیشی انگشتم و کردم تو سوراخ کسش تقلا هاش بیشتر شد زجه میزد گفتم اگر اروم باشی کاریت ندارم اروم شد دستش و کشیدم و بردمش رو میز ناهار خوری نشوندمش پاهاش و وا کردم و سس ماینوز و ریختم رو کسش فقط گریه میکرد دستش و گرفتم و کردم تو شرتکم برخورد دست سردش با کسم حشری ترم کرد…
سینه اش و فشار دادم و گفتم بمالون کاری نکرد پستوناش و کردم تو دهنم و گاز زدم و کشیدم دستمو گذاشتم رو کسش مالوند حشرم زده بود بالا نشستم رو میز و گفتم بهش شرتکو در بیار .شرتکم و در اورد . پاهام و باز کردم و موهاش و کشیدم صورتش و اودرم جلو کسم گفتم بهش بخور چوچولام و کرد تو دهنش و مک زد و خورد زیبونش میخورد به چوچولام حس خوبی داشتم. بهش گفتم تند تر تند تر مک زد داشتم به درجه ی ارگاسم میرسیدم. موهاش و کشیدم تند تر مک زد یک دفعه آبم پاشید تو دهنش.. صورتش و عقب کشید بی حس شده بودم گفتم من ببر رو تخت دستم و گرفت و من و برد رو تخت و گفتم بمک سینه مو…سینهها مو مکید و بعدش اینقدر کسشو به کوسم مالید تا دوباره آبمون اومد و بعدش همونجوری که داشتیم لب میگرفتیم و زبون همو میمکیدیم خوابمون برد…
نوشته: سوزان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید